Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
quantizer
تدریجی کننده
Other Matches
roll back
به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
phase
معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
phased
معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
phases
معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
progressive
تدریجی
piecemeal
تدریجی
gradual
تدریجی
slow
تدریجی
slowing
تدریجی
slowest
تدریجی
slower
تدریجی
slowed
تدریجی
step by step
تدریجی
step-by-step
تدریجی
step wise
تدریجی
imperceptible
تدریجی
gradatory
تدریجی
gradational
تدریجی
slows
تدریجی
erosion
تحلیل تدریجی
corrosion
فساد تدریجی
evolution
تکامل تدریجی
fail soft
تخریب تدریجی
instillation
ریزش تدریجی
insti
تلقین تدریجی
insti
ریزش تدریجی
fail soft
با خرابی تدریجی
progressive relaxation
ارمیدگی تدریجی
progressive paralysis
فلج تدریجی
graduality
تدریجی بودن
progressive assambly
نصب تدریجی
fail softly
با خرابی تدریجی
gradualness
تدریجی بودن
gradations
انتقال تدریجی
evanescence
زوال تدریجی
progressive burning
سوزش تدریجی
glaucoma
کوری تدریجی
progress payments
پرداخت تدریجی
living death
مرگ تدریجی
piecemeal
بتدریج تدریجی
step by step excitation
تحریک تدریجی
piecemeal
بطور تدریجی
gradation
انتقال تدریجی
partial shipment
حمل تدریجی
quantize
تدریجی کردن
scale down
کاهش تدریجی
delelopment
تکامل تدریجی
processes
پیشرفت تدریجی ومداوم
progressive burning
سوختن تدریجی خرج
process
پیشرفت تدریجی ومداوم
gas degeneration
فساد تدریجی گازی
progressional
دارای پیشرفت تدریجی
evanescence
فقدان تدریجی ناپایداری
graduate
تغییر تدریجی کردن
intergradation
محو سازی تدریجی
graduates
تغییر تدریجی کردن
evolution
تحول تکامل تدریجی
graduating
تغییر تدریجی کردن
gradual
شیب تدریجی واهسته
insinuation
نفوذ دخول تدریجی
instilment
ریزش و تلقین تدریجی
evolutionism
اصول ترقی و تکامل تدریجی
abklingen
محو شدن تدریجی احساس
lysis
سقوط وزوال تدریجی مرض
progressive cookery
پخت تدریجی غذای یکان
frequency drift
تغییر تدریجی فرکانس یک فرستنده یا اسلاتور
atmospheric corrosion
فساد تدریجی در اثر مجاورت با هوا
striptease
رقص همراه با برهنگی تدریجی رقاصه
lysate
محصول زوال وفساد تدریجی سلول
escalation
افزایش تدریجی شدت و وسعت میدان جنگ
winder
گرم شدن تدریجی بدن و افزودن برسرعت
accrual
افزایش تدریجی مقدار یا ارزش چیزی بخصوص پول
lamb's tongue
[کاهش تدریجی نرده پله ها شبیه انتهای زبان]
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
scalogram
نمایش وارائه ارقام واشکال از صور ساده بصور مشکل تدریجی
scallywag
نمایش وارائه ارقام واشکال از صور ساده بصور مشکل تدریجی
chokes
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
choked
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
choke
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
creeps
تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
gums
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gumming
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gummed
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gum
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
creep
تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
light and heavy system
روش تمرین وزنه برداری بافزونی تدریجی وزنه
hangovers
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangover
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
skimming
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
degressive burning
اشتعال طولانی اشتعال تدریجی خرج
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
data processing
پبشرفت تدریجی داده ها فرایند داده ها روند داده ها
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
revisionism
روش فکری ادوارد برنشتاین المانی که ابتدا پیرو مارکس بود ولی بعدا" دکترین فوق را که مبتنی است بر اصلاح سیستم انقلابی مارکس و اعتقاد به این که سوسیالیسم از طریق تکامل تدریجی میتواندجهانگیر شود ابداع کرد
vignetting
سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
corrsion
فساد تدریجی فساد
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
کج کننده واژگون کننده
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilizer
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilisers
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com