Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
high frequency discharge
تخلیه فرکانس بالا
Search result with all words
high frequency gas discharge breakdown
شکست تخلیه گازی فرکانس بالا
Other Matches
high frequency
فرکانس بالا
radio frequency
فرکانس بالا
h.f.
فرکانس بالا
high frequency alternating current
جریان فرکانس بالا
high frequency oscillation
نوسان فرکانس بالا
high frequency heating
گرمایش فرکانس بالا
high frequency pentode
پنتود فرکانس بالا
high frequency heater
گرمکن فرکانس بالا
high frequency generator
ژنراتور فرکانس بالا
high frequency choke
پیچک فرکانس بالا
high frequency furnace
کوره فرکانس بالا
high frequency circuit
مدار فرکانس بالا
high frequency cable
کابل فرکانس بالا
high frequency engineering
مهندسی فرکانس بالا
radio frequency biasing
بایاسینگ فرکانس بالا
high frequency energy
انرژی فرکانس بالا
high frequency bias
بایاس فرکانس بالا
high frequency amplification
تقویت فرکانس بالا
high frequency alternator
مولد فرکانس بالا
high frequency field
میدان فرکانس بالا
high frequency performance
رفتار فرکانس بالا
hight frequency current
جریان فرکانس بالا
high frequency transformer
مبدل فرکانس بالا
high frequency speaker
بلندگوی فرکانس بالا
first detector
یکسوساز فرکانس بالا
high frequency welding
جوشکاری فرکانس بالا
high frequency telephony
فن تلفن فرکانس بالا
high frequency voltage
ولتاژ فرکانس بالا
high frequency transistor
ترانزیستور فرکانس بالا
high frequency transmission
انتقال فرکانس بالا
high frequency resistance
مقاومت فرکانس بالا
high frequency responce
پاسخ فرکانس بالا
high frequency range
ناحیه ی فرکانس بالا
high frequency tube
لامپ فرکانس بالا
high frequency current gain
تقویت جریان فرکانس بالا
high frequency amplification stag
طبقه تقویت فرکانس بالا
high frequency winding
سیم پیچی فرکانس بالا
high frequency electrical engineering
مهندسی برق فرکانس بالا
high frequency signal generator
سیگنال ژنراتور فرکانس بالا
highfrequency measuring bridge
پل اندازه گیری فرکانس بالا
high frequency radio station
ایستگاه رادیویی فرکانس بالا
high frequency palsmagenerator
مولد پلاسمای فرکانس بالا
high frequency equivalent circuit
مدار معادل فرکانس بالا
high frequency carrier cable
کابل کاریر فرکانس بالا
high frequency coil
سیم پیچ فرکانس بالا
high frequency induction furnace
کوره القایی فرکانس بالا
vhf range
ناحیه فرکانس خیلی بالا
high frequency heating equipment
تاسیسات حرارتی فرکانس بالا
high frequency conductivity
قابلیت هدایت فرکانس بالا
high frequency alternating current
جریان متناوب فرکانس بالا
high frequency sound
موج صوتی فرکانس بالا
high frequency alloy juction transistor
ترانزیستور الیاژی فرکانس بالا
high frequency amplifier
تقویت کننده فرکانس بالا
high frequency biasing
پیش مغناطیس کنندگی فرکانس بالا
high frequency radio direction finding
جهت یابی رادیویی فرکانس بالا
high frequency induction hardening
سخت گردانی القایی فرکانس بالا
high frequency stabilized arc
قوس نوری تثبیت شده ی فرکانس بالا
high frequency interference
تداخل امواج فرکانس بالا سیگنال مزاحم
middleman
دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
middlemen
دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
carriers
حالت موج پیاپی و با فرکانس بالا که توسط یک سیگنال قابل تقسیم است
carrier
حالت موج پیاپی و با فرکانس بالا که توسط یک سیگنال قابل تقسیم است
cargo outturn message
پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
wobbulator
تولیدکننده سیگنال اف ام که فرکانس ان با دامنه ثابت بالاپایین فرکانس مرکزی تغییرمیکند
evacuation
تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
high frequency
دارای فرکانس با تکرار زیاد امواج پر فرکانس
resonance
وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
resonances
وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
frequency division multilexing
مخابره چندتایی فرکانس استفاده از یک مسیرالکتریکی برای حمل دو یا چند سیگنال با فرکانسهای مختلف تسهیم براساس تقسیم فرکانس
superheterodyne
گیرنده رادیویی که در ان سیگنال دریافتی با فرکانس نوسانی موضعی به منظورایجاد فرکانس بینابین که سپس با مزیتهای متعددتقویت میشود ترکیب میگردد
critical frequency
فرکانس متنافر با فرکانس طبیعی تیغه
clearing
تخلیه محل تخلیه بیماران
clearings
تخلیه محل تخلیه بیماران
baseband
1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
base band
1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
fm
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
aeromedical unit
یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
instantaneous frequency
مقدار لحظهای فرکانس فرکانس لحظهای
spinwriter
چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
vertically
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
cargo outturn report
گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
the clouds above
ابرهای بالا یا بالا سر
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
evacuates
تخلیه
discharges
تخلیه
landing, storage, delivery
تخلیه
unloading
تخلیه
emptying
تخلیه
exhausts
تخلیه
exhaust
تخلیه
evacuation
تخلیه
discharged
تخلیه
LSD
تخلیه
depletion
تخلیه
evacuating
تخلیه
evacuated
تخلیه
evacuate
تخلیه
disembarkation
تخلیه
stripping
تخلیه
unstuffing
تخلیه
discharge
تخلیه
frequencies
فرکانس
frequency
فرکانس
low frequency
فرکانس کم
frequence
فرکانس
line frequency
فرکانس خط
discharge valve
سوپاپ تخلیه
coefficient of discharge
ضریب تخلیه
brush discharge
تخلیه جارویی
depletion area
ناحیه تخلیه
evacuated
تخلیه کردن
evacuates
تخلیه کردن
evacuate
تخلیه کردن
cooling water discharge
تخلیه اب سرد
corollary discharge
تخلیه تبعی
dejecta
تخلیه مدفوع
defecation
تخلیه شکم
debarkation net
تور تخلیه
disembark
تخلیه کردن
disembarked
تخلیه کردن
disembarking
تخلیه کردن
disembarks
تخلیه کردن
corona discharge
تخلیه کورونا
corona discharge
تخلیه الکتریکی
vacate
تخلیه کردن
abreaction
تخلیه هیجانی
catharsis
تخلیه هیجانی
unloads
تخلیه کردن
unloaded
تخلیه کردن
unload
تخلیه کردن
disruptive discharge
تخلیه جرقهای
air evacuation
تخلیه هوایی
vacating
تخلیه کردن
evacuating
تخلیه کردن
chain of evacuation
سیستم تخلیه
blow off
شیر تخلیه
battlefield evacuation
تخلیه پزشکی
bank sluice
دریچه تخلیه
area evacuation
تخلیه منطقهای
vacated
تخلیه کردن
vacates
تخلیه کردن
quit
تخلیه خانه
electric discharge
تخلیه الکتریکی
education pipe
لوله تخلیه
drain plug
پیچ تخلیه
discharging wharf
اسکله تخلیه
discharging berth
اسکله تخلیه
discharger of a capacitor
تخلیه خازن
discharge voltage
ولتاژ تخلیه
electrical discharge
تخلیه برقی
electron discharge
تخلیه الکترونها
quitting
تخلیه خانه
flaming discharge
تخلیه مشتعل
exhaust stroke
مرحله تخلیه
depletion layer
ناحیه تخلیه
exhaust chute
ناودان تخلیه
evacuant
تخلیه کننده
escape channel
مجرای تخلیه اب
electrostatic discharge
تخلیه الکتروستاتیکی
discharge velocity
سرعت تخلیه
discharge spout
ناودانه ی تخلیه
discharge currect
جریان تخلیه
discharge conveyor
نوار تخلیه
discharge cock
شیر تخلیه
discharge chute
سرسره تخلیه
disembarkation
تخلیه کردن
drain cock
لوله تخلیه
discahrge pipe
لوله تخلیه
depletion zone
ناحیه تخلیه
discharge end
سمت تخلیه
discharge end
محل تخلیه
discharge gate
دریچه تخلیه
discharge resistance
مقاومت تخلیه
discharge recorder
تخلیه نگار
discharge pressure
فشار تخلیه
discharge opening
مجرای تخلیه
discharge opening
راهگاه تخلیه
discharge of chips
تخلیه براده ها
discharge nozzle
فواره تخلیه
discharge head
ارتفاع تخلیه
depletion barrier
ناحیه تخلیه
high rate discharge
تخلیه شدید
discharges
تخلیه بار
sluice
دریچه تخلیه
point discharge
تخلیه نقطهای
sluiced
دریچه تخلیه
sluices
دریچه تخلیه
glow discharge
تخلیه تابنده
glow discharge
تخلیه تابناک
drain
تخلیه کردن
drained
تخلیه کردن
draining
تخلیه کردن
drains
تخلیه کردن
relief well
چاه تخلیه
residual discharge
تخلیه مانده
road clearance
تخلیه جاده
roll on/roll off
بارگیری- تخلیه
rotary discharger
تخلیه گر گردان
ozone depletion
تخلیه اوزون
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com