Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 135 (2 milliseconds)
English
Persian
marriage preparations
تدارکات عروسی
Other Matches
left handed marriage
عروسی با پست تر از خود عروسی با غیر هم کفو
wedding day
روز عروسی جشن سالیانه عروسی
supply
تدارکات
provisions
تدارکات
munitions
تدارکات
supplied
تدارکات
supplying
تدارکات
supplies
تدارکات
supply officer
افسر تدارکات
general supplies
تدارکات عمومی
supply party
گروه تدارکات
follow up
تدارکات پشتیبان
warlike preparations
تدارکات جنگی
supply point
نقطه تدارکات
unit supply
تدارکات یکانی
unit supply
تدارکات یکان
supply support
پشتیبانی تدارکات
accompanying supplies
تدارکات همراه
supplied
تدارکات ملزومات
supplying
تدارکات ملزومات
level of supply
سطح تدارکات
loose issue
تدارکات روباز
supply
تدارکات ملزومات
deteriorating supplies
تدارکات فاسد شدنی
replenishment
تجدید تدارکات وسوخت
main supply route
راه اصلی تدارکات
supply route
خط تدارکات راه اماد
general issue
تدارکات عمومی ارتش
logistic route
مسیرهای لجستیکی تدارکات
aerial supply
تدارکات از راه هوا
underway replenishment
تجدید تدارکات در مسیر حرکت
supply control
کنترل تدارکات اعتبار امادی
logistics
مبحث تدارکات لشکر کشی
provision
اذوقه تدارکات وسایل لازم
loose issue
تدارکات خارج شده از بسته بندی
munition
تدارکات جنگ افزار تهیه کردن
chandler
فردی که تدارکات کشتی راانجام میدهد
underway replenishment
تجدید سوخت و تدارکات درحال حرکت
off the shelf
تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
passing action
عملیات رد و بدل کردن کالا وتدارکات مبادله تدارکات
vertical replenishment
تجدید تدارکات از راه هوا صعود و فرود عمودی
principals
قسمت یا سرویس نظامی لاحق از نظر اماد و تدارکات
principal
قسمت یا سرویس نظامی لاحق از نظر اماد و تدارکات
wedlock
عروسی
espousal
عروسی
bridal
عروسی
spousal
عروسی
hymen
عروسی
marriages
عروسی
marriage
عروسی
hymens
عروسی
matrimony
عروسی
nuptials
عروسی
nuptial
عروسی
wedding
عروسی
weddings
عروسی
marriageable
درخور عروسی
hedge marriage
عروسی زیرجلی
the nuptial day
روز عروسی
internuptial
وابسته به عروسی
nuptial ceremonies
ایین عروسی
marriages
جشن عروسی
to change ones condition
عروسی کردن
nuptials
نکاحی عروسی
proposal of marriage
پیشنهاد عروسی
nuptial
نکاحی عروسی
mismarriage
عروسی ناجور
to chang one's condition
عروسی کردن
bridal
جشن عروسی
handfast
پیمان عروسی
marries
عروسی کردن
the advantages of marriage
فوائد عروسی
marry
عروسی کردن
to get married
عروسی کردن
weddings
جشن عروسی
matrimonial
وابسته به عروسی
digamy
عروسی دوباره
wed
عروسی کردن با
wedding ring
انگشتر عروسی
wedding
جشن عروسی
marriage
جشن عروسی
get marriage
عروسی کردن
routing identifier
نوعی رمز سه کلمهای که برای شناسایی سیستمهای توزیع و تدارکات به کار می رود
postnuptial
وابسته به بعد از عروسی
to come dressed in your wedding finery
با لباس عروسی آمدن
trigmous
سه بار عروسی کرده
spousal
زفاف وابسته به عروسی
sham marriage
عروسی ساختگی یا دروغی
to pop the question
پیشنهاد عروسی کردن
promise of marriage
قول یا پیمان عروسی
espousing
عروسی کردن نامزدکردن
genial bed
رختخواب یافراش عروسی
remarried
دوباره عروسی کردن
antenuptial
مربوط به پیش از عروسی
remarries
دوباره عروسی کردن
remarry
دوباره عروسی کردن
espouse
عروسی کردن نامزدکردن
espoused
عروسی کردن نامزدکردن
espouses
عروسی کردن نامزدکردن
anniversary
جشن سالیانه عروسی
married
عروسی کرده متاهل
hymen
خدای عروسی ونکاح
hymens
خدای عروسی ونکاح
marriage lines
گواهی نامه عروسی
anniversaries
جشن سالیانه عروسی
consummating
انجام دادن عروسی کردن
consummate
انجام دادن عروسی کردن
consummated
انجام دادن عروسی کردن
golden weddings
جشن پنجاهمین سال عروسی
wedding party
مجلس عروسی یا عقد کنان
We have a wedding ceremony comin off.
جشن عروسی در پیش داریم
consummates
انجام دادن عروسی کردن
a wedding with all the trimmings
[fixings]
یک عروسی با هر چیزی که باهاش می آید
deuterogamy
عروسی دوم باره تجدیدفراش
d. wedding
جشن شصتمین سال عروسی
silver wedding
بیست وپنجمین سال عروسی
relative impediment
محظور شرعی برای عروسی
they were made one
یعنی باهم عروسی کردند
golden wedding
جشن پنجاهمین سال عروسی
diamond weddings
شصتمین یا هفتادوپنجمین سال عروسی
diamond wedding
شصتمین یا هفتادوپنجمین سال عروسی
love match
عروسی ای که پایه اش عشق باشد و بس
maritally
چنانکه وابسته بشوهر باشد از راه عروسی
handfast
دست نامزدی پیمان عروسی بستن با حلقه
hymeneal
سطح هاگدار ومیوه اور قارچ سرود عروسی
wedding cake
کلوچهای که در عروسی به مهمانان میدهند و برای دوستانی ....میفرستند
p sexual relations
امیزش جنسی بطورهرج مرج وبدون رعایت ائین عروسی
free drop
پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
morganatic marriage
عروسی یکی از بزرگان بازنی که ازطبقات پست که باشوهرخودهم پایه نمیشود
gl
مخفف issue generalملزومات ارتش تدارکات ارتش
provision center
مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
resupply
تجدید اماد تجدید تدارکات
block shipment
ارسال تدارکات به طور یکجا ارسال اماد به طور قوال
married under a contract unlimited perio
زن گرفتن شوهر کردن مزاوجت کردن عروسی کردن با
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com