Dictiornary-Farsi | تخلیه اوزون | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
ozone depletion	تخلیه اوزون


Other Matches

ozone	اوزون
ozone hole	حفره اوزون
ozone layer	لایهی اوزون
cargo outturn message	پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
evacuation	تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
clearings	تخلیه محل تخلیه بیماران
clearing	تخلیه محل تخلیه بیماران
aeromedical unit	یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
cargo outturn report	گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
evacuating	تخلیه
unstuffing	تخلیه
LSD	تخلیه
exhausts	تخلیه
emptying	تخلیه
unloading	تخلیه
evacuate	تخلیه
depletion	تخلیه
evacuated	تخلیه
landing, storage, delivery	تخلیه
evacuates	تخلیه
disembarkation	تخلیه
exhaust	تخلیه
stripping	تخلیه
discharge	تخلیه
discharges	تخلیه
evacuation	تخلیه
discharged	تخلیه
drain plug	پیچ تخلیه
discharge valve	سوپاپ تخلیه
discharge velocity	سرعت تخلیه
discharge spout	ناودانه ی تخلیه
electrical discharge	تخلیه برقی
disruptive discharge	تخلیه جرقهای
discharge voltage	ولتاژ تخلیه
electric discharge	تخلیه الکتریکی
discharger of a capacitor	تخلیه خازن
discharging berth	اسکله تخلیه
discharging wharf	اسکله تخلیه
education pipe	لوله تخلیه
discharge resistance	مقاومت تخلیه
drain cock	لوله تخلیه
discahrge pipe	لوله تخلیه
depletion layer	ناحیه تخلیه
depletion zone	ناحیه تخلیه
depletion barrier	ناحیه تخلیه
debarkation net	تور تخلیه
depletion area	ناحیه تخلیه
dejecta	تخلیه مدفوع
defecation	تخلیه شکم
corona discharge	تخلیه کورونا
corona discharge	تخلیه الکتریکی
corollary discharge	تخلیه تبعی
disembarkation	تخلیه کردن
discharge chute	سرسره تخلیه
discharge cock	شیر تخلیه
discharge recorder	تخلیه نگار
discharge pressure	فشار تخلیه
discharge opening	راهگاه تخلیه
discharge of chips	تخلیه براده ها
discharge nozzle	فواره تخلیه
discharge head	ارتفاع تخلیه
discharge gate	دریچه تخلیه
discharge end	محل تخلیه
discharge end	سمت تخلیه
discharge currect	جریان تخلیه
discharge conveyor	نوار تخلیه
cooling water discharge	تخلیه اب سرد
clearing out [of a place]	تخلیه [فضایی]
tipper	تخلیه کننده
surging discharge	تخلیه نوشی
sluiceway	دهانه تخلیه
site clearance	تخلیه کارگاه
self maintained discharge	تخلیه ناوابسته
rotary discharger	تخلیه گر گردان
roll on/roll off	بارگیری- تخلیه
to offload	تخلیه کردن
road clearance	تخلیه جاده
residual discharge	تخلیه مانده
relief well	چاه تخلیه
impulse discharge	تخلیه ضربهای
high rate discharge	تخلیه شدید
glow discharge	تخلیه تابنده
glow discharge	تخلیه تابناک
flaming discharge	تخلیه مشتعل
exhaust stroke	مرحله تخلیه
exhaust chute	ناودان تخلیه
evacuant	تخلیه کننده
escape channel	مجرای تخلیه اب
electrostatic discharge	تخلیه الکتروستاتیکی
internal discharge	تخلیه داخلی
lightning discharge	تخلیه اتمسفری
lightning discharge current	جریان تخلیه
point discharge	تخلیه نقطهای
undulatory discharge	تخلیه مواج
oscillating discharge	تخلیه مواج
non self maintained discharge	تخلیه وابسته
neural discharge	تخلیه عصبی
medical recovery	تخلیه پزشکی
medical evacuation	تخلیه بیماران
medical evacuation	تخلیه پزشکی
medical evacuation	تخلیه بهداری
main discharge	تخلیه اصلی
electron discharge	تخلیه الکترونها
coefficient of discharge	ضریب تخلیه
drained	تخلیه کردن
sluiced	دریچه تخلیه
sluice	دریچه تخلیه
drains	تخلیه کردن
disembark	تخلیه کردن
discharges	تخلیه بار
discharges	تخلیه الکتریکی
catharsis	تخلیه هیجانی
evacuated	تخلیه کردن
abreaction	تخلیه هیجانی
air evacuation	تخلیه هوایی
evacuate	تخلیه کردن
sluices	دریچه تخلیه
drain	تخلیه کردن
evacuating	تخلیه کردن
vacate	تخلیه کردن
vacated	تخلیه کردن
vacates	تخلیه کردن
unload	تخلیه کردن
draining	تخلیه کردن
evacuates	تخلیه کردن
unloads	تخلیه کردن
discharge	تخلیه بار
area evacuation	تخلیه منطقهای
disembarks	تخلیه کردن
blow off	شیر تخلیه
chain of evacuation	سیستم تخلیه
quit	تخلیه خانه
vacating	تخلیه کردن
quitting	تخلیه خانه
unloaded	تخلیه کردن
discharge opening	مجرای تخلیه
depopulation	تخلیه جمعیت
roll-on/roll-off	بارگیری- تخلیه
discharge	تخلیه الکتریکی
disembarking	تخلیه کردن
brush discharge	تخلیه جارویی
bank sluice	دریچه تخلیه
disembarked	تخلیه کردن
battlefield evacuation	تخلیه پزشکی
stevedore	متصدی بارگیری و تخلیه
tail escape	نهر تخلیه انتهائی
stevedores	متصدی بارگیری و تخلیه
gas discharge lamp	لامپ تخلیه گازی
second townsend discharge	تخلیه دوم تاونزند
gas filled tube	لامپ تخلیه گازی
gas exhauster	تخلیه کننده گاز
gas discharge relay	رله تخلیه گازی
glow discharge lamp	لامپ تخلیه کنتاکتی
defecate	تخلیه کردن شکم
defecated	تخلیه کردن شکم
road clearance	تخلیه کردن جاده
defecating	تخلیه کردن شکم
high frequency discharge	تخلیه فرکانس بالا
evacuating	تخلیه مزاج کردن
sediment escape	ساختمانهای تخلیه و شستشو
overdischarge of battery	تخلیه فرساینده باتری
main gap	فاصله تخلیه اصلی
low pressure discharge	تخلیه ی فشار ضعیف
local action	تخلیه موضعی باتری
silt ejector	تخلیه کننده رسوب
normal glow discharge	تخلیه تابناک متعارف
semi self maintained discharge	تخلیه نیم وابسته
defecates	تخلیه کردن شکم
landing weight	وزن با هنگام تخلیه
landing order	اجازه تخلیه بار
oil drain cock	شیر تخلیه روغن
oil drain plug	توپی تخلیه روغن
internal discharge	تخلیه جزیی داخلی
evacuates	تخلیه مزاج کردن
incandescent cathode discharge	تخلیه کاتد ملتهب
inbound cargo	کالای تخلیه نشده
implusive discharge	تخلیه غیر متناوب
evacuate	تخلیه مزاج کردن
clearing station	ایستگاه تخلیه بیماران
discharge	شلیک عصبی تخلیه
evacuated	تخلیه مزاج کردن
automatic tipper	تخلیه کننده خودکار
aeromedical evacuation	تخلیه پزشکی هوایی
abnormal glow discharge	تخلیه تابناک نامتعارف
discharges	شلیک عصبی تخلیه
clearance capacity	فرفیت تخلیه بار
discharge capacity	فرفیت تخلیه بارانداز
discharge capacity	فرفیت تخلیه بار
diffusion	تخلیه کردن بافشار
corona discharge current	جریان تخلیه کورونا
clearing station	پست تخلیه بیماران
degasify	تخلیه کردن گاز
unloading takes place in ...	بار در ... تخلیه می شود.
evacuees	پرسنل تخلیه شده
discharges	اخراج تخلیه الکتریکی
evacuee	پرسنل تخلیه شده
luminous discharge lamp	لامپ تخلیه الکتریکی
sanitation	سیستم تخلیه فاضل اب
discharge	اخراج تخلیه الکتریکی
evacuation policy	روش تخلیه پزشکی