Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
English
Persian
scheme
ترتیب رویه
schemed
ترتیب رویه
schemes
ترتیب رویه
Other Matches
random processing
پردازش داده به ترتیب مورد نیاز و نه ترتیب ذخیره شده
scheduled
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedules
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedule
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
collocation
ترتیب نوبت و ترتیب پرداخت بدهی به طلبکاران
chain
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chains
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
firing order
ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
batting order
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
metier
رویه
immethodical
بی رویه
tenor
رویه
facets
رویه
irregular
بی رویه
instep
رویه
insteps
رویه
praxis
رویه
ism
رویه
metiers
رویه
mTtiers
رویه
policy
رویه
upper
رویه
outside
رویه
outsides
رویه
tenors
رویه
comportment
رویه
procedure
رویه
uppers
رویه
facet
رویه
water surface
رویه اب
upper crust
رویه
policies
رویه
surface
رویه
tactics
رویه
encrustations
رویه
vamp
رویه
encrustation
رویه
surfaces
رویه
practice
رویه
these t. were not
رویه
facing
رویه
facings
رویه
surfaced
رویه
plane
رویه هموار
system
قاعده رویه
systems
قاعده رویه
surface
رویه فاهر
top
رویه عالی
planed
رویه هموار
sandals
کفش بی رویه
surfaced
رویه دادن
surfaces
رویه دادن
surfaces
رویه فاهر
triacontahedral
سی رویه سی طرفی
tack
پونز رویه
tacked
پونز رویه
tacks
پونز رویه
surface
رویه دادن
sandal
کفش بی رویه
planing
رویه هموار
planes
رویه هموار
tacking
پونز رویه
surfaced
رویه فاهر
recovery procedure
رویه ترمیمی
practice
رویه پیشه
pure procedure
رویه جامع
procedure oriented
رویه گرا
procedure declaration
اعلان رویه
planimeter
رویه پیما
pillow case
رویه بالش
pentahedral
پنج رویه
ostrich policy
رویه کبک
judicial precedent
رویه قضایی
recursive procedure
رویه بازگشتی
road surface
رویه راه
surface-to-air
رویه به هوا
encrustations
رویه بندی
encrustation
رویه بندی
the policy of the government
رویه دولت
top milk
رویه شیر
single sided disk
دیسک یک رویه
scheme of life
رویه زندگی
smooth surface
رویه صاف
rubbed surface
رویه صاف
rough surface
رویه زبر
ism
اعتقاد رویه
facet theory
نظریه رویه ها
dummy module
رویه ساختگی
cross section
رویه برش
precedent
رویه قضایی
control procedure
رویه کنترل
code page
رویه رمز
card face
رویه کارت
cant
رویه اریب
precedents
رویه قضایی
cover
رویه لفاف
coverings
رویه لفاف
covers
رویه لفاف
exfoliation
رویه سابی
in stream procedure
رویه با مسیل
impolicy
رویه غلط
lines
حدود رویه
hard soil
رویه محکم
flippy
فلاپی دو رویه
line
حدود رویه
finishing coat
اندود رویه
to explain oneself
رویه یاقصدخودراشرح دادن
surface treatment
عملیات سطح رویه
input output procedure
رویه ورودی- خروجی
revamp
دوباره رویه انداختن
overgrown
دارای رشد بی رویه
impolitic
مخالف رویه صحیح
new departure
اغاز رویه تازه
revamped
دوباره رویه انداختن
revamping
دوباره رویه انداختن
revamps
دوباره رویه انداختن
procedure oriented language
زبان رویه گرا
irregular act
عمل خلاف رویه
bristled
رویه تجاوزکارانه داشتن
international practice
رویه بین المللی
binder course
قشر زیرین رویه
slope weir
شادروان با رویه شیبدار
slope weir
بندسرریز با رویه شیبدار
procedure
رویه طریقه فرایند
bristle
رویه تجاوزکارانه داشتن
to change the tack
تغییر رویه دادن
low key posture
رویه محافظه کارانه
altar-slad
[سنگ رویه فوقانی محراب]
honesty is the best policy
راستی ودرستی بهترین رویه
altar-stone
[سنگ رویه فوقانی محراب]
one time pad
صفحات کلید رمز یک رویه
tambour
رویه یادیواره متحرک چوبی
the old p should be continued
رویه پیش بایدادامه یابد
frosting
رویه خامهای کیک یا شیرینی
to change one's course
خط مشی یا رویه خودرا تغییردادن
flippy diskette
دیسکت با دو رویه قابل ضبط
one time tape
نوار یک رویه کلید رمز
to pull in
دست از کار یا رویه خودکشیدن
deck board
کف یا رویه پالت حمل مهمات
to take a course
رویه ایی را اتخاذ کردن
cataloged procedure
رویه فهرست بندی شده
rolltop desk
میز تحریر دارای رویه کشودار
sop
رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
sops
رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
to mark out one's course
طرحی برای رویه خود ریختن
resurfacing
شن بخورد راه دادن بازسازی رویه
spa
Association andProcedures Systems انجمن سیستم ها و رویه ها
spas
Association andProcedures Systems انجمن سیستم ها و رویه ها
planometer
صفحه همواری که رویه هارابدان می پیمایند ترازمسطحات
scrap heap policy
رویه دورانداختن هر چیزی که نوی ان تمام شده باشد
moquette
پارچه مخمل نمای مخصوص فرش یا رویه صندلی
hol
Language Order High زبان برنامه نویسی رویه گرا
prunella
پارچه پشمی که برای رویه کفش بکار میرودوپیشتربرای ردای وکیلان است
newton raphson
اصطلاحی که به یک رویه محاورهای بکار برده شده درحل معادلات اطلاق میشود
ordering
ترتیب
pial
بی ترتیب
anomaly
بی ترتیب
organizations
ترتیب
respectively
به ترتیب
kelter or kilter
ترتیب
arrangement
ترتیب
to make an arrangement
ترتیب
kelter
ترتیب
disorderly
بی ترتیب
collocation
ترتیب
irregular
بی ترتیب
regvlarity
ترتیب
organization
ترتیب
assortments
ترتیب
orderliness
ترتیب
orderless
بی ترتیب
ordonnance
ترتیب
out of kelter
بی ترتیب
sequence
ترتیب
organisations
ترتیب
sequences
ترتیب
lay out
ترتیب
serialization
ترتیب
order
ترتیب
set up
ترتیب
anomalies
بی ترتیب
arrangements
ترتیب
assortment
ترتیب
system
ترتیب
ataxic
بی ترتیب
immethodical
بی ترتیب
managements
ترتیب
systems
ترتیب
regularity
ترتیب
regularities
ترتیب
catenation
ترتیب
management
ترتیب
to order
<idiom>
به ترتیب
randomly
بی ترتیب
arr
ترتیب
random
بی ترتیب
in series
به ترتیب
configurations
ترتیب
configuration
ترتیب
arrangment
ترتیب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com