Dictiornary-Farsi | تراست نامتقارن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 47 (4 milliseconds)

English	Persian
unsymmetric thrust	تراست نامتقارن


Other Matches

asymmetrical	نامتقارن
nonsymmetrical	نامتقارن
unsymmetrical	نامتقارن
asymmetric	نامتقارن
asymmetrical lift	برای نامتقارن
Persian knot	گره نامتقارن
dissymmetric substance	جسم نامتقارن
asymmetric knot	گره نامتقارن
asymmetrical distortion	اعوجاج نامتقارن
senneh knot	گره نامتقارن
asymmetric	نامتقارن بی قرینه
unbalanced line	سیم انتقال نامتقارن
asymmetric digital subscriber line [ADSL]	خط مشترک دیجیتال نامتقارن [مخابرات ]
trust	تراست
trusted	تراست
trusts	تراست
thrust face	سطح تراست
rocket thrust	تراست راکت
reverse thrust	تراست معکوس
vacuum trust	تراست در خلاء
cross thrust	تراست ناخالص
anti trust law	قانون ضد تراست
it is wringing	خیلی تراست یا اب دارد
lift thrust	نسبت برا به تراست
jet lift	استفاده از تراست موتورجت
vectored	تراست هدایت شونده
vectored thrust	تراست هدایت شونده
residual thrust	تراست تولیدشده توسط موتورجت
retrothrust	تراست در جهت مخالف حرکت
is he a the wiser for it	ایا ازاین بابت عاقل تراست
contact ion engine	موتوری برای ایجاد تراست درفضا
sherman anti trust act	قانون ضد تراست شرمن درایالات متحده امریکا
wet rating	توان یا تراست بااستفاده ازمکانیزم تزریق اب یا ترکیب اب و متانل
lift cruise	توربوفن یا توربوجتی که محور تراست ان قابل کنترل است
lift engine	توربوفن یا توربوجتی که محور تراست ان قابل کنترل است
object glass	عدسی دوربین یاریزبین که نزدیک تراست بچیزی که میخواهندببند
turbofan	موتوری با میزان سوخت معین که تراست بیشتری نسبت توربوجت ایجاد میکند
jetevator	فلپ یا رینگ کوچکی روی نازل خروجی راکت برای کنترل بردار تراست
satelloid	ماهوارهای که مدار گردش ان داخل اتمسفر سیارهای بوده و بنابراین احتیاج به تراست پیوسته یا متناوب دارد
closed back	بافت پشت بسته که در آن گره های نامتقارن بدور تارهای مخالف گره خورده و در نهایت خود تار دیده نمی شود
lift fan	توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
liftjet	توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
symmetric knot	گره ترکی [گره نامتقارن] [که بدور دو تار زده می شود و معمولا از قلاب جهت خفت زدن استفاده می شود.]
lool	لول [تارهای نامتقارن] [این حالت بخاطر قرار گرفتن پود بین تارها بوجود آمده و در حقیقت نشان دهنده اختلاف سطح تارها با یکدیگر است.]
offset knots	گره نامتقارن [گاه جهت ایجاد سایه و تفاوت ظاهری طرح با دیگر قسمت ها به جای تکرار گره زدن بر روی دو تار مشابه در ردیف بافت بعدی از سه تار شماره یک، دو، سه و یا یک، سه، دو استفاده می کنند.]
gini coefficient	شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست