Dictiornary-Farsi | تخلیه تابناک | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (9 milliseconds)

English	Persian
glow discharge	تخلیه تابناک


Search result with all words

abnormal glow discharge	تخلیه تابناک نامتعارف
normal glow discharge	تخلیه تابناک متعارف
Other Matches

cargo outturn message	پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
evacuation	تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
glitzier	تابناک
radiant	تابناک
shining	تابناک
luminescent	تابناک
luminiferous	تابناک
sunniest	تابناک
glitzy	تابناک
sunnier	تابناک
bright	تابناک
brighter	تابناک
glitziest	تابناک
sunny	تابناک
brightest	تابناک
coruscant	تابناک
lucent	تابناک
luminous	تابناک
luminary	پر فروغ شخصیت تابناک
luminaries	پر فروغ شخصیت تابناک
clearings	تخلیه محل تخلیه بیماران
clearing	تخلیه محل تخلیه بیماران
aeromedical unit	یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
cargo outturn report	گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
depletion	تخلیه
disembarkation	تخلیه
exhaust	تخلیه
evacuate	تخلیه
evacuation	تخلیه
exhausts	تخلیه
unloading	تخلیه
landing, storage, delivery	تخلیه
evacuating	تخلیه
evacuates	تخلیه
discharged	تخلیه
emptying	تخلیه
evacuated	تخلیه
stripping	تخلیه
LSD	تخلیه
unstuffing	تخلیه
discharges	تخلیه
discharge	تخلیه
discharge velocity	سرعت تخلیه
discharger of a capacitor	تخلیه خازن
discharge resistance	مقاومت تخلیه
discharge spout	ناودانه ی تخلیه
discharge end	سمت تخلیه
discharge valve	سوپاپ تخلیه
discharge voltage	ولتاژ تخلیه
electric discharge	تخلیه الکتریکی
education pipe	لوله تخلیه
drain plug	پیچ تخلیه
disruptive discharge	تخلیه جرقهای
discharging wharf	اسکله تخلیه
discharging berth	اسکله تخلیه
discharge recorder	تخلیه نگار
discharge pressure	فشار تخلیه
clearing out [of a place]	تخلیه [فضایی]
corona discharge	تخلیه کورونا
drain cock	لوله تخلیه
discahrge pipe	لوله تخلیه
depletion layer	ناحیه تخلیه
depletion barrier	ناحیه تخلیه
depletion area	ناحیه تخلیه
dejecta	تخلیه مدفوع
defecation	تخلیه شکم
debarkation net	تور تخلیه
disembarkation	تخلیه کردن
discharge chute	سرسره تخلیه
discharge opening	مجرای تخلیه
depletion zone	ناحیه تخلیه
discharge opening	راهگاه تخلیه
discharge of chips	تخلیه براده ها
discharge nozzle	فواره تخلیه
discharge head	ارتفاع تخلیه
discharge gate	دریچه تخلیه
discharge end	محل تخلیه
discharge currect	جریان تخلیه
discharge conveyor	نوار تخلیه
discharge cock	شیر تخلیه
ozone depletion	تخلیه اوزون
surging discharge	تخلیه نوشی
oscillating discharge	تخلیه مواج
non self maintained discharge	تخلیه وابسته
neural discharge	تخلیه عصبی
medical recovery	تخلیه پزشکی
medical evacuation	تخلیه بیماران
medical evacuation	تخلیه پزشکی
medical evacuation	تخلیه بهداری
undulatory discharge	تخلیه مواج
point discharge	تخلیه نقطهای
sluiceway	دهانه تخلیه
site clearance	تخلیه کارگاه
self maintained discharge	تخلیه ناوابسته
rotary discharger	تخلیه گر گردان
tipper	تخلیه کننده
roll on/roll off	بارگیری- تخلیه
road clearance	تخلیه جاده
residual discharge	تخلیه مانده
relief well	چاه تخلیه
main discharge	تخلیه اصلی
flaming discharge	تخلیه مشتعل
exhaust stroke	مرحله تخلیه
exhaust chute	ناودان تخلیه
evacuant	تخلیه کننده
escape channel	مجرای تخلیه اب
electrostatic discharge	تخلیه الکتروستاتیکی
electron discharge	تخلیه الکترونها
electrical discharge	تخلیه برقی
to offload	تخلیه کردن
lightning discharge current	جریان تخلیه
lightning discharge	تخلیه اتمسفری
internal discharge	تخلیه داخلی
impulse discharge	تخلیه ضربهای
high rate discharge	تخلیه شدید
glow discharge	تخلیه تابنده
unload	تخلیه کردن
catharsis	تخلیه هیجانی
abreaction	تخلیه هیجانی
evacuates	تخلیه کردن
air evacuation	تخلیه هوایی
area evacuation	تخلیه منطقهای
bank sluice	دریچه تخلیه
battlefield evacuation	تخلیه پزشکی
drains	تخلیه کردن
draining	تخلیه کردن
evacuated	تخلیه کردن
evacuate	تخلیه کردن
unloads	تخلیه کردن
disembarks	تخلیه کردن
disembarking	تخلیه کردن
disembarked	تخلیه کردن
disembark	تخلیه کردن
quitting	تخلیه خانه
quit	تخلیه خانه
unloaded	تخلیه کردن
drained	تخلیه کردن
blow off	شیر تخلیه
corona discharge	تخلیه الکتریکی
discharges	تخلیه الکتریکی
vacate	تخلیه کردن
discharge	تخلیه بار
evacuating	تخلیه کردن
vacates	تخلیه کردن
vacated	تخلیه کردن
coefficient of discharge	ضریب تخلیه
discharge	تخلیه الکتریکی
cooling water discharge	تخلیه اب سرد
corollary discharge	تخلیه تبعی
depopulation	تخلیه جمعیت
roll-on/roll-off	بارگیری- تخلیه
vacating	تخلیه کردن
chain of evacuation	سیستم تخلیه
sluice	دریچه تخلیه
discharges	تخلیه بار
sluiced	دریچه تخلیه
sluices	دریچه تخلیه
drain	تخلیه کردن
brush discharge	تخلیه جارویی
inbound cargo	کالای تخلیه نشده
discharge	شلیک عصبی تخلیه
evacuated	تخلیه مزاج کردن
incandescent cathode discharge	تخلیه کاتد ملتهب
landing order	اجازه تخلیه بار
internal discharge	تخلیه جزیی داخلی
gas discharge relay	رله تخلیه گازی
low pressure discharge	تخلیه ی فشار ضعیف
main gap	فاصله تخلیه اصلی
local action	تخلیه موضعی باتری
landing weight	وزن با هنگام تخلیه
evacuating	تخلیه مزاج کردن
evacuates	تخلیه مزاج کردن
evacuate	تخلیه مزاج کردن
tail escape	نهر تخلیه انتهائی
to discharge goods	کالا را تخلیه کردن
y valve	شیر تخلیه روغن
sanitation	سیستم تخلیه فاضل اب
discharges	اخراج تخلیه الکتریکی
discharges	شلیک عصبی تخلیه
diffusion	تخلیه کردن بافشار
discharge	اخراج تخلیه الکتریکی
unloading takes place in ...	بار در ... تخلیه می شود.
defecate	تخلیه کردن شکم
defecated	تخلیه کردن شکم
oil drain cock	شیر تخلیه روغن
oil drain plug	توپی تخلیه روغن
overdischarge of battery	تخلیه فرساینده باتری
stevedores	متصدی بارگیری و تخلیه
road clearance	تخلیه کردن جاده
stevedore	متصدی بارگیری و تخلیه
defecating	تخلیه کردن شکم
second townsend discharge	تخلیه دوم تاونزند
sediment escape	ساختمانهای تخلیه و شستشو
defecates	تخلیه کردن شکم
semi self maintained discharge	تخلیه نیم وابسته
silt ejector	تخلیه کننده رسوب
aeromedical evacuation	تخلیه پزشکی هوایی
exhaust system	سیستم تخلیه دود
degasify	تخلیه کردن گاز
evacuation policy	روش تخلیه پزشکی