Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
custom uncleared
ترخیص نشده
uncleared
ترخیص نشده
Other Matches
releasing officer
افسر مسئول ترخیص کالاها افسر ترخیص کننده پرسنل
unpremediated
پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
unbroke
رام نشده سوقان گیری نشده
unbaoked
سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
unborn
هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
unpicked
نچیده گزین نشده انتخاب نشده
unresolved
تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
unobligated
اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
undisciplined
تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
uncommitted
غیر متعهد نشده تعهد نشده
inconsummate
تکمیل نشده انجام نشده
unredeemed
جبران نشده سبک نشده
unset
جایگزین نشده جاانداخته نشده
unsifted
الک نشده رسیدگی نشده
unasked
خواسته نشده پرسیده نشده
undirected
رهبری نشده راهنمایی نشده
uncharged
محسوب نشده رسمامتهم نشده
unsought
جستجو نشده کشف نشده
untried
امتحان نشده محاکمه نشده
irredenta
انجام نشده جبران نشده
clearance
ترخیص
tolerance
حد ترخیص
releasing
حد ترخیص
tolerances
حد ترخیص
released
استخلاص ترخیص
clears
ترخیص کردن
honorable discharge
ترخیص محترمانه
margin of difference of weight in coins
حد ترخیص allowance
release
استخلاص ترخیص
releases
استخلاص ترخیص
clearest
ترخیص کردن
cleared
ترخیص شده
clear to send
ترخیص به ارسال
clearance
ترخیص گمرکی
customs clearance
ترخیص از گمرک
clear
ترخیص کردن
customs cleared
ترخیص شده
cl
ترخیص پارچه
clearer
ترخیص کردن
releases
ترخیص کردن کالا
released
ترخیص کردن کالا
release
ترخیص کردن کالا
cwe
ترخیص بدون بازرسی
cleared without examination
ترخیص بدون بازرسی
free
ترخیص کردن میدانی
freeing
ترخیص کردن میدانی
clearance
ترخیص کالا ازگمرک
freed
ترخیص کردن میدانی
frees
ترخیص کردن میدانی
unintended saving
پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
honorable discharge
ترخیص با سابقه خدمت مجدانه
general discharge
ترخیص عمومی از خدمت سربازی
releasable
قابل ترخیص یا نشر رهاشدنی
release denial
جلوگیری از ترخیص پرسنل یاکالا
clearance
گواهینامه یاکاغذ دال بر پاکی و بی عیبی ترخیص
release
خارج کردن بری شدن برائت از دین ترخیص
releases
خارج کردن بری شدن برائت از دین ترخیص
released
خارج کردن بری شدن برائت از دین ترخیص
incomplete
انجام نشده پر نشده
unintended investment
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
transire
برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
clear
ترخیص کردن از گمرک تسویه کردن
clearest
ترخیص کردن از گمرک تسویه کردن
clears
ترخیص کردن از گمرک تسویه کردن
clearer
ترخیص کردن از گمرک تسویه کردن
clearance
اجازه ترخیص اجازه نامه
uncharged
پر نشده
unbowed
خم نشده
unchanged
عوض نشده
uncontrolled
مهار نشده
unabridged
تلخیص نشده
uncommitted
تقبل نشده
unabated
کاسته نشده
uncontrolled
کنترل نشده
unabridged
کوتاه نشده
unworn
کهنه نشده
unclaimed
مطالبه نشده
haggard
رام نشده
uncut
بریده نشده
uncut
قطع نشده
undisturbed
مختل نشده
unfulfilled
اجرا نشده
uncut
از هم جدا نشده
unfulfilled
انجام نشده
unworn
استعمال نشده
unalloyed
الیاژ نشده
unpublished
نشر نشده
unquestioned
استنتاق نشده
unquestioned
بررسی نشده
unquestioned
بحث نشده
unreconstructed
بازسازی نشده
Before it is too late. While there is stI'll time.
تا دیر نشده
savaging
رام نشده
savages
رام نشده
unattached
توفیق نشده
unattached
اعزام نشده
unbidden
دعوت نشده
unpaid
پرداخت نشده
wound less
زخمی نشده
roughdry
اطو نشده
unguarded
حراست نشده
unconnected
وصل نشده
uninvited
دعوت نشده
unearned
کسب نشده
unguarded
حساب نشده
unpublished
چاپ نشده
savaged
رام نشده
tenantless
اشغال نشده
innascible
زایده نشده
in sheets
صحافی نشده
in quires
صحافی نشده
imperforate
منگنه نشده
unleached
سفید نشده
unlicked
لیسیده نشده
unsought
کاوش نشده
intemerate
بی ناموس نشده
uncircumcised
ختنه نشده
unspotted
ننگین نشده
unnormalized
هنجار نشده
unexploded
منفجر نشده
uncoditioned
قطعی نشده
inextinct
نیست نشده
inedited
چاپ نشده
inedited
منتشر نشده
undisiplined
تربیت نشده
undirected
هدایت نشده
undefined
تعریف نشده
undeeded
در سندقید نشده
uncoditioned
شرط نشده
increate
افریده نشده
non switched line
خط گزینه نشده
unbowed
سر کوب نشده
unpolished
پرداخت نشده
unsocialized
اجتماعی نشده
unseen
مکشوف نشده
unseen
مشاهده نشده
sightless
دیده نشده
unstudied
مطالعه نشده
unthickened
تغلیظ نشده
unsung
سروده نشده
unsung
ستایش نشده
unsung
خوانده نشده
unwashed
شسته نشده
unsight
دیده نشده
unasked
سوال نشده
unpremediated
تصور نشده
unbacked
رام نشده
unsaturate
اشباع نشده
unsaturated
اشباع نشده
autochthonous
جابجا نشده
unsaved
پس انداز نشده
unset
ثابت نشده
unaccomplished
انجام نشده
unshod
نعل نشده
unaccommodated
فراهم نشده
the date was not specified
نشده بود
unaudited
<adj.>
بازرسی نشده
unchecked
<adj.>
ارزیابی نشده
unevaluated
<adj.>
ارزیابی نشده
unexamined
<adj.>
ارزیابی نشده
uninspected
<adj.>
ارزیابی نشده
untested
<adj.>
ارزیابی نشده
uninspected
<adj.>
بررسی نشده
unaudited
<adj.>
ممیزی نشده
unchecked
<adj.>
ممیزی نشده
unevaluated
<adj.>
ممیزی نشده
unexamined
<adj.>
ممیزی نشده
uninspected
<adj.>
ممیزی نشده
untested
<adj.>
ممیزی نشده
unaudited
<adj.>
ارزیابی نشده
unchecked
<adj.>
بازرسی نشده
unevaluated
<adj.>
بازرسی نشده
unexamined
<adj.>
بازرسی نشده
uninspected
<adj.>
بازرسی نشده
virgins
استفاده نشده
untested
<adj.>
بازرسی نشده
virgin
استفاده نشده
unread
خوانده نشده
unaudited
<adj.>
امتحان نشده
unchecked
<adj.>
امتحان نشده
unevaluated
<adj.>
امتحان نشده
unexamined
<adj.>
امتحان نشده
uninspected
<adj.>
امتحان نشده
untested
<adj.>
امتحان نشده
unverified
<adj.>
بررسی نشده
unverified
<adj.>
تست نشده
unverified
<adj.>
بازرسی نشده
unverified
<adj.>
امتحان نشده
unverified
<adj.>
ارزیابی نشده
unverified
<adj.>
ممیزی نشده
unverified
<adj.>
تایید نشده
inexact
درست نشده
undetected
کشف نشده
unissued
<adj.>
توزیع نشده
unissued
<adj.>
منتشر نشده
inviolate
نقض نشده
unverified
<adj.>
آزمایش نشده
unverified
<adj.>
کنترل نشده
outstanding
واریز نشده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com