Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
air movement of patients
ترابری بیماران از طریق هوا
Other Matches
air movement of patients
ترابری هوایی بیماران
airlift service
سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
casualty staging unit
یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
sick call
صف بیماران
medical evacuation
تخلیه بیماران
sick list
صورت بیماران
diet kitchen
اشپزخانه بیماران فقیر
lazaretto
اسایشگاه بیماران فقیروجذامی
clearing station
ایستگاه تخلیه بیماران
lazaret
اسایشگاه بیماران فقیروجذامی
wardroom
سالن بیماران بیمارستان
clearing station
پست تخلیه بیماران
evacuee
بیماران تخلیه شده پزشکی
evacuees
بیماران تخلیه شده پزشکی
basic relay post
پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
hospitaler
فرقههای مسیحی که از بیماران ومعلولین پرستاری میکردند
Do you have ... for diabetics?
آیا شما ... برای بیماران قند دارید؟
staging
اسکان دادن بستری کردن بیماران به طورموقت
litter
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
litters
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
littering
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
littered
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
night light
شمع کوچک که شب هنگام دراطاق بیماران برافروزند چراغ شب
transport
ترابری
transports
ترابری
transportation
ترابری
transported
ترابری
transporting
ترابری
shipping
ترابری
wards
اطاق عمومی بیماران بستری صغیری که تحت قیومت باشد محجور
ward
اطاق عمومی بیماران بستری صغیری که تحت قیومت باشد محجور
transport
ترابری کردن
airlifted
ترابری هوایی
portability
قابلیت ترابری
airlifting
ترابری هوایی
transported
ترابری حامل
transports
ترابری کردن
transports
ترابری حامل
cargo transport
هواپیمای ترابری
transported
ترابری کردن
airlift
ترابری هوایی
airlifts
ترابری هوایی
assault lift
ترابری هجومی
transporting
ترابری کردن
pay load
فرفیت ترابری
transporting
ترابری حامل
transport
ترابری حامل
seaboat
قایق ترابری
amphibious lift
ترابری اب و خاکی
tactical airlift
ترابری تاکتیکی هوایی
cf
قیمت و هزینهی ترابری
attack transport
ناو ترابری نیروی تک
air transportable
قابل ترابری هوایی
air transport operation
عملیات ترابری هوایی
air transport group
گروه ترابری هوایی
air carrier
شرکت ترابری هوایی
less than release unit
یکان درخط ترابری
amphibious transport dock
ناومخصوص ترابری اب خاکی
pipeage
ترابری بوسیله لوله
pipage
ترابری بوسیله لوله
Berlin Transport Authority
[BVG]
اداره ترابری برلین
bedsore
زخمی که بعلت خوابیدن متمادی در بستر و نرسیدن خون کافی به پشت بیماران ایجادمیشود
international road transport
ترابری بین المللی جاده ای
air transport liaison officer
افسر رابط ترابری هوایی
attached airlift service
یکان ترابری هوایی زیرامر
air tropping
ترابری هوایی غیر تاکتیکی پرسنل
assault shipping
ترابری دریایی در عملیات هجومی اب خاکی
blocking and chocking
مهار بار روی وسیله ترابری
air transport allocations board
هیئت تعیین کننده سهمیه ترابری هوایی
busses
رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bused
رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
buses
رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
busing
رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bussed
رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bussing
رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bus
رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
block stowage loading
بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
direct admission
مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
recover
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
medical assemblage
مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
recovers
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovering
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
tao
طریق
to what extent
<adv.>
به چه طریق
vi'a prep
از طریق
in what way
<adv.>
به چه طریق
how far
<adv.>
به چه طریق
via
از طریق
how
از چه طریق
way
طریق
similite
بهمان طریق
available by
در دسترس از طریق .....
in no wise
بهیچ طریق
by payment
از طریق پرداخت
roads
طریق خیابان
officially
از طریق اداری
road
طریق خیابان
just as well
<adv.>
به همان طریق
dy drawing lots
به طریق قرعه
equally
<adv.>
به همان طریق
hereditarily
به طریق ارث
noway
به هیچ طریق
query by example
سئوال از طریق مثال
in what manner
چطور بچه طریق
in or after this manner
بدینسان
[بدین طریق]
prescriptive right
حق مالکیت از طریق مرورزمان
illegaly
از طریق غیر قانونی
by tender
از طریق مزایده یا مناقصه
c
آموزش از طریق کامپیوتر
request mast
از طریق سلسله مراتب
road haulage
حمل از طریق جاده
volatility separation
جداسازی از طریق فراریت
by acceptance
از طریق قبولی نویسی
not even by
[not even through]
[not even by means of ]
نه حتی به وسیله
[به طریق]
keyed in
<past-p.>
وارده از طریق کلید
to direct traffic through
ترافیک را از طریق...هدایت کردن
metabolize
دگرگون کردن از طریق متابولیزم
inch
پیمودن مسیر
[به طریق آهسته]
interfaces
وصل کردن از طریق رابط
interface
وصل کردن از طریق رابط
unearned
از طریق کار به دست نیامده
cdc
جهت دهی خودکارپیام از طریق کد
trunk calls
مکالمه مشترکین از طریق ترانک
request mast
گزارش از طریق سلسله مراتب
noises
که از طریق میدان الکتریکی یا مغناطیسی
administrative storage
انبار کردن به طریق اداری
administrative shippings
ارسال اماد به طریق اداری
gradationally
به ترتیب درجه به طریق تصاعد
trunk call
مکالمه مشترکین از طریق ترانک
noise
که از طریق میدان الکتریکی یا مغناطیسی
door step selling
فروش از طریق مراجعه به خانوارها
trunk connection
اتصال مشترکین از طریق ترانک
clearings
تخلیه محل تخلیه بیماران
clearing
تخلیه محل تخلیه بیماران
road haulier
حمل کننده کالا از طریق خشکی
crossfertilize
پیوستن دونوع متفاوت از طریق لقاح
monetization
پرداخت بدهی دولت از طریق انتشارپول
phoned
صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
haulage
حمل و نقل کالااز طریق جاده
phones
صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
mail order
سفارش از طریق پست فروش مکاتبهای
phoning
صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
phone
صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
acoustic minehunting
روش اکتشاف مین به طریق صوتی
continuous strip camera
دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
By hook or by crook. somehow.
هر جوری شده ( بهر طریق ممکن )
unix
از طریق اتصال سری به کامپیوتر دیگر
active mine
مین منفجر شونده از طریق انعکاس امواج
PGP
یات پرداخت از طریق اینترنت انجام میشود
distributions
عمل ارسال داده بویژه از طریق شبکه
inland waterway consignment note
صورت ارسال بار از طریق ابراه داخلی
typed
وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید
keyboarding
وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید
types
وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید
type
وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید
distribution
عمل ارسال داده بویژه از طریق شبکه
illumination by reflection
روشن کردن منطقه از طریق انعکاس یا شکست نور
extensive cultivation
بالا بردن مقدارمحصول کشاورزی از طریق استفاده از زمین
continuous strip photography
عکاسی به طریق نوار مداوم عکسبرداری هوایی با نوارمداوم
pulse dialling
شماره گیری تلفن از طریق ارسال پالسهایی روی خط
key
وارد کردن متن یا دستورات از طریق صفحه کلید
circulating
ثبات حرکتی که خروجی آن از طریق یک حلقه بسته به ورودی آن بر می گردد
stakhnovism
افزایش تولیداز طریق بالا بردن کمیت تولیدهر کارگر
speculum
اینه طبی یاسپکولوم وسیله معاینه از طریق سوراخهای بدن
indicted
تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
indicts
تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
indicting
تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
DDE
دستیابی مستقیم از طریق کلید به داده دیسک یا نوار مغناطیسی
indict
تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
protect home judustry
حمایت صنایع داخلی از طریق وضع حقوق گمرکی سنگین برواردات
modem
مدار یا کابلی که به دو کامپیوتر امکان ارتباط از طریق پورت سریال میدهد
daisy chain interrupt
یک سیستم وقفه که در ان دستگاههای جانبی از طریق گذرگاه به کامپیوتر وصل می شوند
property in action
مال قابل مطالبه از طریق قانونی مالکیت مورد حمایت قانون
end
کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
ends
کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
ended
کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
null
مدار یا کابلی که به دو کامپیوتر امکان ارتباط از طریق پورت سریال میدهد
burn in
فرایندازمایش مدارها و مولفههای الکتریکی از طریق قراردادن انها در دمای زیاد یک کوره
polarized
ورودی ای که خصوصیتی دارد که باعث میشود فقط به یک طریق وارد سوکت شود
budding
تولید مثل غیرجنسی از طریق ایجاد قلمبه شدگی در بخشی از بدن جاندار
acupressure
روش تسکین درد و درمان بیماری از طریق فشار نقاط خاصی از بدن
hacker
فردی که علاقه بکار کامپیوترندارد اما از طریق سعی وخطا می خواهد ان را فراگیردهواخواه
hackers
فردی که علاقه بکار کامپیوترندارد اما از طریق سعی وخطا می خواهد ان را فراگیردهواخواه
irrationlism
اصول عقایدکسانی که رسیدن به مرحله یقین را از طریق اشراق والهام ممکن می دانستند
debt finance
افزایش سرمایه از طریق فروش سهام تامین محل برای پرداخت قروض و دیون
handing
سیستم جاری که عملوند عملیات را با اجرای دستورات از طریق صفحه کلید کنترل میکند
DLL
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامههای کاربردی که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی اند
airborne alert
اماده باش به طریق هوابرد وسایل اعلام خطر نصب شده روی هواپیما
false
فایلهای ناخواسته بازیاب شده از پایگاه داده از طریق استفاده از کدهای جستجوی غلط
trade restrictions
جلوگیری از ورود کالاهای خارجی به کشور است از طریق وضع قوانین گمرکی و سودبازرگانی
menu display
روش محاورهای ارتباط باسیستم کامپیوتری از طریق سوال و جواب یا انتخابهای چند گانه
hand
سیستم جاری که عملوند عملیات را با اجرای دستورات از طریق صفحه کلید کنترل میکند
scientific socialism
بررسی سوسیالیسم از طریق امار وارقام و شواهد و مدارک و برمبنای اصول اقتصاد و جامعه شناسی
modem
کابل یا وسیلهای که به دو کامپیوتر امکان ارتباط از طریق پورت سریال بدون استفاده از مودم میدهد
wide area network
شبکهای که ترمینالهای مختلف آن دور هستند و از طریق رادیو , ماهواره و کابل بهم وصل اند
expandsionism
اعتقاد به لزوم بسط اراضی کشور از طریق اعمال قدرت نظامی یااقتصادی یا هر وسیله دیگر
Apple filing protocol
روش ذخیره سازی فایل ها روی سرور شبکه که از طریق یک کامپیوتر Macintosh Apple قابل دستیابی است
Eudora
برنامه نرم افزاری تجاری معروف برای ارسال و دریافت مدیریت پیام های پست الکترونیکی از طریق اینترنت
intensive cultivation
اضافه کردن مقدار تولید از طریق افزایش عامل کار یا سرمایه بدون اینکه سطح زیر کشت زیادشود
internal modem
مودم روی کارت اضافی که به اتصال وصل میشود و اطلاعات را به پردازنده منتقل میکند از طریق باس و نه پورت سریال
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com