English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (10 milliseconds)
English Persian
interference تداخل امواج
Search result with all words
bleeding باند تداخل امواج
diathermy interference تداخل امواج دیاترمی
high frequency interference تداخل امواج فرکانس بالا سیگنال مزاحم
inductive interference تداخل امواج القائی انترفرنس القائی
inductive interference voltage ولتاژ تداخل امواج القائی
interference area ناحیه ی تداخل امواج
interference zone ناحیه ی تداخل امواج
radio interference تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
Other Matches
confusion reflector وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
modulation سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
modulate مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulates مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulating مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
radiation scattering انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
emission control کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
trapping اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
radiological monitoring ارسال امواج تشعشعی یا رله امواج تشعشعی هستهای
beats تداخل
interference تداخل
beat تداخل
electrical interface تداخل الکتریکی
intercurrent تداخل کننده
interfrometer تداخل سنج
suppressor مقاومت ضد تداخل
constructive interference تداخل فزاینده
anti interference capacitor خازن ضد تداخل
anti interference device دستگاه ضد تداخل
interferometer تداخل سنج
electronic interfrence تداخل الکترونیکی
cross talk تداخل صحبت
cross talk تداخل صدا
interference filter صافی تداخل
interference eliminator صافی تداخل
beat frequency فرکانس تداخل
interfrometry تداخل سنجی
monkey chatter تداخل کانال مجاور
adjacent channel interfernce تداخل کانال مجاور
impenetrableness خاصیت عدم تداخل
radio frequency interference تداخل فرکانس رادیویی
cross talk تداخل صداها در تلفن
cross talk تداخل صدا در اثرنزدیکی دو فرستنده
cross fire تداخل دومکالمه تلفنی یا تلگرافی باهم
babble تداخل سیگنالها در تعدادزیادی از کانالهای یک سیستم
babbles تداخل سیگنالها در تعدادزیادی از کانالهای یک سیستم
babbled تداخل سیگنالها در تعدادزیادی از کانالهای یک سیستم
biplane interference تداخل ایرودینایکی بین دو بال که روی یکدیگر قرار گرفته اند
interlocked وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocking وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocks وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlock وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
simulation روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
simulations روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
crosstalk سیگنالهی ناخواسته درمجموعهای از مدارات ارتباطی یا کامپیوتری که ازوجود ترافیک در کانالهای دیگر یا از تداخل ناشی میشود
ground swell امواج
gravity waves امواج ثقلی
gravitational waves امواج گرانشی
oscilloscope اشکارسازی امواج
hertzian waves امواج هرتز
gravitational waves امواج جاذبه
brain waves امواج مغزی
incoherent waves امواج همدوس
electromagnetic waves امواج الکترومگنتیک
ground waves امواج زمینی
electromagnetic waves امواج الکترومغناطیسی
spoondrift ترشح امواج
reverberations برگشت امواج
emissions انتشار امواج
pulse امواج ضربانی
pulsed امواج ضربانی
crashing waves امواج خروشان
the waves of the sea امواج دریا
pulsing ضربان امواج
thermal waves امواج گرمایی
tosser دستخوش امواج
wander wave امواج سیار
reverberation برگشت امواج
emission انتشار امواج
sky wave امواج اسمانی
transient wave امواج سیار
tidal waves امواج جزرومدی
radio waves امواج رادیویی
reverberation برگشت دادن امواج
conical scanning انتشار مخروطی امواج
hertzian wave امواج هرتز hertz
wave front جبهه امواج رادیویی
pulsing پرتاب امواج انرژی
echo برگشت امواج رادار
high freqyency aerial آنتن امواج بلند
echoed برگشت امواج رادار
echoes برگشت امواج رادار
echoing برگشت امواج رادار
reverberations برگشت دادن امواج
airwave امواج رادیو و تلویزیون
attenuation افت قدرت امواج
radio sextant گیرنده امواج کیهانی
the wares beat the shore خوردن امواج به ساحل
the waves beats or the shore امواج به ساحل می کوبد
propagation پخش امواج یا اعلامیه
conical scanning ردیابی امواج به طورمخروطی
wave band دسته امواج رادیو
tidal wave امواج جذر و مدی
overlap تداخل رنگ ها [خصوصا در لبه طرح ها و موقع تعویض رنگ در نقشه]
ocean foam کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
beach foam کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
spume کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
sea foam کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
oscilloscope دستگاه نشان دهنده امواج
wave period زمان تناوب امواج دریا
sweep jamming امواج سیار پارازیت رادیویی
numbered wave امواج پشت سر هم عملیات اب خاکی
surface reverbration امواج برگشتی سطحی رادار
radar imagery عکاسی به وسیله امواج رادار
oscillator تفکیک کننده امواج اشکارساز
oscillograph دستگاه ثبت نوسان امواج
radio navigation ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
coastal refraction انعکاس ساحلی امواج رادیویی
back scattering پخش معکوس امواج رادیویی
back scattering توزیع معکوس امواج رادیویی
emitter منتشر کننده پس دهنده امواج
oscillations تفکیک امواج اشکار سازی
assault waves امواج هجومی نفرات و وسایل
homing mine مین حساس به انعکاس امواج
convergence zone منطقه تقارب امواج سونارزیردریایی
cynometer دستگاه اندازه گیری امواج
oscillation تفکیک امواج اشکار سازی
altitude delay افت ارتفاع امواج رادار
awash سرگردان بر روی امواج دریا
beam width عرض ستون امواج رادار
carrier wave موج حامل امواج رادار یا بی سیم
omnidirectional گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
beacon امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
balloon reflector بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن
oscilloscope دستگاه نشان دهنده نوسان امواج
junk surf امواج نامناسب برای موج سواری
carrier frequency فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
repeater jammer دستگاه پخش پارازیت وفرستنده امواج
doppler effect اثر برگشت امواج روی فرستنده
emission تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
emissions تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
sound box جعبه تبدیل امواج صوتی به صدا
operating signal چانل موجوددر دستگاه امواج ارسالی
sea return امواج بازگشتی از دریا به صفحه رادار
angstrom واحد اندازه گیری طول امواج
influence mine مین حساس به تاثیر امواج رادیویی
beacons امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
background noise در پیمایش نوری این مسئله نوعی تداخل الکتریکی است که توسط لکههای جوهر و یاذرههای مرکب چاپ بر روی زمینه تصویر فاهر میشود
equisignal zone منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
active mine مین منفجر شونده از طریق انعکاس امواج
reverberation index دستگاه نشان دهنده میزان امواج برگشتی
radar mile زمان لازم برای رسیدن امواج به هدف
scend در اثر حرکت امواج بالا وپایین رفتن
warbling وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
ground waves امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
warble وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbled وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
coastal refraction تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
warbles وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
lotic زیست کننده بر روی امواج سریع السیر
sonar دستگاه کاشف زیر دریایی بوسیله امواج صوتی
bang صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
CB رادیوی موج کوتاه که میتواند این امواج را بگیرد
banging صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
bangs صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
vor وسیله تعیین جهت ارسال امواج فرستنده دشمن
microphone وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
banged صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
terrain return انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
microphones وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
electroencephalograph دستگاه ثبت امواج الکتریکی مغز بوسیله برق
influence sweep پاکسازی میدان مین بااستفاده از امواج رادار یارادیویی
low frequency امواج رادیویی دارای تناوب اندک دون بسامد
hypersonic دارای سرعتی پنج یا شش برابر امواج صوتی در فضا
neoclassical theory of value تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
cardinal points effect اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
radioactivity قابلیت پخش امواج هستهای رادیواکتیویته داشتن قدرت تشعشع اتمی
homing adaptor تطبیق کننده مسیر پروازهواپیما با جهت امواج راداریا ایستگاه کنترل
diffraction تجزیه نور در اثر تداخل انحنای نور انکسار نور
asdic دستگاه سونار رادار کشف هدف به وسیله پخش امواج صوتی در زیر اب
homing روش تعقیب و ردیابی امواج رادیویی یا رادار و پیدا کردن ایستگاه فرستنده ان
fan marker نوعی برج مراقبت مخابراتی که تشعشعات امواج ان به صورت دایره قائم است
homing device رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
cw system سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
spacing impulse نوعی روش رادیو تله تایپ که در ان ارسال امواج به طوریک در میان ضربانی است
ultrasonic inspection متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
continuous wave امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
CB مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
scheduled wave امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
triple point نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
attenuation factor ضریب فرسایش انرژی موج ضریب افت قدرت امواج
homing guidance هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
excitation انتشار امواج مخابراتی تغذیه لامپ دستگاههای مخابراتی پخش موج درفرستنده
chaff وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
skin paint نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
imit ative deception فریب ایستگاههای گیرنده دشمن با تقلید امواج ایستگاههای ان
radio control کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
radio wave امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
high frequency دارای فرکانس با تکرار زیاد امواج پر فرکانس
railing امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
railings امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
electroencephalogram منحنی هایی که توسط دستگاه ثبت امواج مغز ثبت شده است موج نگاری مغز
monitors رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitored رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitor رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
electromagnetic waves امواج الکترومغناطیسی پرتوهای الکترومغناطیسی
radar return انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
blips نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
blip نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com