English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
impulse discharge تخلیه ضربهای
Other Matches
impact ionization ایونیزاسیون ضربهای یونیزاسیون ضربهای
cargo outturn message پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
evacuation تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
impluse level سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
tricrotism نبض سه ضربهای ضربان نبض بطور سه ضربهای
clearing تخلیه محل تخلیه بیماران
clearings تخلیه محل تخلیه بیماران
aeromedical unit یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
traumatic ضربهای
posttraumatic پس ضربهای
dicrotism دو ضربهای
whipping حرکت ضربهای
impluse wave موج ضربهای
batch mixer مخلوط کن ضربهای
tricrotic نبض سه ضربهای
impluse voltage فشار ضربهای
percussion press پرس ضربهای
australian crawl کرال دو ضربهای
impluse tachometer تاکومتر ضربهای
impluse switch تکمه ضربهای
percussion welding جوشکاری ضربهای
impluse switch کلید ضربهای
strode analysis تحلیل ضربهای
implusing signal سیگنال ضربهای
ippon kumite مبارزه تک ضربهای
partial products حاصل ضربهای جز
pulsating load بار ضربهای
detonation انفجار ضربهای
detonations انفجار ضربهای
transient voltage ولتاژ ضربهای
mach wave موج ضربهای
shock concrete بتن ضربهای
shock waves موج ضربهای
sambon kumite مبارزه سه ضربهای
impluse sender مولد ضربهای
impluse detector اشکارسازجریان ضربهای
impluse current جریان ضربهای
impluse contact کنتاکت ضربهای
impluse breakdown شکست ضربهای
drop test ازمایش ضربهای
impact load بار ضربهای
impact printer چاپگر ضربهای
impulsive force نیروی ضربهای
impact strength استحکام ضربهای
impulse turbine توربین ضربهای
impact force نیروی ضربهای
impluse distortion اعوجاج ضربهای
impluse function تابع ضربهای
shock excitation تحریک ضربهای
impluse inertia لختی ضربهای
shock wave موج ضربهای
impact exitation تحریک ضربهای
impluse exitation تحریک ضربهای
implusive excitation تحریک ضربهای
impluse generator مولد ضربهای
impact transducer مبدل فرایندهای ضربهای
impact crusher سنگ شکن ضربهای
impluse voltage test ازمایش فشار ضربهای
percussion riveter پرچ کننده ضربهای
normal shock wave موج ضربهای عمود
oblique shock wave موج ضربهای مایل
mach line موج ضربهای ضعیف
impluse turbine توربین فشار ضربهای
impluse voltage cascade ابشار فشار ضربهای
impluse sound level سطح صوت ضربهای
impluse current generator مولد جریان ضربهای
impluse voltage generation تولید فشار ضربهای
impluse voltage generator مولد فشار ضربهای
impluse test ازمایش فشار ضربهای
impluse voltage stress تنش فشار ضربهای
impluse circuit مدار جریان ضربهای
impluse breakdown voltage فشار شکست ضربهای
jar ramming method روش ضربهای قالبریزی
jia ippon kumite مبارزه ازاد تک ضربهای
impluse withstand voltage فشار ضربهای ایستا
daisy wheel printer چاپگر اصلی ضربهای
detached shock wave موج ضربهای منفصل
impluse protective level سطح فشار ضربهای
tensile impact test ازمایش کشش ضربهای
joint مفصل اتصال ضربهای
pulsed resistance welding جوشکاری مقاومتی ضربهای
wavelet موج ضربهای کوچک
pusher type furnace کوره نوع ضربهای
impluse response رفتار در مقابل فشار ضربهای
count تعداد جریانهای ضربهای شمردن
bank shot ضربهای که به دیوار بخورد و برگردد
counting تعداد جریانهای ضربهای شمردن
counts تعداد جریانهای ضربهای شمردن
counted تعداد جریانهای ضربهای شمردن
hig low jack ضربهای در بولینگ که میلههای 7 و 01 را جا می گذارد
tricrotic ضربان نبض بطورسه ضربهای
impluse voltage test technipue روش ازمایش فشار ضربهای
impluse high tension generator مولد فشار قوی ضربهای
instantaneous short circuit current جریان اتصال کوتاه ضربهای
impluse circuit مدارایمپولز مدار فشار ضربهای
cargo outturn report گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
lets ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
let ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
initial alternating short circuit curren جریان متناوب اتصال کوتاه ضربهای
half worcester ضربهای در بولینگ که میلههای 3 و 9 یا 2 و 8 را جامی گذارد
lenght ضربهای که توپ روی دیوارعقب میافتد
light hit ضربهای در بولینگ که تمام میله ها را نمیاندازد
sour apple ضربهای که میلههای 5 و01 را باقی میگذارد
forcing shot ضربهای که حریف را واداربه دفاع میکند
bedpost ضربهای در بولینگ که میلههای 7 و 01 را بجا می گذارد
big ball ضربهای در بولینگ که تمام میله ها را می اندازد
big four ضربهای در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 را بجامی گذارد
do split ضربهای در بولینگ که میله جلو و 7 یا 01 را جا می گذارد
lily ضربهای در بولینگ که شمارههای 5 و 7 و 01 راجا می گذارد
lilies ضربهای در بولینگ که شمارههای 5 و 7 و 01 راجا می گذارد
letting ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
double pinochle ضربهای در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 را بجامی گذارد
impluse voltage testing plant ازمایشگاه فشار ضربهای تاسیسات ازمایش فشارضربهای
keilo ضربهای در کاراته بانوک انگشتان جمع شده
late cut ضربهای که توپ را به منطقه پشت توپزن می فرستد
give a catch زدن ضربهای که ممکن است بل گرفته شود
single ضربهای بایک امتیاز با تعویض محل دوتوپزن
leg glance ضربهای که توپ را مستقیما"به پشت توپزن می فرستد
lip ضربهای که به لبه سوراخ گلف برسد و در ان نیفتد
bank shot ضربهای که گوی بیلیارد به کناره میز بخورد
lofts ضربهای که گوی گلف را در مسیر منحنی بالامیبرد
loft ضربهای که گوی گلف را در مسیر منحنی بالامیبرد
jarred این میله مخصوص دستگاه حفاری ضربهای است
jars این میله مخصوص دستگاه حفاری ضربهای است
deflection ضربهای که به چیزی بخوردو گوی بطرف دروازه برود
force ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
forcing ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
jar این میله مخصوص دستگاه حفاری ضربهای است
deflections ضربهای که به چیزی بخوردو گوی بطرف دروازه برود
sidehiller ضربهای که گوی از شیب درچمن نرم سرازیر میشود
forces ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
blocking گرفتگی مسیر جریان در تونل باد ناشی از موجهای ضربهای
maximum asymmetric three phase current short-circuit جریان اتصال کوتاه ضربهای سه فازه
drag ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
drags ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
dragged ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
unstuffing تخلیه
depletion تخلیه
disembarkation تخلیه
evacuation تخلیه
evacuating تخلیه
discharged تخلیه
discharges تخلیه
discharge تخلیه
LSD تخلیه
exhausts تخلیه
landing, storage, delivery تخلیه
evacuates تخلیه
exhaust تخلیه
stripping تخلیه
emptying تخلیه
unloading تخلیه
evacuate تخلیه
evacuated تخلیه
draws ضربهای که باعث برگشتن گوی بیلیاردپس از برخورد میشود حذف اسب از دور مسابقه کشیدن زه
draw ضربهای که باعث برگشتن گوی بیلیاردپس از برخورد میشود حذف اسب از دور مسابقه کشیدن زه
education pipe لوله تخلیه
disruptive discharge تخلیه جرقهای
drain plug پیچ تخلیه
coefficient of discharge ضریب تخلیه
electric discharge تخلیه الکتریکی
glow discharge تخلیه تابناک
flaming discharge تخلیه مشتعل
exhaust stroke مرحله تخلیه
exhaust chute ناودان تخلیه
evacuant تخلیه کننده
escape channel مجرای تخلیه اب
high rate discharge تخلیه شدید
electrostatic discharge تخلیه الکتروستاتیکی
electron discharge تخلیه الکترونها
electrical discharge تخلیه برقی
clearing out [of a place] تخلیه [فضایی]
glow discharge تخلیه تابنده
lightning discharge current جریان تخلیه
site clearance تخلیه کارگاه
self maintained discharge تخلیه ناوابسته
rotary discharger تخلیه گر گردان
main discharge تخلیه اصلی
roll on/roll off بارگیری- تخلیه
medical evacuation تخلیه بهداری
medical evacuation تخلیه پزشکی
road clearance تخلیه جاده
medical evacuation تخلیه بیماران
medical recovery تخلیه پزشکی
neural discharge تخلیه عصبی
non self maintained discharge تخلیه وابسته
residual discharge تخلیه مانده
relief well چاه تخلیه
oscillating discharge تخلیه مواج
undulatory discharge تخلیه مواج
lightning discharge تخلیه اتمسفری
sluiceway دهانه تخلیه
internal discharge تخلیه داخلی
to offload تخلیه کردن
point discharge تخلیه نقطهای
tipper تخلیه کننده
surging discharge تخلیه نوشی
ozone depletion تخلیه اوزون
discharging wharf اسکله تخلیه
draining تخلیه کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com