Total search result: 100 (6 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
signal transformation |
ترادیسی علائم |
|
|
Other Matches |
|
metamorphosis |
ترادیسی |
transrorm |
ترادیسی |
transformation |
ترادیسی |
transformation |
وراریخت ترادیسی |
legend |
شرح علائم و اختصارات فهرست علائم یا اختصارات |
legends |
شرح علائم و اختصارات فهرست علائم یا اختصارات |
zaph dignbats |
علائم زف |
symbols |
علائم |
symptom |
علائم مرض |
signal fidelity |
وفاداری علائم |
shading symbols |
علائم سایهای |
symptoms |
علائم مرض |
hazard signs |
علائم خطر |
mathematical symbols |
علائم ریاضی |
schematic symbols |
علائم الگویی |
character set |
مجموعه علائم |
control signals |
علائم کنترلی |
economic indicator |
علائم اقتصادی |
epiphenomenon |
علائم ثانویه |
erection marks |
علائم نصب |
indication signs |
علائم راهنمائی |
identification signs |
علائم تشخیص |
signal man |
متصدی علائم |
facing |
علائم ریاضی |
supervisory signals |
علائم نظارتی |
symbolic string |
رشته علائم |
sound signal |
علائم صدا |
sinusoidal signals |
علائم سینوسی |
The symptoms ( of a disease) . |
علائم بیماری |
signal regeneration |
باززایی علائم |
facings |
علائم ریاضی |
symbolic table |
جدول علائم |
signalman |
متصدی علائم |
emblazonment |
تزئین با نشان و علائم |
pictograph |
نشان یا علائم تصویری |
legends |
فهرست علائم واختصارات |
prodrome |
علائم اولیه مرض |
tablature |
نوعی علائم موسیقی |
baud rate |
نسبت علائم درثانیه |
dual intensity |
تاکید علائم خاص |
semeiotic |
مکتب علائم رمزی |
semeiotic |
وابسته به علائم مرض |
syndromes |
علائم مشخصه مرض |
nomenclature |
فهرست علائم واختصارات |
semiotic |
وابسته به علائم مرض |
symptomatic |
حاکی از علائم مرض |
number plate |
پلاک علائم مشخصه |
number plates |
پلاک علائم مشخصه |
staggy |
دارای علائم ونشانههای نر |
legend |
فهرست علائم واختصارات |
semiotic |
مکتب علائم رمزی |
syndrome |
علائم مشخصه مرض |
sigil |
علامت نجومی علائم رمزی |
sign of aggregation |
علائم مخصوص جمله جبری |
morsecode |
علائم رمز تلگرافی مرس |
Road signs |
علائم راهنمایی و رانندگی جاده |
epiphenomenon |
علائم بعدی و ثانوی مرض |
discriminate |
با علائم مشخصه ممتاز کردن |
discriminated |
با علائم مشخصه ممتاز کردن |
discriminates |
با علائم مشخصه ممتاز کردن |
signal box |
توقف گاه متصدی علائم |
accent mark |
یکی از علائم تکیه در موسیقی |
signal boxes |
توقف گاه متصدی علائم |
symbolization |
استعمال علائم ونشانهای رمزی |
traffic signal |
علائم مخصوص عبور وسائط نقلیه |
insigne |
علائم ونشانهای مشخص کننده هرچیزی |
Follow signs for York. |
به علائم شهر یورک توجه کنید. |
syndrome |
مجموعه علائم بدنی وذهنی مرض |
symbolism |
نمایش بوسیله علائم مکتب رمزی |
insignia |
علائم ونشانهای مشخص کننده هرچیزی |
accidentalism |
تشخیص علائم گمراه کننده مرض |
symbology |
مبحث مطالعه علائم ونشانههای رمزی |
syndromes |
مجموعه علائم بدنی وذهنی مرض |
monitored |
به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر |
signalment |
تعیین هویت باشرح علائم فاهری شخص |
monitors |
به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر |
monitor |
به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر |
zoomorphism |
استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص |
lights out |
علائم مخابرات بوسیله نور هنگام خاموشی |
pragmatics |
مطالعه و بررسی روابط میان علائم و استفاده انها |
typographies |
فن بیان وتعریف چیزی بصورت علائم ونشانههای رمزی |
typography |
فن بیان وتعریف چیزی بصورت علائم ونشانههای رمزی |
closed circuit |
تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود |
closed circuits |
تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود |
annular |
وسایل و ابزار حلقه دار دارای علائم و اشکال حلقوی |
flowchart text |
اطلاعات توضیحی که مربوط است به علائم نمودار گردش کار |
front panel |
مجموعهای از کلیدها و علائم برای کنترل سیستم کامپیوتری توسط اپراتور |
homeopathy |
معالجه امراض بوسیله تجویزدارویی که دراشخاص سالم علائم ان مرض را بوجوداورد |
phonetician |
متخصص استعمال علائم وحروف خاصی برای نشان دادن طرزتلفظ کلمات صوت شناس |
umbrella |
طرح چتر [یکی از علائم هشتگانه بودا که در فرش های چینی بکار رفته و نشانه قدرت و اقتدار دولت است.] |
lockjaw |
قفل شدن یا کلید شدن دهان که از علائم زودرس کزاز است |
external symbol dictionary |
فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی |
wire matrix printer |
یک چاپگر برخوردی که علائم ماتریس نقطهای را در هربار علامت با فشردن انتهای سیم معینی بر روی نوارمرکبی و کاغذ چاپ میکند چاپگر ماتریسی سیمی |
flowchart template |
یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود |
assembled |
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن |
assembles |
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن |
assemble |
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن |
punctuation mark |
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری |
punctuation marks |
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری |