Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (2 milliseconds)
English	Persian
allowable level	تراز مجاز
Other Matches
piggybacks	دستیابی غیر مجاز به سیستم کامپیوتری که باید از طریق کلمه رمز یا ترمینال کاربر مجاز انجام شود
piggyback	دستیابی غیر مجاز به سیستم کامپیوتری که باید از طریق کلمه رمز یا ترمینال کاربر مجاز انجام شود
camper level	تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
spirit level	تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
bubble level	تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
level	تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
legit	نمایش مجاز تاتر مجاز
storage level	تراز ذخیره تراز مخزن
contours	خطوط تراز یا منحنیهای تراز
visiting correspondent	نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
levelled	تراز کردن تراز
levels	تراز کردن تراز
leveled	تراز کردن تراز
level	تراز کردن تراز
authorized level of organization	سطح مجاز پرسنل سازمانی سطح مجاز سازمانی
map plane	سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
lawful	مجاز
admissible	مجاز
commissioned	مجاز
admittable	مجاز
toluene	حد مجاز
certified	مجاز
authorized	مجاز
authorised	مجاز
authorrized	مجاز
allowed	مجاز
permissible	مجاز
admissibll	مجاز
rated	مجاز
allowable	مجاز
licensed	مجاز
permissive	مجاز
permitted	مجاز
licensable	مجاز
metonymy	مجاز
legal	مجاز
at liberty	مجاز
tropologic	مجاز
prescribed load	بار مجاز
authorized strength	استعداد مجاز
tolerances	تفاوت مجاز
authorized manpower	استعدادپرسنلی مجاز
revocable contract	عقد مجاز
trope	مجاز استعاره
idiographic	وابسته به مجاز
height clearance	ارتفاع مجاز
authorized program	برنامه مجاز
tolerance limit	خطای مجاز
impermissible	غیر مجاز
ban item	غیر مجاز
bag limit	حد مجاز صید
justifiability	مجاز بودنی
safe load	بار مجاز
troplogy	مجاز گوئی
permissibly	بطور مجاز
not allowed	غیر مجاز
metonym	مجاز مرسل
allowed vibrations	ارتعاشهای مجاز
maximum prr ermissible	مجاز حداکثر
speed limit	سرعت مجاز
licit	روا مجاز
speed limits	سرعت مجاز
admitance	روا مجاز
working stress	تنش مجاز
allowable stress	تنش مجاز
allowable load	بار مجاز
allowable cargo load	بار مجاز
authorised clerk	واسطه مجاز
authorized allowance	سهمیه مجاز
authorized bank	بانک مجاز
permissible velocity	تندی مجاز
permissible velocity	سرعت مجاز
permissible load	بار مجاز
dose	مقدار مجاز
dosed	مقدار مجاز
doses	مقدار مجاز
dosing	مقدار مجاز
contraband	غیر مجاز
permissible dosage	دوز مجاز
authorise	مجاز نمودن
permissible deviation	تفاوت مجاز
allowable cargo load	حداکثربار مجاز
tolerances	خطای مجاز
on the house <idiom>	مجاز درکاری
unauthorized	غیر مجاز
legitimized	مجاز کردن
permit	مجاز کردن
legitimize	مجاز کردن
circuit allocated use	مدارچانلهای مجاز
complements	حد مجاز مکمل
allowances	میزان مجاز
allowance	میزان مجاز
complement	حد مجاز مکمل
legitimizes	مجاز کردن
free	مجاز منفصل
licensing hours	زمان مجاز
permitting	مجاز کردن
permits	مجاز کردن
bona fide holder	دارنده مجاز
lawfully	به طور مجاز
legitimizing	مجاز کردن
freeing	مجاز منفصل
freed	مجاز منفصل
complemented	حد مجاز مکمل
legitimization	مجاز کردن
setting	شدت مجاز
delegation of authority	مجاز شمردن
settings	شدت مجاز
fair game	شکار مجاز
legitimised	مجاز کردن
working load	بار مجاز
figuratively	بطور مجاز
tolerance	خطای مجاز
legitimises	مجاز کردن
frees	مجاز منفصل
accredited	مجاز معتبر
tolerance	تفاوت مجاز
legitimising	مجاز کردن
complementing	حد مجاز مکمل
authorized allowance supplies	سهمیه مجاز اماد
personnel authorization	سطح پرسنلی مجاز
authorized allowance supplies	سهمیه اماد مجاز
maximum permissible load	بار مجاز حداکثر
peak strenght	حداکثر استعداد مجاز
allowed quantum state	حالت کوانتومی مجاز
circuit allocated use	سهمیه مدارهای مجاز
maximum permissible voltage	ولتاژ مجاز حداکثر
security	مشخصات کاربران مجاز
permissible dosage	میزان داروی مجاز
manpower cieling	حداکثرنیروی انسانی مجاز
allowed energy levels	ترازهای انرژی مجاز
maximum allowable concentration	حداکثر غلظت مجاز
numbers	مجموعه مقادیر مجاز
range	مجموعه مقادیر مجاز
tare	وزن مجاز یک فرف
taxi stand	ماندگاه مجاز تاکسی
tensile stress	تنش کششی مجاز
ratings	نحوه عملکرد مجاز
rating	نحوه عملکرد مجاز
twenty four hour charge rate	امپر مجاز باتری
number	مجموعه مقادیر مجاز
illigal character	دخشه غیر مجاز
illicit advertising	تبلیغ غیر مجاز
allowable cabin load	بار مجاز هواپیما
eligible traffic	عبور و مرور مجاز
ranges	مجموعه مقادیر مجاز
ranged	مجموعه مقادیر مجاز
table of allowance	جدول سهمیه مجاز
personnel authorization	جدول پرسنلی مجاز
authorized manpower	نیروی انسانی مجاز
authorized parts list	لیست قطعات مجاز
authorized parts list	سهمیه مجاز قطعات
forbidden band	نوار غیر مجاز
prescribed load	بار مهمات مجاز
licitly	بطور مجاز یا مشروع
acceptance tolerance	حد مجاز قابل قبول
safe loads tables	جداول بارهای مجاز
illigal character	کاراکتر غیر مجاز
graphical site table	خط کش تراز
balance	تراز
level with each other	در یک تراز
balancing	تراز
levelling straightedge	خط کش تراز
degenerate	هم تراز
spirit level	تراز
quadrant	تراز
sites	تراز
sited	تراز
site	تراز
bottom level	تراز کف
level	تراز
level	هم تراز
spirit levels	تراز
surface plate	تراز
degenerated	هم تراز
degenerates	هم تراز
degenerating	هم تراز
yokefellow	هم تراز
water level	تراز اب
flushing	تراز
flushes	تراز
flush	تراز
f. with the woll	تراز
levelled	هم تراز
balances	تراز
levels	تراز
levelled	تراز
leveled	تراز
leveled	هم تراز
levels	هم تراز
fishable	مناسب یا مجاز برای ماهیگیری
frequency tolerance	میزان تغییر مجاز فرکانس
authorized stockage list	لیست ذخیره انبار مجاز
game fish	ماهی مجاز برای صیادی
allowable cargo load	فرفیت بار مجاز هواپیما
on the deck	پرواز در حداقل ارتفاع مجاز
open season	فصل مجاز ماهیگیری یا شکار
pass reciever	دریافت کننده مجاز پاس
illicit	قاچاقی نامشروع غیر مجاز
countermining distance	فاصله مجاز بین دومین

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com