Dictiornary-Farsi | تخلیه کننده رسوب | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (15 milliseconds)

English	Persian
silt ejector	تخلیه کننده رسوب


Other Matches

evacuant	تخلیه کننده
tipper	تخلیه کننده
automatic tipper	تخلیه کننده خودکار
gas exhauster	تخلیه کننده گاز
self unloading	خود بخود تخلیه کننده بار
cargo outturn message	پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
evacuation	تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
clearing	تخلیه محل تخلیه بیماران
clearings	تخلیه محل تخلیه بیماران
precipitation	رسوب
mud	رسوب
percipitate	رسوب
sediments	رسوب
illuviation	رسوب
sediment	رسوب
sinter	رسوب
dreg	رسوب
alluvion	رسوب
alluvium	رسوب
deposits	رسوب
foulest	رسوب
fouling	رسوب
fouler	رسوب
fouls	رسوب
residual	رسوب
fouled	رسوب
deposit	رسوب
foul	رسوب
settling basin	حوضچه رسوب
silt sump	چاهک رسوب
foulest	رسوب کردن
precipitates	رسوب کردن
foul	رسوب کردن
silt pit	چاله رسوب
fouled	رسوب کردن
bosh	رسوب کوارتس
accretionof silt	رسوب زدائی
precipitated	رسوب شیمیایی
sedimentation	رسوب گذاری
precipitates	رسوب شیمیایی
fouls	رسوب کردن
precipitating	رسوب شیمیایی
precipitating	رسوب کردن
precipitate	رسوب شیمیایی
trap box	حوضچه رسوب
precipitation	رسوب کردن
precipitation	رسوب دادن
fouler	رسوب کردن
setting basin	حوضچه رسوب
sedimentation	رسوب سازی
accretion of silt	رسوب زدایی
precipitate	رسوب کردن
silting	رسوب ته نشینی
glacial deposit	رسوب یخچالی
tartars	ته نشین رسوب
tartar	ته نشین رسوب
mud valve	دریجه رسوب
precipitated	رسوب کردن
precipitant	عامل رسوب
deposits	ذخیره رسوب
deposits	رسوب کردن
deposit	رسوب کردن
fouling	رسوب رسوبات
fouling	رسوب کردن
residuum	پسمانده رسوب
oil sludge	رسوب روغن
sediment	لای رسوب
sediment	رسوب کردن
deposit	ذخیره رسوب
sediments	لای رسوب
percipitate	رسوب کردن
sediments	رسوب کردن
aeromedical unit	یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
precipating agent	عامل رسوب دهنده
precipitation reaction	واکنش رسوب دهنده
vapor deposition	رسوب سازی با بخار
reprecipitation	رسوب کردن مجدد
reprecipitation	رسوب دادن مجدد
sludge	رسوب گل و لای ضخیم
trap box	حوضچه رسوب زهکشها
tidal mud deposits	گل رسوب شده حاصل از جزرو مد
eolian	رسوب حاصل از جریان باد
alluvial	ته نشینی مربوط به رسوب و ته نشین
laterization	تبدیل سنگ به رسوب صخرههای قرمز
coppering	مس گیری رفع رسوب مس از داخل لوله
sludge	لجن غلیظ رسوب مخازن سوخت ناو
scale	ستون درجه رسوب جدار داخلی دیگ بخارناو
cargo outturn report	گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
juck work	کوبیدن میخ درکف و دیوارهای کانال به منظور ایجاد رسوب
illuviate	در اثر نقل مکان از محلی درمحل دیگری رسوب شدن
corrector	جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
age hardening	سخت گردانی همبسته ها به وسیله تشکیل محلول جامد فوق اشباع و رسوب مقادیراضافی در اثر گذشت زمان
LSD	تخلیه
evacuate	تخلیه
evacuated	تخلیه
depletion	تخلیه
landing, storage, delivery	تخلیه
emptying	تخلیه
discharges	تخلیه
evacuation	تخلیه
disembarkation	تخلیه
discharged	تخلیه
unstuffing	تخلیه
discharge	تخلیه
exhausts	تخلیه
unloading	تخلیه
stripping	تخلیه
exhaust	تخلیه
evacuates	تخلیه
evacuating	تخلیه
discharge	تخلیه بار
evacuating	تخلیه کردن
evacuates	تخلیه کردن
lightning discharge current	جریان تخلیه
main discharge	تخلیه اصلی
discharges	تخلیه الکتریکی
escape channel	مجرای تخلیه اب
disembark	تخلیه کردن
relief well	چاه تخلیه
discharge	تخلیه الکتریکی
corollary discharge	تخلیه تبعی
lightning discharge	تخلیه اتمسفری
medical evacuation	تخلیه بیماران
roll-on/roll-off	بارگیری- تخلیه
evacuate	تخلیه کردن
vacating	تخلیه کردن
cooling water discharge	تخلیه اب سرد
discharges	تخلیه بار
vacates	تخلیه کردن
medical evacuation	تخلیه پزشکی
sluice	دریچه تخلیه
flaming discharge	تخلیه مشتعل
sluiced	دریچه تخلیه
sluices	دریچه تخلیه
brush discharge	تخلیه جارویی
chain of evacuation	سیستم تخلیه
vacated	تخلیه کردن
vacate	تخلیه کردن
medical recovery	تخلیه پزشکی
blow off	شیر تخلیه
medical evacuation	تخلیه بهداری
exhaust chute	ناودان تخلیه
depopulation	تخلیه جمعیت
disembarked	تخلیه کردن
unload	تخلیه کردن
disembarking	تخلیه کردن
disembarks	تخلیه کردن
unloaded	تخلیه کردن
unloads	تخلیه کردن
exhaust stroke	مرحله تخلیه
evacuated	تخلیه کردن
draining	تخلیه کردن
coefficient of discharge	ضریب تخلیه
abreaction	تخلیه هیجانی
site clearance	تخلیه کارگاه
discharging wharf	اسکله تخلیه
discharging berth	اسکله تخلیه
discharger of a capacitor	تخلیه خازن
sluiceway	دهانه تخلیه
depletion layer	ناحیه تخلیه
internal discharge	تخلیه داخلی
depletion zone	ناحیه تخلیه
drains	تخلیه کردن
disruptive discharge	تخلیه جرقهای
air evacuation	تخلیه هوایی
ozone depletion	تخلیه اوزون
depletion area	ناحیه تخلیه
self maintained discharge	تخلیه ناوابسته
non self maintained discharge	تخلیه وابسته
depletion barrier	ناحیه تخلیه
discharge voltage	ولتاژ تخلیه
discharge velocity	سرعت تخلیه
impulse discharge	تخلیه ضربهای
discharge conveyor	نوار تخلیه
oscillating discharge	تخلیه مواج
discharge cock	شیر تخلیه
discharge chute	سرسره تخلیه
disembarkation	تخلیه کردن
drain cock	لوله تخلیه
discahrge pipe	لوله تخلیه
discharge currect	جریان تخلیه
discharge end	سمت تخلیه
discharge end	محل تخلیه
discharge valve	سوپاپ تخلیه
discharge spout	ناودانه ی تخلیه
discharge resistance	مقاومت تخلیه
discharge recorder	تخلیه نگار
discharge opening	مجرای تخلیه
discharge opening	راهگاه تخلیه
discharge of chips	تخلیه براده ها
discharge nozzle	فواره تخلیه
discharge head	ارتفاع تخلیه
discharge gate	دریچه تخلیه
undulatory discharge	تخلیه مواج
drained	تخلیه کردن
corona discharge	تخلیه الکتریکی
clearing out [of a place]	تخلیه [فضایی]
catharsis	تخلیه هیجانی
point discharge	تخلیه نقطهای
discharge pressure	فشار تخلیه