Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
phased array
ترتیب مرحله به مرحله جریان مرحله به مرحله بندی شده
Other Matches
phasing
مرحله بندی مرحله بندی عملیات
creeps
مرحله به مرحله جلو رفتن
creep
مرحله به مرحله جلو رفتن
sequenced ejection
سیستم پرتاب مرحله به مرحله
sophistication
نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
boost phase
مرحله دوم پرتاب موشک مرحله روشن شدن موتورمرحله دوم
leapfrog
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogs
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogged
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogging
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
phased attack
تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
assembler
اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
processes
مرحله جریان
process
مرحله جریان
staping
مرحله بندی
process
جریان عمل مرحله
processes
جریان عمل مرحله
phased conversion
تبدیل مرحله بندی شده
phasing
مرحله بندی کردن عملیات
inflight phase
مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
combat phase
مرحله درگیری در رزم مرحله رزم
grade
مرحله
stroked
مرحله
stages
مرحله
strokes
مرحله
stage
مرحله
phased attack
تک مرحله به مرحله
stroking
مرحله
instar
مرحله
process
مرحله
stroke
مرحله
creeping attack
تک مرحله به مرحله
processes
مرحله
phases
مرحله
stepping
مرحله
scene
مرحله
scenes
مرحله
phase
مرحله
grades
مرحله
rung
مرحله
step
مرحله
phased
مرحله
milestone
مرحله برجسته
fission process
مرحله انشقاق
fetch phase
مرحله واکشی
differential stage
مرحله تفاضلی
induction stroke
مرحله تنفس
stage
درجه مرحله
modulator
مرحله تحمیل گر
milestones
مرحله برجسته
primordium
مرحله نخست
solidifying process
مرحله انجماد
anal stage
مرحله مقعدی
macro stage
مرحله کلان
training cycle
مرحله اموزش
propagation sequence
مرحله انتشار
imprimis
در مرحله نخست
grades
مرحله گراد
periods
نوبت مرحله
developmental stage
مرحله پیشرفت
stages
درجه مرحله
inextremis
در اخرین مرحله
in the first instance
در مرحله اول
home stretch
مرحله نهایی
intake stroke
مرحله مکش
intake stroke
مرحله تنفس
driver
مرحله تحریک
period
نوبت مرحله
induction stroke
مرحله مکش
recovery phase
مرحله شکوفائی
an anxious time
مرحله پر اضطراب
in the egg
در مرحله نخستین
initiation sequence
مرحله اغازی
exhaust stroke
مرحله تخلیه
assault phase
مرحله هجوم
exhaust stroke
مرحله اگزوز
execute phase
مرحله اجرا
recovery phase
مرحله رونق
drivers
مرحله تحریک
genital phase
مرحله تناسلی
point
جهت مرحله
phase
مرحله عملیات
phases
مرحله عملیات
oral stage
مرحله دهانی
power stroke
مرحله قدرت
larval stage
مرحله کرمی
stepping
مرحله رتبه
termination stage
مرحله پایانی
one step operation
عمل تک مرحله
oedipal stage
مرحله ادیپی
stepping
مرحله پایه
nth
در مرحله چند
grade
مرحله گراد
latency
مرحله پنهانی
phased
مرحله عملیات
speed stage
مرحله سرعت
speed level
مرحله سرعت
buffer stage
مرحله میانگیر
step
مرحله پایه
step
مرحله رتبه
output stage
مرحله خروجی
job step
مرحله برنامه
termination phase
مرحله پایانی
phallic stage
مرحله التی
developmental stage
مرحله تکوینی
point
مرحله قله
ticked
سخت ترین مرحله
incipient
اولیه مرحله ابتدایی
in leading
در مرحله شاگردی یا نوچگی
tick
سخت ترین مرحله
stadia
میدان ورزش مرحله
ossification
مرحله تشکیل استخوان
diastolic phase
مرحله انبساطی قلب
pettifog
از مرحله پرت کردن
stages
پرده گاه مرحله
cladding process
مرحله روکش کاری
entelechy
مرحله تشکیل وتحقق
milestone
مرحله مهمی اززندگی
milestones
مرحله مهمی اززندگی
first audio stage
مرحله صوتی نخست
stadium
میدان ورزش مرحله
stage
پرده گاه مرحله
novitiate
مرحله تازه کاری
noviciate
مرحله تازه کاری
anal retentive stage
مرحله مقعدی ضبطی
preverbal phase
مرحله پیش کلامی
anal expulsive stage
مرحله مقعدی دفعی
stadiums
میدان ورزش مرحله
ticks
سخت ترین مرحله
qualifying
رسیدن به مرحله بعد
creeping barrage
سد اتش مرحله به مرحله سد اتش خیز به خیز
karyokinesis
مرحله تقسیم سلولی
fire for effect
مرحله تیر موثر
stage
مرحله دار شدن اشکوب
Not to know what one is talking about.
از موضوع ( مرحله )پرت بودن
gastrula
مرحله رویانی اولیه پس از بلاستولا
walk through
بررسی هر مرحله از یک نرم افزار
single stepping
در یک مرحله انجام دادن یا شدن
stages
مرحله دار شدن اشکوب
declines
مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
embryo
گیاهک تخم مرحله بدوی
declined
مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
turning points
مرحله قاطع نقطه تحول
power amplifier stage
مرحله فزون ساز توان
turning point
مرحله قاطع نقطه تحول
decline
مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
subcritical
زیر مرحله خطرناک وبحرانی
embryos
گیاهک تخم مرحله بدوی
declining
مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
monestrous
دارای یک مرحله فحلیت درسال
metoestrus
مرحله بیرمقی وسیری پس از فحلیت
rate determining step
مرحله تعیین کننده سرعت
modulated amplifier
مرحله فزون ساز تحمیلی
metestrus
مرحله بیرمقی وسیری پس از فحلیت
job lots
مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
job lot
مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
showdowns
مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
tabula rasa
مرحله فرضی فکری خالی ازافکاروتخیلات
the next process is weaving
عمل یا مرحله بعداز بافتن است
systole
مرحله انقباضی یک دوره کار قلب
finallist
کسی که درمسابقه به مرحله نهایی برسد
terminal phase
مرحله اخر مسیر حرکت موشک
prisere
مرحله سیر تکاملی ایجادنباتات در زمین
reentry phase
مرحله دخول مجدد موشک درجو
showdown
مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
prophase
مرحله اولیه تقسیم سلولی پیشگاه
stretch runner
تلاش زیاد اسب در اخرین مرحله
driven
که هر مرحله اجرا مربوط به عمل خارجی است
telophase
اخرین مرحله تقسیم غیر مستقیم سلولی
cim
استفاده هماهنگ از کامپیوتر در هر مرحله از طراحی و ساخت
to nip or crush in the bud
در نخستین مرحله رشد کشتن یا پایمال کردن
idiolect
طرزبیان و لحن سخن شخص در یک مرحله زندگی
interlace
روش ساخت تصویر روی صفحه تلویزیونی در دو مرحله
in love - engaged - married
عاشق . نامزد . متاهل
[مرحله هایی که تا ازدواج طی میشوند]
disc
حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
discs
حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
interrupts
توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
generation
مرحله یا تاریخ فناوری استفاده شده در طراحی یک سیستم
dual
صفحه LCD رنگی که تصویر را در دو مرحله بهنگام میکند
generations
مرحله یا تاریخ فناوری استفاده شده در طراحی یک سیستم
quick stage
ان مرحله ازابستنی که زن جنبش بچه رادرزهدان خودحس میکند
interrupt
توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
interrupting
توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
phylesis
مرحله سیرتکامل وپیدایش نژادهای مختلف جانور وگیاه
germ layer
یکی از طبقات سلول ابتدایی جنین پس از تکمیل مرحله گاسترولا
drive to maturity
جهش بسوی کمال چهارمین مرحله رشد در نظریه روستو
teliospore
جدارصخیم اخرین مرحله ایجاد قارچ موجد زنگ گیاهی
debuts
نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
to turn the corner
<idiom>
بهبود یافتن پس از گذشت مرحله دشواری یا بحرانی
[اصطلاح روزمره]
puerperium
مرحله بین زایمان واعاده زهدان بحال اولیه خود
debut
نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
brake mean effective pressure
مقدار محاسبه شده متوسط فشار در سیلندر در مرحله قدرت
random access
رسانه ذخیره سازی که امکان دستیابی به هر مرحله با هر ترتیبی را فراهم میکند
event driven
برنامه کامپیوتری یا فرآیند که هر مرحله اجرا مربوط به عملیات خارجی است
process
نموداری که هر مرحله از توابع کامپیوتری مورد نیاز سیستم را نشان میدهد
decentralized data processing
پردازش داده و ذخیره سازی در چند مرحله ونه در یک محل مرکزی
processes
نموداری که هر مرحله از توابع کامپیوتری مورد نیاز سیستم را نشان میدهد
irrationlism
اصول عقایدکسانی که رسیدن به مرحله یقین را از طریق اشراق والهام ممکن می دانستند
blisk
هر مرحله از روتورتوربینهای خطی که در ان دیسک و تیغه ها بصورت یکپارچه ساخته شده اند
critical path analysis
استفاده از بررسیهای هر مرحله بحرانی یک پروژه بزرگ برای کمک به گروه مدیریت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com