Dictiornary-Farsi | تخلیه مدفوع | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
dejecta	تخلیه مدفوع


Other Matches

cargo outturn message	پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
evacuation	تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
clearing	تخلیه محل تخلیه بیماران
clearings	تخلیه محل تخلیه بیماران
excretions	مدفوع
excretion	مدفوع
excrement	مدفوع
egesta	مدفوع
dreg	مدفوع
faeces	مدفوع
jakes	ترشح مدفوع
feculent	مثل مدفوع
defecation	خروج مدفوع
coprophagy	مدفوع خواری
coprophobia	مدفوع هراسی
scatology	مدفوع شناسی
coprophagia	مدفوع خواری
dung	مدفوع حیوانات
coprophilia	مدفوع خواهی
defecates	خارج کردن مدفوع
defecated	خارج کردن مدفوع
defecate	خارج کردن مدفوع
defecating	خارج کردن مدفوع
feces	مدفوع انسان وحیوان
feculence	حالت دردی مدفوع
green stool	مدفوع سبز رنگ [پزشکی]
poudrette	کودی که از مدفوع و زغال امیخته باشد
stool	کرسی صندلی مستراح فرنگی مدفوع
aeromedical unit	یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
cargo outturn report	گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
evacuates	تخلیه
evacuating	تخلیه
evacuate	تخلیه
evacuated	تخلیه
discharged	تخلیه
evacuation	تخلیه
unstuffing	تخلیه
emptying	تخلیه
disembarkation	تخلیه
unloading	تخلیه
exhausts	تخلیه
exhaust	تخلیه
LSD	تخلیه
discharge	تخلیه
discharges	تخلیه
landing, storage, delivery	تخلیه
stripping	تخلیه
depletion	تخلیه
depletion barrier	ناحیه تخلیه
coefficient of discharge	ضریب تخلیه
discharge resistance	مقاومت تخلیه
depletion zone	ناحیه تخلیه
depletion layer	ناحیه تخلیه
exhaust stroke	مرحله تخلیه
discahrge pipe	لوله تخلیه
drain cock	لوله تخلیه
exhaust chute	ناودان تخلیه
disembarkation	تخلیه کردن
relief well	چاه تخلیه
discharge chute	سرسره تخلیه
discharge cock	شیر تخلیه
cooling water discharge	تخلیه اب سرد
defecation	تخلیه شکم
corollary discharge	تخلیه تبعی
corona discharge	تخلیه الکتریکی
corona discharge	تخلیه کورونا
internal discharge	تخلیه داخلی
impulse discharge	تخلیه ضربهای
point discharge	تخلیه نقطهای
debarkation net	تور تخلیه
ozone depletion	تخلیه اوزون
high rate discharge	تخلیه شدید
glow discharge	تخلیه تابناک
glow discharge	تخلیه تابنده
undulatory discharge	تخلیه مواج
oscillating discharge	تخلیه مواج
depletion area	ناحیه تخلیه
discharge conveyor	نوار تخلیه
discharge currect	جریان تخلیه
discharge valve	سوپاپ تخلیه
discharge velocity	سرعت تخلیه
discharge voltage	ولتاژ تخلیه
lightning discharge current	جریان تخلیه
discharger of a capacitor	تخلیه خازن
discharging berth	اسکله تخلیه
discharging wharf	اسکله تخلیه
disruptive discharge	تخلیه جرقهای
drain plug	پیچ تخلیه
medical recovery	تخلیه پزشکی
medical evacuation	تخلیه بیماران
medical evacuation	تخلیه پزشکی
medical evacuation	تخلیه بهداری
main discharge	تخلیه اصلی
education pipe	لوله تخلیه
electrical discharge	تخلیه برقی
discharge spout	ناودانه ی تخلیه
neural discharge	تخلیه عصبی
flaming discharge	تخلیه مشتعل
discharge end	سمت تخلیه
discharge end	محل تخلیه
discharge gate	دریچه تخلیه
discharge head	ارتفاع تخلیه
non self maintained discharge	تخلیه وابسته
discharge nozzle	فواره تخلیه
discharge of chips	تخلیه براده ها
discharge opening	راهگاه تخلیه
lightning discharge	تخلیه اتمسفری
evacuant	تخلیه کننده
escape channel	مجرای تخلیه اب
electrostatic discharge	تخلیه الکتروستاتیکی
electron discharge	تخلیه الکترونها
discharge opening	مجرای تخلیه
discharge pressure	فشار تخلیه
discharge recorder	تخلیه نگار
electric discharge	تخلیه الکتریکی
evacuated	تخلیه کردن
evacuate	تخلیه کردن
disembarks	تخلیه کردن
disembarked	تخلیه کردن
disembark	تخلیه کردن
evacuates	تخلیه کردن
unload	تخلیه کردن
vacating	تخلیه کردن
vacates	تخلیه کردن
vacated	تخلیه کردن
vacate	تخلیه کردن
evacuating	تخلیه کردن
to offload	تخلیه کردن
quitting	تخلیه خانه
quit	تخلیه خانه
sluice	دریچه تخلیه
discharges	تخلیه بار
discharges	تخلیه الکتریکی
discharge	تخلیه بار
discharge	تخلیه الکتریکی
depopulation	تخلیه جمعیت
roll-on/roll-off	بارگیری- تخلیه
sluiced	دریچه تخلیه
sluices	دریچه تخلیه
drains	تخلیه کردن
draining	تخلیه کردن
drained	تخلیه کردن
drain	تخلیه کردن
clearing out [of a place]	تخلیه [فضایی]
unloaded	تخلیه کردن
road clearance	تخلیه جاده
air evacuation	تخلیه هوایی
surging discharge	تخلیه نوشی
area evacuation	تخلیه منطقهای
sluiceway	دهانه تخلیه
bank sluice	دریچه تخلیه
battlefield evacuation	تخلیه پزشکی
site clearance	تخلیه کارگاه
abreaction	تخلیه هیجانی
blow off	شیر تخلیه
brush discharge	تخلیه جارویی
self maintained discharge	تخلیه ناوابسته
rotary discharger	تخلیه گر گردان
chain of evacuation	سیستم تخلیه
residual discharge	تخلیه مانده
roll on/roll off	بارگیری- تخلیه
tipper	تخلیه کننده
disembarking	تخلیه کردن
catharsis	تخلیه هیجانی
unloads	تخلیه کردن
local action	تخلیه موضعی باتری
second townsend discharge	تخلیه دوم تاونزند
internal discharge	تخلیه جزیی داخلی
main gap	فاصله تخلیه اصلی
incandescent cathode discharge	تخلیه کاتد ملتهب
silt ejector	تخلیه کننده رسوب
implusive discharge	تخلیه غیر متناوب
y valve	شیر تخلیه روغن
road clearance	تخلیه کردن جاده
high frequency discharge	تخلیه فرکانس بالا
glow discharge lamp	لامپ تخلیه کنتاکتی
sediment escape	ساختمانهای تخلیه و شستشو
to discharge goods	کالا را تخلیه کردن
overdischarge of battery	تخلیه فرساینده باتری
tail escape	نهر تخلیه انتهائی
oil drain plug	توپی تخلیه روغن
oil drain cock	شیر تخلیه روغن
normal glow discharge	تخلیه تابناک متعارف
unloading takes place in ...	بار در ... تخلیه می شود.
semi self maintained discharge	تخلیه نیم وابسته
low pressure discharge	تخلیه ی فشار ضعیف
landing weight	وزن با هنگام تخلیه
landing order	اجازه تخلیه بار
inbound cargo	کالای تخلیه نشده
aeromedical evacuation	تخلیه پزشکی هوایی
corona discharge current	جریان تخلیه کورونا
stevedores	متصدی بارگیری و تخلیه
stevedore	متصدی بارگیری و تخلیه
degasify	تخلیه کردن گاز
defecating	تخلیه کردن شکم
defecates	تخلیه کردن شکم
defecated	تخلیه کردن شکم
discharge capacity	فرفیت تخلیه بار
discharge capacity	فرفیت تخلیه بارانداز
defecate	تخلیه کردن شکم