Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 62 (8 milliseconds)
English
Persian
single lane
[file]
traffic
ترافیک تک خطی
Search result with all words
slip
روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سریال مثل اتصال مودم تلفن
slipped
روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سریال مثل اتصال مودم تلفن
slips
روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سریال مثل اتصال مودم تلفن
traffic
ترافیک
trafficked
ترافیک
trafficking
ترافیک
traffics
ترافیک
serial
روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سری , مثل مودم تلفن
serials
روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سری , مثل مودم تلفن
air traffic control radar system
راداری کمکی در سیستم کنترلی ترافیک هوایی
automatic terminal information service
ارسال مداوم اطلاعات غیرکنترلی ثبت شده در مناطق ترمینالهای دذارای ترافیک سنگین
crosstalk
سیگنالهی ناخواسته درمجموعهای از مدارات ارتباطی یا کامپیوتری که ازوجود ترافیک در کانالهای دیگر یا از تداخل ناشی میشود
density of traffic
تراکم ترافیک
early token release
در شبکه FDDI یا Ring-Token سیستمی که به دو Token اجازه حضور در شبکه حلقهای میدهد که مناسب برای وقتی است که ترافیک خط بالا است
frequency of calls
تراکم ترافیک
high speed traffic
ترافیک سریع
induced traffic
ترافیک القایی
road capacity
کشش جاده ازنظر حداکثر ترافیک
road traffic
ترافیک جاده ترافیک خیابان
telecommunication traffic
ترافیک ارتباطات
telecommunication traffic
ترافیک مخابرات
telephone traffic
ترافیک تلفنی
telephone traffic recorder
ثبات ترافیک
through traffic
ترافیک ترانزیتی
traffic control
کنترل ترافیک
traffic flow
کشش ترافیک
traffic induit
ترافیک القایی
During the rush hours.
درساعات شلوغی
[پر رفت وآمد پر ترافیک]
Is there a road with little traffic?
آیا جاده ای با ترافیک کمتر هست؟
corn-rowing
[grinning]
راه راه شدن پرزها بخاطر رفت و شد زیاد روی فرش که پرزها بصورت شیارهای باریک در جهت عمود با ترافیک روی فرش قرار می گیرند
grinning
[cornrowing]
[راه راه شدن پرزها بخاطر رفت و شد زیاد روی فرش که پرزها بصورت شیارهای باریک در جهت عمود با ترافیک روی فرش قرار می گیرند.]
shoulders
[اصطلاحا جمع شدگی یا کیس شدن فرش در یک قسمت از آن می باشد که یا در اثر ترافیک و یا قرار دادن نامناسب مبلمان بوجود می آید. در صورتی که برآمدگی فرش برطرف نشود به الیاف آسیب زیادی می رسد و پاره می شود.]
stabling siding
دوراهی راه اهن
[برای بیرون بودن از ترافیک]
parking siding
دوراهی راه اهن
[برای بیرون بودن از ترافیک]
siding
[railway]
دوراهی راه اهن
[برای بیرون بودن از ترافیک]
stabling siding
دوراهی راه آهن
[برای بیرون بودن از ترافیک]
parking siding
دوراهی راه آهن
[برای بیرون بودن از ترافیک]
siding
[railway]
دوراهی راه آهن
[برای بیرون بودن از ترافیک]
heavy traffic
ترافیک سنگین
dense traffic
ترافیک سنگین
stop-and-go traffic
ترافیک سپر به سپر
bumper-to-bumper traffic
ترافیک سپر به سپر
There is heavy traffic.
ترافیک سنگین است.
The traffic is heavy.
ترافیک سنگین است.
to divert
[British E]
/ detour
[American E]
[the]
traffic
منحرف کردن ترافیک
to open something to
[the]
traffic
چیزی را برای
[دسترسی به]
ترافیک باز کردن
to be closed to
[all]
traffic
برای
[همه نوع]
ترافیک بسته بودن
to obstruct
[tie up]
(the) traffic
مانع ترافیک شدن
to block
[hold up]
(the) traffic
ترافیک را نگه داشتن
to bring traffic to a standstill
ترافیک را متوقف کردن
to regulate the traffic
[جریان]
ترافیک را کنترل کرن
to regulate the flow of traffic
[جریان]
ترافیک را کنترل کرن
average daily traffic
[ADT]
متوسط ترافیک روزانه
commercial road traffic
ترافیک جاده تجاری
moving traffic
ترافیک در حال حرکت
turning traffic
ترافیک پیچ دار
in normal situations on public roads
در ترافیک معمولی خیابان
street traffic
ترافیک
[جاده]
traffic on public roads
ترافیک
[جاده]
to direct traffic through
ترافیک را از طریق...هدایت کردن
rush-hour traffic
ساعت شلوغی ترافیک
Partial phrase not found.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com