English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 72 (5 milliseconds)
English Persian
constructive interference تداخل فزاینده
Other Matches
increasing فزاینده
increasing function تابع فزاینده
progressive resistance مقاومت فزاینده
step up transformer مبدل فزاینده
gibbous phase هلال فزاینده
increasing cost هزینههای فزاینده
treppe انقباض فزاینده
enlarging adapter رابط فزاینده
increasing marginal return بازده نهائی فزاینده
income multiplier ضریب فزاینده درامد
multiplier ضریب بهم فزاینده
incremental tuner میزان ساز فزاینده
tax multiplier ضریب فزاینده مالیات
law of increasing return قانون بازده فزاینده
mutiplier principle اصل ضریب بهم فزاینده
investment multiplier ضریب فزاینده سرمایه گذاری
increasing returns to scale بازده فزاینده نسبت به مقیاس
money multiplier ضریب بهم فزاینده پول
deposit multiplier ضریب بهم فزاینده سپرده
foreign trade multiplier ضریب فزاینده بازرگانی خارجی
export multiplier ضریب بهم فزاینده صادرات
multiplier effect of a balanced budget اثر بهم فزاینده بودجه متوازن
balanced budget multiplier ضریب بهم فزاینده بودجه متوازن
beat تداخل
beats تداخل
interference تداخل
suppressor مقاومت ضد تداخل
interference filter صافی تداخل
interfrometry تداخل سنجی
intercurrent تداخل کننده
interference eliminator صافی تداخل
interfrometer تداخل سنج
electronic interfrence تداخل الکترونیکی
interferometer تداخل سنج
interference تداخل امواج
anti interference capacitor خازن ضد تداخل
anti interference device دستگاه ضد تداخل
beat frequency فرکانس تداخل
cross talk تداخل صحبت
cross talk تداخل صدا
electrical interface تداخل الکتریکی
cross talk تداخل صداها در تلفن
diathermy interference تداخل امواج دیاترمی
adjacent channel interfernce تداخل کانال مجاور
impenetrableness خاصیت عدم تداخل
interference zone ناحیه ی تداخل امواج
interference area ناحیه ی تداخل امواج
radio frequency interference تداخل فرکانس رادیویی
bleeding باند تداخل امواج
monkey chatter تداخل کانال مجاور
inductive interference voltage ولتاژ تداخل امواج القائی
cross talk تداخل صدا در اثرنزدیکی دو فرستنده
babbled تداخل سیگنالها در تعدادزیادی از کانالهای یک سیستم
babble تداخل سیگنالها در تعدادزیادی از کانالهای یک سیستم
babbles تداخل سیگنالها در تعدادزیادی از کانالهای یک سیستم
cross fire تداخل دومکالمه تلفنی یا تلگرافی باهم
high frequency interference تداخل امواج فرکانس بالا سیگنال مزاحم
biplane interference تداخل ایرودینایکی بین دو بال که روی یکدیگر قرار گرفته اند
interlocking وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocked وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocks وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlock وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
simulation روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
simulations روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
crosstalk سیگنالهی ناخواسته درمجموعهای از مدارات ارتباطی یا کامپیوتری که ازوجود ترافیک در کانالهای دیگر یا از تداخل ناشی میشود
overlap تداخل رنگ ها [خصوصا در لبه طرح ها و موقع تعویض رنگ در نقشه]
background noise در پیمایش نوری این مسئله نوعی تداخل الکتریکی است که توسط لکههای جوهر و یاذرههای مرکب چاپ بر روی زمینه تصویر فاهر میشود
radio interference تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
inductive interference تداخل امواج القائی انترفرنس القائی
neoclassical theory of value تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
diffraction تجزیه نور در اثر تداخل انحنای نور انکسار نور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com