Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English
Persian
cross talk
تداخل صداها در تلفن
Other Matches
harmonometer
الت سنجش هم اهنگی صداها
phonetist
متخصص ترکیب صداها طرفداری املای مطابق صدا
ani
سیستم تلفن که شماره تلفن شخصی که تماس گرفته را درج میکند
howler
صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست
howlers
صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست
acoustic coupler
وسیله ای که به یک دستگاه تلفن وصل است و دادههای دوتایی را به سیگنالهای صوتی تبدیل میکند تا در خط تلفن جریان پیدا کند
magneto exchange
مرکز تلفن خودکار با تلفن اندوکتوری
telephony
مجموعه استانداردها که نحوه کار کامپیوترها باسیستم تلفن را بیان میکند که باعث ایجاد پست الکترونیکی صوتی , پاسخ به تلفن و سرویس فکس میشود
private automatic branch exchange
یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
telephone booth
کیوسک تلفن کابین تلفن
telephone booths
کیوسک تلفن کابین تلفن
coupler
وسیلهای که به دستگاه تلفن وصل است و داده دودویی را به سیگنالهای صوتی تبدیل میکند که روی یک خط تلفن قابل ارسال است
beats
تداخل
beat
تداخل
interference
تداخل
cross talk
تداخل صحبت
beat frequency
فرکانس تداخل
cross talk
تداخل صدا
interfrometry
تداخل سنجی
interferometer
تداخل سنج
interference filter
صافی تداخل
interference eliminator
صافی تداخل
interference
تداخل امواج
electronic interfrence
تداخل الکترونیکی
electrical interface
تداخل الکتریکی
constructive interference
تداخل فزاینده
interfrometer
تداخل سنج
suppressor
مقاومت ضد تداخل
intercurrent
تداخل کننده
anti interference capacitor
خازن ضد تداخل
anti interference device
دستگاه ضد تداخل
modem
وسیلهای که امکان ارسال داده از طریق خط تلفن با تبدیل کردن سیگنال دودویی از کامپیوتر به سیگنال آنالوگ صوتی ه قابل ارسال روی خط تلفن است فراهم می :ند
interference zone
ناحیه ی تداخل امواج
radio frequency interference
تداخل فرکانس رادیویی
impenetrableness
خاصیت عدم تداخل
interference area
ناحیه ی تداخل امواج
monkey chatter
تداخل کانال مجاور
adjacent channel interfernce
تداخل کانال مجاور
diathermy interference
تداخل امواج دیاترمی
bleeding
باند تداخل امواج
inductive interference voltage
ولتاژ تداخل امواج القائی
cross talk
تداخل صدا در اثرنزدیکی دو فرستنده
phone
تلفن تلفن زدن
phoned
تلفن تلفن زدن
phones
تلفن تلفن زدن
phoning
تلفن تلفن زدن
babbled
تداخل سیگنالها در تعدادزیادی از کانالهای یک سیستم
babble
تداخل سیگنالها در تعدادزیادی از کانالهای یک سیستم
babbles
تداخل سیگنالها در تعدادزیادی از کانالهای یک سیستم
cross fire
تداخل دومکالمه تلفنی یا تلگرافی باهم
high frequency interference
تداخل امواج فرکانس بالا سیگنال مزاحم
biplane interference
تداخل ایرودینایکی بین دو بال که روی یکدیگر قرار گرفته اند
interlocking
وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocked
وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocks
وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlock
وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
simulations
روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
simulation
روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
calling dial
صفحه شماره گیر تلفن صفحه نمره گیر تلفن
crosstalk
سیگنالهی ناخواسته درمجموعهای از مدارات ارتباطی یا کامپیوتری که ازوجود ترافیک در کانالهای دیگر یا از تداخل ناشی میشود
telephone operation
طرز کار تلفن کار تلفن
overlap
تداخل رنگ ها
[خصوصا در لبه طرح ها و موقع تعویض رنگ در نقشه]
background noise
در پیمایش نوری این مسئله نوعی تداخل الکتریکی است که توسط لکههای جوهر و یاذرههای مرکب چاپ بر روی زمینه تصویر فاهر میشود
radio interference
تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
inductive interference
تداخل امواج القائی انترفرنس القائی
neoclassical theory of value
تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
diffraction
تجزیه نور در اثر تداخل انحنای نور انکسار نور
telephoning
تلفن
telephones
تلفن
operators
تلفن چی
telephone operator
تلفن چی
operator
تلفن چی
telephoned
تلفن
telephone code
کد تلفن
telephone circuit
خط تلفن
phones
تلفن
service man
تلفن چی
phone
تلفن
phoned
تلفن
phoning
تلفن
telephone
تلفن
telephone jack
جک تلفن
telephone line
خط تلفن
telephone number
شماره تلفن
handset
تلفن در یک قطعه
telephone booths
کیوسک تلفن
switchboard
مرکز تلفن
telephone numbers
شماره تلفن
earphone
گوشی تلفن
telephones
تلفن زدن
earphones
گوشی تلفن
telephones
تلفن کردن
switchboards
مرکز تلفن
telephone
تلفن کردن
telephone station
تلفن خانه
telephone
تلفن زدن
hottest
خط تلفن مستقیم
hotter
خط تلفن مستقیم
hot
خط تلفن مستقیم
headsets
گوشی سر تلفن
telephoned
تلفن زدن
headset
گوشی سر تلفن
party lines
خط خصوصی تلفن
party line
خط خصوصی تلفن
telephoned
تلفن کردن
handsets
تلفن در یک قطعه
telephone station
جایگاه تلفن
telephnone book
دفتر تلفن
telephone conduit
کانال تلفن
telephone cord
بند تلفن
photophone
تلفن نوری
telephone current
جریان تلفن
telephone density
تراکم تلفن
telephone earphone
گوشی تلفن
telephone equipment
دستگاه تلفن
telephone d.
دفتر تلفن
telephone equipment
تجهیزات تلفن
telephone fuse
فیوز تلفن
telephone condenser
خازن تلفن
radiophone
تلفن بیسیم
table telephone
تلفن رومیزی
telephone channel
کانال تلفن
speaking circuit
مدار تلفن
sound powered telephone
تلفن صوتی
telephone charge
هزینه تلفن
telephone circuit
مدار تلفن
residance telephone
تلفن منزل
repeating coil
مبدل تلفن
radiotelephone
تلفن بی سیم
hand set
گوشی تلفن
telephone jack
مادگی تلفن
automatic telephone
تلفن خودکار
extension telephone
تلفن فرعی
telephone relay
رله تلفن
telephone ringer
زنگ تلفن
radio-telephones
تلفن بی سیم
radio-telephone
تلفن بی سیم
radio telephone
تلفن بی سیم
telephone service
سرویس تلفن
telephoning
تلفن زدن
automatic telephone system
تلفن خودکار
telephone loope
حلقه تلفن
telephone network
شبکه تلفن
telephone operation
عملکرد تلفن
dataphone
تلفن دادهای
radio telephony
تلفن بیسیم
central office
مرکز تلفن
boat telephone
تلفن ساحلی
telephone plug
دوشاخه تلفن
telephone receiver
گوشی تلفن
telephone set
دستگاه تلفن
call box
کیوسک تلفن
ring
تلفن زدن
ring
تلفن حلقه
telephone book
دفتر تلفن
telephone book
راهنمای تلفن
receivers
گوشی تلفن
receiver
گوشی تلفن
telephone exchange
مرکز تلفن
telephone exchanges
مرکز تلفن
call box
تلفن صحرایی
call boxes
اتاقک تلفن
call boxes
کابین تلفن
call boxes
کیوسک تلفن
call boxes
تلفن صحرایی
hot line
تلفن قرمز
hot lines
تلفن قرمز
telephone books
دفتر تلفن
address book
دفترچه تلفن
call up
<idiom>
تلفن کردن
phoned
تلفن کردن
phone
تلفن کردن
phones
تلفن کردن
phoning
تلفن کردن
ring up
<idiom>
تلفن زدن
dataphone
تلفن داده
central
تلفن چی مرکزی
telephone cable
کابل تلفن
telephone books
راهنمای تلفن
log
شماره تلفن
autos
شماره تلفن
telephone directories
کتاب تلفن
auto
شماره تلفن
telephone switching technique
فن سوئیچینگ تلفن
telephone directory
کتاب تلفن
personal
شماره تلفن ها
telephore e.
مرکز تلفن
logs
شماره تلفن
telephony
علم تلفن
telephoner
تلفن کننده
extension
تلفن فرعی
to ring up
تلفن کردن به
extensions
تلفن فرعی
call box
کابین تلفن
telephone booths
اتاقک تلفن
call box
اتاقک تلفن
telephone booth
کیوسک تلفن
telephone booth
اتاقک تلفن
telephoning
تلفن کردن
telephone transformer
مبدل تلفن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com