Dictiornary-Farsi | تخفیف کاهش | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (11 milliseconds)

English	Persian
rebate	تخفیف کاهش
rebates	تخفیف کاهش


Other Matches

tax friction	کاهش تولید ناشی از تغییر رفتاراقتصادی بمنظور کاهش بارمالیاتی
kerning	کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها
compression	روش کاهش اندازه بلاک داده با کاهش فضا وحذف فضاها و مواد بی استفاده
decreased	کاهش یافتن کم شدن کاهش
decrease	کاهش یافتن کم شدن کاهش
decreases	کاهش یافتن کم شدن کاهش
decrease	کاهش دادن کاهش
decreased	کاهش دادن کاهش
decreases	کاهش دادن کاهش
retardation	[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
economic of scale	کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
accelerationists	شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
acid reduction	کاهش در محیط اسیدی کاهش اسیدی
abatement	تخفیف
discount	تخفیف
reduction	تخفیف
volume discount	تخفیف
mitigation	تخفیف
rebate	تخفیف
commissions	تخفیف
discounting	تخفیف
commissioning	تخفیف
commission	تخفیف
reductions	تخفیف
rebates	تخفیف
slakes	تخفیف
discounted	تخفیف
slake	تخفیف
discounts	تخفیف
alleviation	تخفیف
refraction	تخفیف
clemency	تخفیف
slaked	تخفیف
damping	تخفیف
relaxation	تخفیف
allayment	تخفیف
assuagement	تخفیف
concession	تخفیف
attenuation	تخفیف
pigou effect	اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
trade discount	تخفیف تجاری
abating	تخفیف دادن
quantity allowance	تخفیف کلی
assuages	تخفیف دادن
quantity discount	مقدار تخفیف
derogate	تخفیف دادن
volume discont	تخفیف خریدعمده
volume discont	تخفیف مقداری
progressive rebate	تخفیف تصاعدی
discountable	تخفیف بردار
discount rate	میزان تخفیف
discount rate	نرخ تخفیف
slashes	تخفیف زیاددادن
quantity discount	تخفیف کلی
slash	تخفیف زیاددادن
trade discount	تخفیف صنفی
unmitigated	تخفیف نیافته
remission	گذشت تخفیف
abates	تخفیف دادن
remit	تخفیف دادن
remits	تخفیف دادن
remitted	تخفیف دادن
remitting	تخفیف دادن
assuaged	تخفیف دادن
assuage	تخفیف دادن
commuting	تخفیف دادن
commutes	تخفیف دادن
commute	تخفیف دادن
remissive	تخفیف دهنده
relaxation of penultis	تخفیف جرایم
relieving	تخفیف دادن
relieves	تخفیف دادن
quantity discount	میزان تخفیف
abated	تخفیف دادن
commuted	تخفیف دادن
relax	تخفیف یافتن
relaxes	تخفیف یافتن
relaxing	تخفیف یافتن
abate	تخفیف دادن
assuaging	تخفیف دادن
relieve	تخفیف دادن
rate of discount	نرخ تخفیف
allowances	تخفیف مقرری
immitigable	تخفیف ناپذیر
allowance	تخفیف مقرری
discounts	تخفیف دادن
cash discount	تخفیف نقدی
discounting	تخفیف دادن
commmute	تخفیف دادن
commutability	تخفیف پذیری
slashing	تخفیف زیاد
mitigation of punishment	تخفیف مجازات
mitigable	تخفیف دادنی
alleviator	تخفیف دهنده
loyalty discount	تخفیف وفاداری
bank discount	تخفیف بانکی
incommutably	یا تخفیف داد
abatable	قابل تخفیف
bate	تخفیف دادن
incommutable	تخفیف ناپذیر
commutation	تخفیف مجازات
scant	تخفیف یافتن
discounted	تخفیف دادن
commutation	تخفیف جرم
extenuate	تخفیف دادن
extenuating	تخفیف دهنده
money off offer	فروش با تخفیف
incommutability	تخفیف ناپذیری
cut	تخفیف بریدگی
extenuatextent	تخفیف دادن
extenuative	تخفیف دهنده
extenuatory	تخفیف امیز
slashed	تخفیف زیاددادن
commutation ticket	بلیط با تخفیف
commutative	تخفیف دار
give a reduction	تخفیف دادن
discount	تخفیف دادن
cuts	تخفیف بریدگی
berating	تخفیف درجه دادن
extenuate	تخفیف دادن کاستن از
loyalty discount	تخفیف مشتریان دائم
quantity discount	تخفیف عمده فروشی
berated	تخفیف درجه دادن
quantity rebate	تخفیف عمده فروشی
loyalty rebate	تخفیف مشتریان دائم
he would not bade a biner	یک دینارهم تخفیف نمیدهد
subsidence	تخفیف درد وغیره
freight rebate	تخفیف هزینه حمل
slashed	تخفیف زیاد دادن
discount of goods	تخفیف روی کالا
slash	تخفیف زیاد دادن
berate	تخفیف درجه دادن
immitigably	بطور تخفیف ناپذیر
berates	تخفیف درجه دادن
slashes	تخفیف زیاد دادن
slaughters	تخفیف زیاد دادن
slaughtered	تخفیف زیاد دادن
slaughter	تخفیف زیاد دادن
unbated	تخفیف داده نشده
slasher	تخفیف فاحش دهنده
shifting pedal	وسیله تخفیف وتضعیف چیزی
pull down	پایین اوردن تخفیف دادن
alights	راحت کردن تخفیف دادن
cynergy	پدیده تشدید یا تخفیف اثر
alighting	راحت کردن تخفیف دادن
alighted	راحت کردن تخفیف دادن
alight	راحت کردن تخفیف دادن
synergy	پدیده تشدید یا تخفیف اثر
allowances	تخفیف وزن بار اسب
profit cannibalism	افراط در تخفیف و ارزان فروشی
allowance	تخفیف وزن بار اسب
lessen	کمتر شدن تخفیف یافتن
lowers	: پایین اوردن تخفیف دادن
lessened	کمتر شدن تخفیف یافتن
lowering	: پایین اوردن تخفیف دادن
lessening	کمتر شدن تخفیف یافتن
lowered	: پایین اوردن تخفیف دادن
lessens	کمتر شدن تخفیف یافتن
lower	: پایین اوردن تخفیف دادن
mitigative	سبک سازنده تخفیف دهنده
slash	تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
paregoric	تخفیف دهنده درد تنتور مسکن
slashed	تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
slashes	تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
analgesia	بی حسی نسبت بدرد تخفیف درد
loyalty rebate	تخفیف وفاداری به یک کالا یاشرکت خاص
remittent	تخفیف یابنده موقتا تسکین دهنده
reducing	استحاله یا احاله کردن تخفیف دادن
commute	مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
commuting	مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
commutes	مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
reduce	استحاله یا احاله کردن تخفیف دادن
commuted	مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
trade discount	تخفیف عمده از طرف تولیدکننده به خریدار
reduces	استحاله یا احاله کردن تخفیف دادن
cash discount	تخفیف مخصوص خریداری که وجه را در موعد مقرر بپردازد
devaluation	کاهش
declining	کاهش
acceptances	کاهش
acceptance	کاهش
decrement	کاهش
slowdown	کاهش
rebates	کاهش
slowdowns	کاهش
degression	کاهش
diminution	کاهش
reduce/enlarge	کاهش
shrinkage	کاهش
wastage	کاهش
attenuation	کاهش
decrease	کاهش
deduction	کاهش
concession	کاهش
depreciatory	کاهش
decreased	کاهش
abatement	کاهش
mitigation	کاهش
decreases	کاهش
relief	کاهش
imminution	کاهش