English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
trepid ترسان مرتعش کننده
Other Matches
vibrator مرتعش کننده لرزانگر
vibrators مرتعش کننده لرزانگر
induction vibrator لرزانگرالقائی مرتعش کننده القائی
thriller هیجان انگیز مرتعش کننده
thrillers هیجان انگیز مرتعش کننده
fearful ترسان
afraid ترسان
scarey ترسان
scary ترسان
scared face سیمای ترسان
tremulant ترسان لرزش
shivery مرتعش
wangler مرتعش
shuddery مرتعش
vibrant مرتعش
tremulous مرتعش
Quakers مرتعش
Quaker مرتعش
shakiest مرتعش
tottery مرتعش
trembly مرتعش
trepid مرتعش
shakier مرتعش
shaky مرتعش
tremulant مرتعش
strumming مرتعش کردن
vibratile مرتعش مواج
strums مرتعش کردن
totty لزان مرتعش
strum مرتعش کردن
strummed مرتعش کردن
tremble مرتعش شدن
trembled مرتعش شدن
Parkinson's disease فلج مرتعش
trembles مرتعش شدن
jar مرتعش شدن خوردن
jarred مرتعش شدن خوردن
jars مرتعش شدن خوردن
trembles مرتعش ساختن رعشه
tirl مرتعش کردن لرزش
dirl مرتعش کردن لرزیدن
tremble مرتعش ساختن رعشه
trembled مرتعش ساختن رعشه
quaking بهیجان امدن مرتعش شدن
quake بهیجان امدن مرتعش شدن
quaked بهیجان امدن مرتعش شدن
quakes بهیجان امدن مرتعش شدن
seismic وابسته به زمین لرزه مرتعش
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
quartz clock بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
hangers اویزان کننده معلق کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
refutative رد کننده
crepitant خش خش کننده
refuser رد کننده
mitigative کم کننده
fillers پر کننده
refutatory رد کننده
solver حل کننده
surfy کف کننده
bandwidth یچ کننده
mitigatory کم کننده
filler پر کننده
noncommittal رد کننده
bidder کننده
sensor حس کننده
deflective کج کننده
fillet پر کننده
attacking تک کننده
rebutter رد کننده
hoppers لی لی کننده
commulator یک سو کننده
bidders کننده
ear-splitting کر کننده
deletive حک کننده
catterer پچ پچ کننده
mumbler من من کننده
spurner رد کننده
squasher له کننده
squelcher له کننده
percutient دق کننده
fillets پر کننده
filleting پر کننده
filleted پر کننده
crusher له کننده
whisperer پچ پچ کننده
fluxing oil اب کننده
renunciant کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com