Total search result: 201 (10 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
efficient allocation of resources |
تخصیص کارای منابع |
|
|
Other Matches |
|
resource allocation |
تخصیص منابع |
allocation of resources |
تخصیص منابع |
optimum allocation of resources |
تخصیص مطلوب منابع |
misallocation of resources |
تخصیص نادرست منابع |
renewable resources |
منابع تهی ناپذیر منابع تجدیدشدنی منابع قابل تجدید |
exhaustable resources |
منابع پایان پذیر منابع طبیعی که میزان عرضه انها ثابت بوده و قابل جایگزینی نمیباشدمانند نفت سنگ اهن |
dynamic storage allocation |
تخصیص انباره پویا تخصیص حافظه پویا |
run length limited encoding |
روش سریع و کارای ذخیره سازی داده روی دیسک که تغییرات روی بیتهای داده ذخیره می شوند |
sources |
منابع |
resources |
منابع |
allotments |
منابع اختصاصی |
natural resources |
منابع طبیعی |
fixed inputs |
منابع ثابت |
unused resources |
منابع بیکار |
military resources |
منابع نظامی |
revenue sources |
منابع درامد |
natural sources |
منابع طبیعی |
allotment |
منابع اختصاصی |
overhead |
منابع حاشیهای |
scarce resources |
منابع کمیاب |
resource deallocation |
بازستانی منابع |
sources law |
منابع حقوق |
resource sharing |
اشتراک در منابع |
sourcing |
منابع یابی |
resource endowment |
منابع طبیعی |
human resources |
منابع انسانی |
control of resources |
نظارت بر منابع |
complementary resources |
منابع مکمل |
control of resources |
کنترل منابع |
meanest |
منابع درامد |
meaner |
منابع درامد |
mean |
منابع درامد |
fixed resources |
منابع ثابت |
economic resources |
منابع اقتصادی |
allotment |
تخصیص |
admeasurement |
تخصیص |
allocation |
تخصیص |
devotion |
تخصیص |
allotments |
تخصیص |
consecration |
تخصیص |
earmarks |
تخصیص |
earmark |
تخصیص |
designations |
تخصیص |
admensuration |
تخصیص |
designation |
تخصیص |
appropriation |
تخصیص |
allocations |
تخصیص |
dedications |
تخصیص |
dedication |
تخصیص |
attribution |
تخصیص |
recognition |
تخصیص |
inputs |
عوامل تولید منابع |
exhaustable resources |
منابع تمام شدنی |
conservationist |
طرفدارحفظ منابع طبیعی |
conservation |
حفظ منابع طبیعی |
depletion |
کاهش منابع طبیعی |
conservation programs |
برنامههای حفافت منابع |
software resources |
منابع نرم افزار |
hardware resources |
منابع سخت افزاری |
nonrenewable resources |
منابع تمام شدنی |
conservationists |
طرفدارحفظ منابع طبیعی |
sourcing of suppliers |
یافتن منابع فروش |
unused resources |
منابع استفاده نشده |
resources |
منابع اماد ذخایر |
allotted |
تخصیص دادن |
allots |
تخصیص دادن |
allot |
تخصیص دادن |
static allocation |
تخصیص ایستا |
budgetary appropriations |
تخصیص بودجه |
reallocation |
تخصیص مجدد |
capital appropiation |
تخصیص سرمایه |
bequeaths |
تخصیص دادن به |
allocate |
تخصیص دادن |
assign |
تخصیص دادن |
cost allocation |
تخصیص هزینه |
assignability |
تخصیص دادنی |
bequeathing |
تخصیص دادن به |
allocation function |
تابع تخصیص |
allocator |
تخصیص دهنده |
storage allocation |
تخصیص حافظه |
storage allocation |
تخصیص انباره |
appropriation |
تخصیص وجه |
bequeath |
تخصیص دادن به |
assignments |
تخصیص اسناد |
assignment |
تخصیص اسناد |
bequeathed |
تخصیص دادن به |
denominate |
تخصیص دادن به |
design |
تخصیص دادن |
dynamic allocation |
تخصیص پویا |
designing |
تخصیص دادن |
allot |
تخصیص دادن |
allotment |
تخصیص توزیع |
aside |
تخصیص دادن |
asides |
تخصیص دادن |
to earmark something for something |
تخصیص دادن |
allocate |
تخصیص دادن |
allotments |
تخصیص توزیع |
allotting |
تخصیص دادن |
designs |
تخصیص دادن |
allocating |
تخصیص دادن |
allocates |
تخصیص دادن |
economic mobilization |
بسیج منابع اقتصادی باصرفه |
water utilization project |
پروژه بهره برداری از منابع اب |
nonrenewable resources |
منابع غیر قابل تجدید |
mobility |
انتقال اسان منابع تولید |
gathered |
دریافت داده از منابع مختلف |
gather |
دریافت داده از منابع مختلف |
production resource planning |
برنامه ریزی منابع تولید |
designatory |
وابسته به تخصیص و تعیین |
assignable |
قابل تعیین و تخصیص |
giving |
رساندن تخصیص دادن |
appropriation limitation |
محدودیت تخصیص اعتبار |
give |
رساندن تخصیص دادن |
gives |
رساندن تخصیص دادن |
attached <adj.> <past-p.> |
تخصیص داده شده |
designates |
تخصیص دادن برگزیدن |
allocated |
تخصیص داده شده |
allotments |
واگذارسهمیه تخصیص نیروها |
static storage allocation |
تخصیص انباره ایستا |
specifiable |
قابل تعیین یا تخصیص |
assigned <adj.> <past-p.> |
تخصیص داده شده |
allocated <adj.> <past-p.> |
تخصیص داده شده |
allotted <adj.> <past-p.> |
تخصیص داده شده |
designate |
تخصیص دادن برگزیدن |
allotment |
واگذارسهمیه تخصیص نیروها |
designating |
تخصیص دادن برگزیدن |
collection |
عمل دریافت داده از منابع مختلف |
collections |
عمل دریافت داده از منابع مختلف |
irm |
Resourese Informationمدیر منابع اطلاعاتی anager |
complexities |
اندازه منابع سیستم در یک عمل یا کار |
complexity |
اندازه منابع سیستم در یک عمل یا کار |
sanctify |
تصدیق کردن تخصیص دادن |
consecrating |
ویژه کردن تخصیص دادن |
consecrates |
ویژه کردن تخصیص دادن |
consecrate |
ویژه کردن تخصیص دادن |
set aside |
باطل کردن تخصیص دادن |
sancify |
برای امرمقدسی تخصیص دادن |
file allocation table |
جدول تخصیص جای فایل |
apportion |
تقسیم کردن تخصیص دادن |
apportioned |
تقسیم کردن تخصیص دادن |
manpower loading chart |
نمودار تخصیص نیروی انسانی |
apportioning |
تقسیم کردن تخصیص دادن |
apportions |
تقسیم کردن تخصیص دادن |
sanctifies |
تصدیق کردن تخصیص دادن |
sanctifying |
تصدیق کردن تخصیص دادن |
preassigned |
قبلا تخصیص داده شده |
To pool resources to gether . |
کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن |
babbles |
اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود |
babbled |
اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود |
babble |
اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود |
resource |
تقسیم منابع موجود در سیستم بین کارها |
departmental LAN |
چاپگرها و سایر منابع اشتراکی استفاده کنند |
assignment of space |
تخصیص جا برای انبار کردن اماد |
appropriation language |
شرح جزئیات بودجه و منظوراز تخصیص ان |
induce |
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور |
available |
لیست حافظه اختصاص داده نشده و منابع در سیستم |
inducing |
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور |
induces |
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور |
induced |
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور |
dowse |
پی بردن به وجوداب یا منابع دیگر زیرزمینی بوسیله گمانه |
shares |
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی |
shared |
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی |
share |
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی |
socializes |
بکارهای اجتماعی تخصیص دادن بصورت سوسیالیستی دراوردن |
socialized |
بکارهای اجتماعی تخصیص دادن بصورت سوسیالیستی دراوردن |
socialize |
بکارهای اجتماعی تخصیص دادن بصورت سوسیالیستی دراوردن |
socialising |
بکارهای اجتماعی تخصیص دادن بصورت سوسیالیستی دراوردن |
socialises |
بکارهای اجتماعی تخصیص دادن بصورت سوسیالیستی دراوردن |
socialised |
بکارهای اجتماعی تخصیص دادن بصورت سوسیالیستی دراوردن |
socializing |
بکارهای اجتماعی تخصیص دادن بصورت سوسیالیستی دراوردن |
size |
محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص |
sizes |
محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص |
permission |
اجازه کاربر خاص برای دستیابی به منابع اشتراکی یا قضایی از دیسک |
allocation |
سیستمی که در آن منابع در حین اجرای برنامه و نه پیش از آن اختصاص داده می شوند |
dynamic |
سیستمی که منابع آن در هنگام اجرای برنامه اختصاص داده می شوند و نه پیش از آن |
overhead |
منابع انسانی و اقتصادی که درپشتیبانی غیر مستقیم یکانهابه کار می رود |
allocations |
سیستمی که در آن منابع در حین اجرای برنامه و نه پیش از آن اختصاص داده می شوند |
dynamically |
سیستمی که منابع آن در هنگام اجرای برنامه اختصاص داده می شوند و نه پیش از آن |
lady chapel |
کلیسا یا محراب کلیسایی که به مریم باکره تخصیص داده شده |
interference |
اختلال الکتریکی روی سیگنال در اثر سیگنالهای فراهم از منابع الکترومغناطیسی اطراف |
optical |
اشبعه لیزر و سایر منابع نور برای داده به صورت پاسهای نوری |
allocation |
برنامه کوتاهی که منابع حافظه را بین نرم افزار و وسایل جانبی تقسیم میکند |
resource leveling |
زمان بندی فعالیت ها بازمان شناور به منطور بهینه سازی بهره گیری از منابع |
allocations |
برنامه کوتاهی که منابع حافظه را بین نرم افزار و وسایل جانبی تقسیم میکند |
jobs |
دستوراتی که مشخصات و منابع لازم برای یک کار که توسط کامپیوتر باید پردازش شود را دارد |
languages |
دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند |
language |
دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند |
job |
دستوراتی که مشخصات و منابع لازم برای یک کار که توسط کامپیوتر باید پردازش شود را دارد |
uniquely |
مجموعه حروفی که برای تشخیص بین منابع مختلف کتاب چند رسانهای به کار می رود |
unique |
مجموعه حروفی که برای تشخیص بین منابع مختلف کتاب چند رسانهای به کار می رود |
jcl |
دستوری که مشخصات را شرح میدهد و نیز منابع لازم برای انجام کار توسط کامپیوتر |
shares |
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود |
shared |
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود |
System Monitor |
امکانی در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده اجرای منابع PC را میادهد و اگر وسیله اشتراکی دارند بررسی میکند |
share |
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود |
server |
که به کاربر امکان دستیابی به فایلهای کامپیوتر دیگر و وسایل جانبی روی شبکه میدهد به صورتی که گویی منابع محلی هستند |
TDS |
سیستم کامپیوتری که معمولاگ کارهای دستهای را پردازش میکند تا وقتی که وقفه رخ دهد و سپس منابع را به تراکنش جدید اختصاص میدهد |
SMB |
که به کاربر امکان دسترسی به فایل ها و وسایل جانبی کامپیوتر دیگر روی شبکه را میدهد به طوری که مانند منابع محلی باشد |
neoclassical school |
مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد |
tasks |
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند |