Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
run
ترتیب محوطه
runs
ترتیب محوطه
Other Matches
taxiway
محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن
open storage
انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
Open-plan
<adj.>
سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
apron
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aprons
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
machinery space
محوطه موتورخانه ناو محوطه ماشین الات ناو
classification yard
محوطه مانور قطارها محوطه تقسیم مسیر قطارها
clear way
محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
random processing
پردازش داده به ترتیب مورد نیاز و نه ترتیب ذخیره شده
schedules
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedule
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
scheduled
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
collocation
ترتیب نوبت و ترتیب پرداخت بدهی به طلبکاران
chains
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chain
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
firing order
ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
batting order
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
enclosure
محوطه
wards
محوطه
ward
محوطه
compounds
محوطه
precincts
محوطه
compounds
: محوطه
area
محوطه
areas
محوطه
enclosures
محوطه
space
محوطه
haw
محوطه
hawed
محوطه
zone
محوطه
hawing
محوطه
zones
محوطه
haws
محوطه
ground
محوطه
spaces
محوطه
compounded
محوطه
compounded
: محوطه
compound
محوطه
precinct
محوطه
compound
: محوطه
garth
محوطه
runout
محوطه دویدن
run way
محوطه فرود
out port
بندرخارج از محوطه
lot
قرعه محوطه
lawn
محوطه چمن
lawns
محوطه چمن
close
چهاردیواری محوطه
closer
چهاردیواری محوطه
closes
چهاردیواری محوطه
stockyard
محوطه دامداری
yard man
متصدی محوطه
Inc
مخفف محوطه
apron
محوطه بارگیری
aprons
محوطه بارگیری
yard
محوطه یا میدان
yard
حیاط محوطه
god's acre
محوطه کلیسا
yards
حیاط محوطه
yards
محوطه یا میدان
trap
محوطه کوچک
dock yard
محوطه لنگرگاه
courtyard
محوطه محصور
closest
چهاردیواری محوطه
cubby
محوطه مکعب
freeze space
محوطه سردخانه
area of visibility
محوطه دید
environment architecture
معماری محوطه
enceinte
محوطه قلعه
buffer distance
محوطه امنیت
chill space
محوطه سردخانه
embarkation area
محوطه بارگیری
cincture
حلقه محوطه
dock yard
محوطه بارانداز
clear way
محوطه صعود
area of probability
محوطه احتمالات
farmyards
محوطه مزرعه
farmyard
محوطه مزرعه
ambit
وسعت محوطه
goal crease
محوطه دروازه
penalty area
محوطه پنالتی
penalty areas
محوطه پنالتی
landscape architecture
معماری محوطه سازی
sites
محل محوطه کار
sited
محل محوطه کار
site
محل محوطه کار
fabrique
[ساختمانی در محوطه باغ]
back boundary line
محوطه پشت خط سرویس
cubbyhole
محوطه کوچک ومحصور
side lines
محوطه بیرون از خط کناری
chill space
محوطه سرد انبار
outdoor lighting fixtures
چراغهای روشنائی محوطه
magazine space
محوطه زاغه مهمات
run way
محوطه دویدن هواپیما
loculus
محوطه یاحفره کوچک
area of uncertainity
محوطه عدم امنیت
parking
محوطه پارک کردن
impark
در محوطه نگاه داشتن
backcourt
محوطه پشت یک سوم
back judge
داور در محوطه دفاعی
holding ground
محوطه نگهدارنده لنگر
catcher's box
محوطه مخصوص توپگیر
quarterdeck
محوطه تشریفات ناو
quarterdecks
محوطه تشریفات ناو
plain
میدان یا محوطه جنگ
ward
حیاط محوطه زندان
wards
حیاط محوطه زندان
plains
میدان یا محوطه جنگ
plainer
میدان یا محوطه جنگ
plainest
میدان یا محوطه جنگ
nett
محوطه تمرین محصوربا تور
nets
محوطه تمرین محصوربا تور
outland
زمینهای خارج از محوطه ملک
gullies
محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
loculus
محوطه یا قسمت کوچک اطاقک
broken field
محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
border break
ادامه محوطه نقشه تا حاشیه ان
net
محوطه تمرین محصوربا تور
ping pong court
محوطه بازی پینگ پنگ
pickup field
محوطه سوار شدن درهواپیما
tree farm
محوطه درخت کاری جنگل
tank farm
محوطه مخازن نفت وغیره
back room
محوطه بین خط پایانی ودیوار
base hit
ضربه به داخل محوطه باامتیاز
outer fix
محوطه توقف خارجی هواپیما
front court
محوطه جلو خط سرویس اسکواش
gulleys
محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
gully
محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
arresting sheave span
محوطه ریل و سرسره مهارهواپیما
batter's box
محوطه مستطیل نزدیک پایگاه
clearance inwards
ورود کشتی به محوطه گمرک
departure end
انتهای محوطه دویدن هواپیما
arresting system runout
محوطه دویدن سیستم مهارهواپیما
ball hawk
مدافع خوب بازیگر در محوطه دوردست
Green architecture
[ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
embarkation area
محوطه سوار شدن در کشتی یاخودرو
open ice
قسمتی از محوطه بازی که حریف در ان نیست
yardmaster
رئیس محوطه بارانداز راه اهن
navy yard
محوطه مخصوص لنگر اندازی ناوگان
marshalling yard
محوطه تفکیک و دسته بندی کالاها
region
محوطه بسیار وسیع وبی انتها
land scaping
محوطه سازی و ایجاد فضای سبز
covered position
محوطه تحت پوشش موضع مخفی
regions
محوطه بسیار وسیع وبی انتها
holding station
محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت
Genius Loci
نابغه
[واژه لاتین در معماری یا محوطه سازی]
drylot
محوطه محصور ومحدودی برای زراعت وغیره
threshold
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
yard track
ریل موقت در داخل محوطه انبارها و یا باراندازها
thresholds
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
threshholds
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
solocross
مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
lumberyard
محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
bloop
ضربه به توپ به قسمت داخلی محوطه بیس بال
lumberyards
محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
City Beautiful
[جنبش طراحان، محوطه سازان آمریکایی در دفاع از زیبایی شهرها]
rack space
محوطه کف چینی شده انباربرای استقرار پالتها یا جعبههای مهمات
tolls
حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
tolling
حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
toll
حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
short lot
کالایی که مقدار موجود از ان کم است و در محوطه کوچک انبار میشود
chutes
چترنجات محوطه کوچک گاو پیش از ورود به میدان بادبان سه گوش بزرگ
winner's circle
محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
chute
چترنجات محوطه کوچک گاو پیش از ورود به میدان بادبان سه گوش بزرگ
desert
[طراحی محوطه سازی در قرن هجدهم میلادی با نگاه کردن به طبیعت وحشی و دست نخورده]
y site
نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد
anomalies
بی ترتیب
ordering
ترتیب
to make an arrangement
ترتیب
organisations
ترتیب
anomaly
بی ترتیب
set up
ترتیب
assortments
ترتیب
pial
بی ترتیب
kelter or kilter
ترتیب
lay out
ترتیب
arrangements
ترتیب
collocation
ترتیب
disorderly
بی ترتیب
out of kelter
بی ترتیب
ordonnance
ترتیب
kelter
ترتیب
orderliness
ترتیب
serialization
ترتیب
assortment
ترتیب
configuration
ترتیب
immethodical
بی ترتیب
regvlarity
ترتیب
configurations
ترتیب
in series
به ترتیب
arrangement
ترتیب
orderless
بی ترتیب
organization
ترتیب
system
ترتیب
catenation
ترتیب
sequences
ترتیب
ataxic
بی ترتیب
management
ترتیب
irregular
بی ترتیب
order
ترتیب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com