Total search result: 201 (16 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
quantizer |
تدریجی کننده |
|
|
Other Matches |
|
roll back |
به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن |
phase |
معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی |
phased |
معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی |
phases |
معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی |
progressive |
تدریجی |
piecemeal |
تدریجی |
gradual |
تدریجی |
slow |
تدریجی |
slowing |
تدریجی |
slowest |
تدریجی |
slower |
تدریجی |
slowed |
تدریجی |
step by step |
تدریجی |
step-by-step |
تدریجی |
step wise |
تدریجی |
imperceptible |
تدریجی |
gradatory |
تدریجی |
gradational |
تدریجی |
slows |
تدریجی |
erosion |
تحلیل تدریجی |
corrosion |
فساد تدریجی |
evolution |
تکامل تدریجی |
fail soft |
تخریب تدریجی |
instillation |
ریزش تدریجی |
insti |
تلقین تدریجی |
insti |
ریزش تدریجی |
fail soft |
با خرابی تدریجی |
progressive relaxation |
ارمیدگی تدریجی |
progressive paralysis |
فلج تدریجی |
graduality |
تدریجی بودن |
progressive assambly |
نصب تدریجی |
fail softly |
با خرابی تدریجی |
gradualness |
تدریجی بودن |
gradations |
انتقال تدریجی |
evanescence |
زوال تدریجی |
progressive burning |
سوزش تدریجی |
glaucoma |
کوری تدریجی |
progress payments |
پرداخت تدریجی |
living death |
مرگ تدریجی |
piecemeal |
بتدریج تدریجی |
step by step excitation |
تحریک تدریجی |
piecemeal |
بطور تدریجی |
gradation |
انتقال تدریجی |
partial shipment |
حمل تدریجی |
quantize |
تدریجی کردن |
scale down |
کاهش تدریجی |
delelopment |
تکامل تدریجی |
processes |
پیشرفت تدریجی ومداوم |
progressive burning |
سوختن تدریجی خرج |
process |
پیشرفت تدریجی ومداوم |
gas degeneration |
فساد تدریجی گازی |
progressional |
دارای پیشرفت تدریجی |
evanescence |
فقدان تدریجی ناپایداری |
graduate |
تغییر تدریجی کردن |
intergradation |
محو سازی تدریجی |
graduates |
تغییر تدریجی کردن |
evolution |
تحول تکامل تدریجی |
graduating |
تغییر تدریجی کردن |
gradual |
شیب تدریجی واهسته |
insinuation |
نفوذ دخول تدریجی |
instilment |
ریزش و تلقین تدریجی |
evolutionism |
اصول ترقی و تکامل تدریجی |
abklingen |
محو شدن تدریجی احساس |
lysis |
سقوط وزوال تدریجی مرض |
progressive cookery |
پخت تدریجی غذای یکان |
frequency drift |
تغییر تدریجی فرکانس یک فرستنده یا اسلاتور |
atmospheric corrosion |
فساد تدریجی در اثر مجاورت با هوا |
striptease |
رقص همراه با برهنگی تدریجی رقاصه |
lysate |
محصول زوال وفساد تدریجی سلول |
escalation |
افزایش تدریجی شدت و وسعت میدان جنگ |
winder |
گرم شدن تدریجی بدن و افزودن برسرعت |
accrual |
افزایش تدریجی مقدار یا ارزش چیزی بخصوص پول |
lamb's tongue |
[کاهش تدریجی نرده پله ها شبیه انتهای زبان] |
corrector |
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده |
scalogram |
نمایش وارائه ارقام واشکال از صور ساده بصور مشکل تدریجی |
scallywag |
نمایش وارائه ارقام واشکال از صور ساده بصور مشکل تدریجی |
chokes |
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه |
choked |
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه |
choke |
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه |
creeps |
تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم |
gums |
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید |
gumming |
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید |
gummed |
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید |
gum |
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید |
creep |
تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم |
light and heavy system |
روش تمرین وزنه برداری بافزونی تدریجی وزنه |
hangovers |
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است |
hangover |
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است |
skimming |
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش |
degressive burning |
اشتعال طولانی اشتعال تدریجی خرج |
altitude/height hold |
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما |
propounder |
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی |
inhibitor |
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال |
marshaller |
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان |
quick disconnect coupling |
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده |
sensor |
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده |
primer |
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده |
primers |
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده |
homogeneous computer network |
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند |
interceptor |
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده |
interceptors |
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده |
distractive |
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر |
del credere |
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها |
vasomotor |
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها |
detonator |
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده |
detonators |
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده |
changer |
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری |
makgi boowi |
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو |
steam fitter |
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار |
search jammer |
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت |
padding |
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها |
sprining charge |
خرج چال کننده یا گود کننده |
expostulator |
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش |
prepossessing |
مجذوب کننده جلب توجه کننده |
suppressive |
خنثی کننده اتش سرکوب کننده |
claqueur |
تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده |
data processing |
پبشرفت تدریجی داده ها فرایند داده ها روند داده ها |
astigmatizer |
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب |
stop order |
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده |
desolator |
ویران کننده متروک کننده |
trimmer |
دستکاری کننده صاف کننده |
designative |
اشاره کننده تعیین کننده |
discriminant |
تفکیک کننده جدا کننده |
insulator |
جدا کننده عایق کننده |
coordinator |
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده |
provisioner |
تدارک کننده تهیه کننده |
supplicant |
درخواست کننده تضرع کننده |
intermediary |
وساطت کننده مداخله کننده |
hangers |
اویزان کننده معلق کننده |
whetstone |
تیز کننده تند کننده |
supplicants |
درخواست کننده تضرع کننده |
hanger |
اویزان کننده معلق کننده |
contractive |
جمع کننده چوروک کننده |
venerator |
تکریم کننده ستایش کننده |
favourer |
یاری کننده مساعدت کننده |
desolater |
ویران کننده متروک کننده |
spell binder |
مسحور کننده مجذوب کننده |
intermediaries |
وساطت کننده مداخله کننده |
vibrators |
ارتعاش کننده نوسان کننده |
the producer and the consumer |
تولید کننده و مصرف کننده |
modifiers |
اصلاح کننده تعدیل کننده |
modifier |
اصلاح کننده تعدیل کننده |
corruptor |
فاسد کننده منحرف کننده |
presentor |
ارائه کننده معرفی کننده |
thwarter |
خنثی کننده مسدود کننده |
suberter |
سرنگون کننده تضعیف کننده |
corrupter |
فاسد کننده منحرف کننده |
striking force |
نیروی تک کننده یا کمین کننده |
practicer |
تمرین کننده مشق کننده |
gesticulant |
اشاره کننده وحرکت کننده |
thickeners |
غلیظ کننده پرپشت کننده |
cogitator |
اندیشه کننده مطالعه کننده |
prosecutor |
پیگرد کننده تعقیب کننده |
prosecutors |
پیگرد کننده تعقیب کننده |
vibrator |
ارتعاش کننده نوسان کننده |
homager |
تجلیل کننده کرنش کننده |
toasters |
سرخ کننده برشته کننده |
acknowledger |
تصدیق کننده قبول کننده |
transmitter |
منتقل کننده مخابره کننده |
transmitters |
منتقل کننده مخابره کننده |
sniffy |
افهار تنفر کننده فن فن کننده |
accaimer |
هلهله کننده تحسین کننده |
toaster |
سرخ کننده برشته کننده |
preventive |
حفافت کننده جلوگیری کننده |
lifter |
مرتفع کننده برطرف کننده |
thickener |
غلیظ کننده پرپشت کننده |
modulator demodulator |
تلفیق کننده- تفکیک کننده |
divider |
جدا کننده تقسیم کننده |
insulators |
جدا کننده عایق کننده |
presenters |
ارائه کننده معرفی کننده |
diverting |
سرگرم کننده منحرف کننده |
oppressive |
خورد کننده ناراحت کننده |
presenter |
ارائه کننده معرفی کننده |
skeletonizer |
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب |
fuel cooled oil cooler |
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود |
dragger |
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت |
revisionism |
روش فکری ادوارد برنشتاین المانی که ابتدا پیرو مارکس بود ولی بعدا" دکترین فوق را که مبتنی است بر اصلاح سیستم انقلابی مارکس و اعتقاد به این که سوسیالیسم از طریق تکامل تدریجی میتواندجهانگیر شود ابداع کرد |
vignetting |
سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی |
plasticizer |
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش |
procuring activity |
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده |
corrsion |
فساد تدریجی فساد |
agent authentication |
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده |
parity bit |
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل |
components |
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات |
component |
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات |
user freindly |
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد |
dismantling shot |
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده |
voltage stabilizer |
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ |
families |
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند |
family |
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند |
tipper |
کج کننده واژگون کننده |
army component |
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی |
stabilizer |
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر |
stabilisers |
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر |
flare |
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده |
flares |
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده |
supporting arms |
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده |
requistioner |
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست |
negative true logic |
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد |
delay release sinker |
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری |