Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
radio frequency interference
تداخل فرکانس رادیویی
Other Matches
radio interference
تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
superheterodyne
گیرنده رادیویی که در ان سیگنال دریافتی با فرکانس نوسانی موضعی به منظورایجاد فرکانس بینابین که سپس با مزیتهای متعددتقویت میشود ترکیب میگردد
beat frequency
فرکانس تداخل
high frequency interference
تداخل امواج فرکانس بالا سیگنال مزاحم
radio frequency
فرکانس رادیویی
high frequency radio station
ایستگاه رادیویی فرکانس بالا
rf
Frequency Radio فرکانس رادیویی
high frequency radio direction finding
جهت یابی رادیویی فرکانس بالا
high frequency
فرکانس رادیویی بین 3 تا 03مگاهرتز مورد استفاده درمخابرات هوا به دریا
manipulative deception
تغییر فرکانس یا دستکاری دروسایل فرستنده خودی برای گول زدن دشمن فریب رادیویی عمدی
rf
ورقه نازک فلزی که اطراف یک کابل پیچیده شده که مانع ارسال سیگنالهای واسط فرکانس رادیویی میشود
cone of silence
مخروط سکوت رادیویی فضای مخروطی خلاء رادیویی بالای برج مراقبت
wobbulator
تولیدکننده سیگنال اف ام که فرکانس ان با دامنه ثابت بالاپایین فرکانس مرکزی تغییرمیکند
high frequency
دارای فرکانس با تکرار زیاد امواج پر فرکانس
resonances
وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
resonance
وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
frequency division multilexing
مخابره چندتایی فرکانس استفاده از یک مسیرالکتریکی برای حمل دو یا چند سیگنال با فرکانسهای مختلف تسهیم براساس تقسیم فرکانس
radio button
شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
critical frequency
فرکانس متنافر با فرکانس طبیعی تیغه
base band
1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
baseband
1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
fm
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
beat
تداخل
beats
تداخل
interference
تداخل
cross talk
تداخل صحبت
interference
تداخل امواج
interfrometer
تداخل سنج
interfrometry
تداخل سنجی
cross talk
تداخل صدا
anti interference capacitor
خازن ضد تداخل
anti interference device
دستگاه ضد تداخل
intercurrent
تداخل کننده
suppressor
مقاومت ضد تداخل
interference filter
صافی تداخل
interference eliminator
صافی تداخل
interferometer
تداخل سنج
electronic interfrence
تداخل الکترونیکی
electrical interface
تداخل الکتریکی
constructive interference
تداخل فزاینده
monkey chatter
تداخل کانال مجاور
adjacent channel interfernce
تداخل کانال مجاور
bleeding
باند تداخل امواج
cross talk
تداخل صداها در تلفن
diathermy interference
تداخل امواج دیاترمی
interference zone
ناحیه ی تداخل امواج
impenetrableness
خاصیت عدم تداخل
interference area
ناحیه ی تداخل امواج
cross talk
تداخل صدا در اثرنزدیکی دو فرستنده
inductive interference voltage
ولتاژ تداخل امواج القائی
cross fire
تداخل دومکالمه تلفنی یا تلگرافی باهم
babbled
تداخل سیگنالها در تعدادزیادی از کانالهای یک سیستم
babbles
تداخل سیگنالها در تعدادزیادی از کانالهای یک سیستم
babble
تداخل سیگنالها در تعدادزیادی از کانالهای یک سیستم
biplane interference
تداخل ایرودینایکی بین دو بال که روی یکدیگر قرار گرفته اند
interlock
وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocking
وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocked
وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocks
وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
instantaneous frequency
مقدار لحظهای فرکانس فرکانس لحظهای
simulations
روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
simulation
روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
broadcasting
رادیویی
radioed
رادیویی
radio
رادیویی
radioing
رادیویی
radios
رادیویی
crosstalk
سیگنالهی ناخواسته درمجموعهای از مدارات ارتباطی یا کامپیوتری که ازوجود ترافیک در کانالهای دیگر یا از تداخل ناشی میشود
call signs
معرف رادیویی
metal locator
فلزیاب رادیویی
radio metal locator
فلزیاب رادیویی
listening silence
سکوت رادیویی
radio link
پیوند رادیویی
wave
موج رادیویی
transmitters
فرستنده رادیویی
hertzian wave
موج رادیویی
transmitter
فرستنده رادیویی
electronic locator
فلزیاب رادیویی
radiophoto
عکاسی رادیویی
radio navigation
ناوبری رادیویی
radio match
رویارویی رادیویی
radio receiver
گیرنده رادیویی
radio alimeter
فرازیاب رادیویی
radio interference
پارازیت رادیویی
radio horizon
افق رادیویی
r.f.
بسامد رادیویی
play by play
پخش رادیویی
phototelegraphy
عکاسی رادیویی
call sign
معرف رادیویی
waved
موج رادیویی
telephotography
عکاسی رادیویی
space radiation
تشعشع رادیویی
receiver
گیرنده رادیویی
receivers
گیرنده رادیویی
telephoto
عکاسی رادیویی
receiving set
گیرنده رادیویی
radmail
پست رادیویی
radiophotograph
عکس رادیویی
radiometeorograph
هوانگار رادیویی
radiographic
مخابرات رادیویی
radiographic
عکس رادیویی
radio waves
امواج رادیویی
radio wave
موج رادیویی
radio telescopes
تلسکوپ رادیویی
radio telescope
تلسکوپ رادیویی
wirephoto
عکاسی رادیویی
waves
موج رادیویی
waving
موج رادیویی
fax
عکاسی رادیویی
faxed
عکاسی رادیویی
faxes
عکاسی رادیویی
faxing
عکاسی رادیویی
facsimile
عکاسی رادیویی
facsimile
عکس رادیویی
facsimiles
عکاسی رادیویی
facsimiles
عکس رادیویی
compere
مجریبرنامهتلویزیونییا رادیویی
radio silence
سکوت رادیویی
radio beacon
بیکن رادیویی
radio compass
قطبنمای رادیویی
radio control
فرمان رادیویی
radio dicipline
انضباط رادیویی
radio detection
اکتشاف رادیویی
radio ferquency
بسامد رادیویی
radio frequencies
فرکانسهای رادیویی
radio broadcasting
پخش رادیویی
radio sextant
سکستانت رادیویی
radio call sign
معرف رادیویی
radiograph
پوتونگار عکس رادیویی
rawinsonde
جهت یاب رادیویی
skip zone
منطقه کور رادیویی
spotter
کمک مفسر رادیویی
wave front
جبهه امواج رادیویی
net call sign
معرف رادیویی شبکه
radio approach
دستگاه تقرب رادیویی
direction finder
جهت یاب رادیویی
tactical call sign
معرف رادیویی تاکتیکی
telemetry
مسافت سنجی رادیویی
radio call sign
معرف ایستگاه رادیویی
play by play
پخش رادیویی مسابقه
radio
پیام رادیویی فرستادن
groundwave
موجهای رادیویی زمینی
radioing
پیام رادیویی فرستادن
radioed
پیام رادیویی فرستادن
radio astronomy
اختر شناسی رادیویی
high power radio station
ایستگاه رادیویی بزرگ
radio frequency transformer
مبدل بسامد رادیویی
broadcasting station
ایستگاه رادیویی فرستنده
radios
پیام رادیویی فرستادن
radiotelegraphic
تلگراف رادیویی کردن
radiographs
پوتونگار عکس رادیویی
radiotelegraph
تلگراف رادیویی کردن
screenplays
نمایشنامه رادیویی وسینمایی یاتلویزیونی
twin sideband
ارتباط رادیویی دو باندی یا دوعنصری
screenplay
نمایشنامه رادیویی وسینمایی یاتلویزیونی
back scattering
توزیع معکوس امواج رادیویی
screenwriter
نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
back scattering
پخش معکوس امواج رادیویی
radio frequency amplifier
فزون ساز بسامد رادیویی
garbage
واسط رادیویی از کانالهای مجاور
radio range station
ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
radmail
وسیله ارسال پیام رادیویی
coastal refraction
انعکاس ساحلی امواج رادیویی
r f power supply
منبع توان بسامد رادیویی
sweep jamming
امواج سیار پارازیت رادیویی
screenwriters
نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
overlap
تداخل رنگ ها
[خصوصا در لبه طرح ها و موقع تعویض رنگ در نقشه]
fades
از سیگنال رادیویی یا لکتریکی کم توان تر شدن
radiograph
پیام رادیوتلگرافی فرستادن مخابرات رادیویی
beacons
امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
beacon
امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
station break
وقفه برنامه فرستنده رادیویی وتلویزیونی
fade
از سیگنال رادیویی یا لکتریکی کم توان تر شدن
influence mine
مین حساس به تاثیر امواج رادیویی
radiographs
پیام رادیوتلگرافی فرستادن مخابرات رادیویی
maintain watch
مراقبت دایمی از پیام یک فرستنده رادیویی
phototelegraphyt
مخابره تلگرافی عکس عکسبرداری رادیویی
radio relay
رله بی سیم تقویت ارسال پیام رادیویی
vocoder
وسیله کوتاه کردن عرض باندفرکانس رادیویی
We finally succeed in making a radio contact.
عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم
radio procedures
روشهای مخابره با بی سیم روش مکالمات رادیویی
coastal refraction
تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
radiolocation
تعیین محل نقاط با استفاده ازامواج رادیویی
demodulate
از مخابرات رادیویی مطالب رمزی کشف کردن
loran
تعیین خط سیر هواپیمایاکشتی بوسیله مخابرات رادیویی
background noise
در پیمایش نوری این مسئله نوعی تداخل الکتریکی است که توسط لکههای جوهر و یاذرههای مرکب چاپ بر روی زمینه تصویر فاهر میشود
low frequency
امواج رادیویی دارای تناوب اندک دون بسامد
listening silence
به گوش بودن از نظر رادیویی بدون ارسال پیام
inductive interference
تداخل امواج القائی انترفرنس القائی
neoclassical theory of value
تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
radio range
ایستگاه ناوبری رادیویی یاتعیین محل هدفها به وسیله بی سیم
microwave hop
یک کانال رادیویی ریزموج میان انتن بشقابی که متوجه یکدیگر هستند
homing
روش تعقیب و ردیابی امواج رادیویی یا رادار و پیدا کردن ایستگاه فرستنده ان
glideslope
شعاع رادیویی سیستم فرود باالات دقیق برای ایجاد یک راهنمای قوی
meaconing
گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
homing device
رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
diffraction
تجزیه نور در اثر تداخل انحنای نور انکسار نور
low frequency
فرکانس کم
line frequency
فرکانس خط
frequency
فرکانس
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com