Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
match maker
ترتیب دهنده مسابقه
Other Matches
sack race
مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
racing
مسابقه دهنده
contestants
مسابقه دهنده مدافع
contestant
مسابقه دهنده مدافع
racers
مسابقه دهنده سریع السیر
racer
مسابقه دهنده سریع السیر
slalomist
مسابقه دهنده اسکی روی اب مارپیچ
random processing
پردازش داده به ترتیب مورد نیاز و نه ترتیب ذخیره شده
schedules
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
scheduled
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedule
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
collocation
ترتیب نوبت و ترتیب پرداخت بدهی به طلبکاران
chain
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chains
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
skull practice
کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligan
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligans
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
tug of war
مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
firing order
ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
trimmer
زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
selling plater
اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
opener
مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
senior
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
batting order
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
match play
مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
catalysts
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
exhibitors
نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibitor
نمایش دهنده ارائه دهنده
catalyst
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
conglutinative
التیام دهنده جوش دهنده
bailer
امانت دهنده کفیل دهنده
bailor
امانت دهنده کفیل دهنده
exhibiter
نمایش دهنده ارائه دهنده
extender
توسعه دهنده ادامه دهنده
handicaps
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicap
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
stables
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
dragstrip
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
quadrangular meet
مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
slalom
مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
slaloms
مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
ice racing
مسابقه سرعت روی یخ مسابقه روی یخ
indicator
نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
immethodical
بی ترتیب
regularity
ترتیب
arramgement
ترتیب
arrangment
ترتیب
regvlarity
ترتیب
assortment
ترتیب
assortments
ترتیب
regularities
ترتیب
collocation
ترتیب
catenation
ترتیب
configurations
ترتیب
arr
ترتیب
serialization
ترتیب
in series
به ترتیب
set up
ترتیب
sequences
ترتیب
configuration
ترتیب
anomalies
بی ترتیب
anomaly
بی ترتیب
disorderly
بی ترتیب
order
ترتیب
random
بی ترتیب
randomly
بی ترتیب
lay out
ترتیب
sequence
ترتیب
pial
بی ترتیب
managements
ترتیب
kelter or kilter
ترتیب
orderliness
ترتیب
orderless
بی ترتیب
ordonnance
ترتیب
ataxic
بی ترتیب
to order
<idiom>
به ترتیب
systems
ترتیب
ordering
ترتیب
system
ترتیب
kelter
ترتیب
irregular
بی ترتیب
out of kelter
بی ترتیب
management
ترتیب
to make an arrangement
ترتیب
arrangements
ترتیب
organisations
ترتیب
arrangement
ترتیب
organizations
ترتیب
respectively
به ترتیب
organization
ترتیب
altitude azimuth
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
compose sequence
ترتیب ساختگی
orchestrations
ترتیب هم اهنگی
runs
ترتیب محوطه
curialism
ترتیب دربارپاپ
random fill
خاکریز بی ترتیب
critical assembly
ترتیب بحرانی
descending order
ترتیب نزولی
schemes
ترتیب رویه
rearrangement
ترتیب مجدد
schemed
ترتیب رویه
scheme
ترتیب رویه
sequencing
ترتیب دهی
decreasing order
ترتیب کاهنده
formation
ترتیب قرارگرفتن
rearrangements
ترتیب مجدد
sequencing
ترتیب گذاری
sequencer
ترتیب سنج
data set
ترتیب داده
control sequence
ترتیب کنترل
ordains
ترتیب دادن
In this order. In this way.
باین ترتیب
ordain
ترتیب دادن
connecting arrangement
ترتیب متصل
sequence counter
ترتیب شمار
sequence control
کنترل ترتیب
sequence check
مقابله ترتیب
disciplining
تادیب ترتیب
relative location
ترتیب نسبی
dress
ترتیب دادن
dresses
ترتیب دادن
indue order
به ترتیب صحیح
disciplines
تادیب ترتیب
connecting arrangement
ترتیب پیوسته
rating
ترتیب تقدم
ordained
ترتیب دادن
ordaining
ترتیب دادن
trains
نظم ترتیب
trained
نظم ترتیب
train
نظم ترتیب
orchestration
ترتیب هم اهنگی
rearrngement
ترتیب مجد د
run
ترتیب محوطه
descending sort
ترتیب نزولی
kelter
بی ترتیب مختل
desultorily
بطور بی ترتیب
sequence number
شماره ترتیب
ratings
ترتیب تقدم
discipline
تادیب ترتیب
hereunto
<adv.>
به این ترتیب
alternatively
<adv.>
به ترتیب دیگر
partial order
پاره ترتیب
system
نظم ترتیب
systems
نظم ترتیب
partial order
ترتیب جزئی
permanency
ترتیب همیشگی
permanencies
ترتیب همیشگی
rough and tumble
بی نظم و ترتیب
ascending order
ترتیب صعودی
arrengement
ترتیب دادن
arrangement
ترتیب اصلاح
arrangement
ترتیب تنظیم
arrangements
ترتیب اصلاح
arrangements
ترتیب تنظیم
apart from that
<adv.>
به ترتیب دیگر
at the same time
[on the other hand]
<adv.>
به ترتیب دیگر
by the same token
<adv.>
به ترتیب دیگر
hereto
<adv.>
به این ترتیب
order of battle
ترتیب نیرو
for this purpose
<adv.>
به این ترتیب
concerning this
<adv.>
به این ترتیب
as to that
<adv.>
به این ترتیب
precedence
ترتیب تقدم
gradational
به ترتیب درجه
sort order
نظم ترتیب
sort key
کلید ترتیب
birth order
ترتیب ولادت
on this
<adv.>
به این ترتیب
otherwise
<adv.>
به ترتیب دیگر
on the other side
<adv.>
به ترتیب دیگر
on the other hand
<adv.>
به ترتیب دیگر
make-up
ترتیب گریم
calling sequence
ترتیب فراخوانی
lighting scheme
ترتیب روشنایی
layout
ترتیب وسایل
layouts
ترتیب وسایل
fifo
به ترتیب ورود
line up
به ترتیب ایستادن
line-up
به ترتیب ایستادن
instrumentation
ترتیب اهنگ
collating sequence
ترتیب تلفیقی
line-ups
به ترتیب ایستادن
word order
ترتیب واژه ها
in chronological order
به ترتیب تاریخ
expandede order
ترتیب مبسوط
march order
ترتیب راهپیمایی
sequences
ترتیب دادن
chronological
به ترتیب تاریخ
tactics
نظم و ترتیب
alphabetical order
ترتیب رکوردها
first in first out
به ترتیب ورود
untune
بی ترتیب کردن
to map out
ترتیب دادن
disordered
بی ترتیب اشفته
sequences
رشته ترتیب
sequence
ترتیب دادن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com