Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
English
Persian
lecturer
تدریس کننده
lecturers
تدریس کننده
Other Matches
schoolfellow
تدریس
teachings
تدریس
docent
تدریس
tuition
حق تدریس
teaching
تدریس
tuitional
تدریس
scholastic agent
دلال تدریس
tuition
تدریس اموزانه
extra tuition
تدریس خصوصی
private tuition
تدریس خصوصی
school
تدریس درمدرسه
schools
تدریس درمدرسه
private tutoring
[American E]
تدریس خصوصی
lessons
تدریس کردن
lesson
تدریس کردن
prelect
تدریس کردن
train
[teach]
تدریس کردن
private lessons
تدریس خصوصی
teaching machine
ماشین تدریس
program of instruction
برنامه تدریس
praelect
تدریس کردن
tuitional
حق تدریس تعلیم
schooling
تدریس تعلیم
educate
تدریس کردن
team teaching
تدریس گروهی
give lessons
تدریس کردن
instruct
تدریس کردن
teach
تدریس کردن
professes
افهارکردن تدریس کردن
professing
افهارکردن تدریس کردن
profess
افهارکردن تدریس کردن
academies
مکتب وروش تدریس افلاطونی
academy
مکتب وروش تدریس افلاطونی
academies
نام باغی درنزدیکی اتن که افلاطون در ان تدریس میکرده است
academy
نام باغی درنزدیکی آتن که افلاطون در آن تدریس میکرده است
gradus
فرهنگ نظم ونثر لاتین و یونانی که سابقادر انگلستان تدریس میشده
instructional computing
فرایند اموزشی تدریس مراحل گوناگون علم کامپیوتر وپردازش داده به افراد
academe
فعالیت هایی که اساتید دانشگاهی انجام می دهند نظیر نوشتن مقاله، تدریس و غیره
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
academic freedom
آزادی طلاب و محققین در تدریس وتحقیق و نشر افکار خود بدون انکه موسسهای که دراستخدام انند بتواند به انان تعرضی بکند و یا ایشان را درفشار بگذارد
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
کج کننده واژگون کننده
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flares
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flare
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
puffer
پف کننده
solvent
اب کننده
wheezier
خس خس یا خر خر کننده
wheeziest
خس خس یا خر خر کننده
wheezy
خس خس یا خر خر کننده
deflective
کج کننده
repudiationist
رد کننده
ear-splitting
کر کننده
prattfall
پچ پچ کننده
commulator
یک سو کننده
bender
خم کننده
fluxing oil
اب کننده
prater
پچ پچ کننده
whisperer
پچ پچ کننده
refutative
رد کننده
hoppers
لی لی کننده
noncommittal
رد کننده
hopper
لی لی کننده
renunciant
رد کننده
rebutter
رد کننده
refutatory
رد کننده
catterer
پچ پچ کننده
refuser
رد کننده
solvents
اب کننده
doer
کننده
doers
کننده
attacking
تک کننده
bidders
کننده
filler
پر کننده
skittish
رم کننده
solver
حل کننده
fizzy
کف کننده
renunciant
کننده
squelcher
له کننده
deletive
حک کننده
thinner
کم کننده
abjurer or abjuror
کننده
mauler
له کننده
mitigative
کم کننده
mitigatory
کم کننده
spurner
رد کننده
squasher
له کننده
bidder
کننده
fillers
پر کننده
mumbler
من من کننده
crusher
له کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com