English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 73 (5 milliseconds)
English Persian
tracing ترسیم
tracings ترسیم
plot ترسیم
plots ترسیم
plotted ترسیم
drawing ترسیم
drawings ترسیم
depiction ترسیم
depictions ترسیم
Other Matches
lineation ترسیم خط
charts ترسیم اماری
kluged ترسیم موقت
computer drawing ترسیم کامپیوتری
chartography ترسیم نقشه
draw program برنامه ترسیم
line drawings ترسیم خطی
stipple ترسیم بانقطه
charting ترسیم اماری
charted ترسیم اماری
chart ترسیم اماری
mechanical drawing ترسیم مکانیکی
mirror tracing ترسیم از ایینه
planography فن ترسیم نقشه
line drawing ترسیم خطی
scatter plot ترسیم پراکنده
maps ترسیم کردن
scatter plot ترسیم توزیعی
map ترسیم کردن
freehand method روش ترسیم ازاد
plotter وسیله ترسیم مسیر
art of drawing هنر ترسیم رسم
traced مقدار ناچیز ترسیم
plotters وسیله ترسیم مسیر
traces مقدار ناچیز ترسیم
trace مقدار ناچیز ترسیم
delineate ترسیم نمودن معین کردن
delineated ترسیم نمودن معین کردن
macpaint یک برنامه ترسیم برای ریزکامپیوتر
delineates ترسیم نمودن معین کردن
trammel الت ترسیم بیضی تعدیل
delineating ترسیم نمودن معین کردن
automated flowchart ترسیم نمودار به صورت خودکار
aircraft plotter وسیله ترسیم مسیر هواپیما
rescale بمقیاس کوچکتری ترسیم کردن
irretraceable که نتوان دوباره کشیدیا ترسیم کرد
To draw something in out line . شکل کلی چیزی را ترسیم کردن
whatman کاغذ اعلی مخصوص ترسیم وطراحی
t square خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
seismogram منحنیهای ترسیم شده بوسلیه زلزله نگار
reprographics ترسیم ها و فیلم ها و روشهای تولید انبوه مجدد
absorption representation [حذف یا مختصر سازی جزییات در ترسیم ساختمان یا مناظر آن]
geodesic کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه درروی سطح
geodetic کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه در روی سطح
godroon اشکال محدب حاشیه بشقاب وفروف قدیمی که برای زینت ترسیم میشود
kinematics فرایند مهندسی کامپیوتر برای ترسیم یا روح دادن اجزاماشین یا ساختار تحت طراحی سیستم
point set curve منحنی ایکه توسط یک سری ازپاره خطهای ترسیم شده میان نقاط تعریف میشود
simulation روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
simulations روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
refresh rate تعداد دفعات در ثانیه که یک تصویر بر روی CRT بایدمجددا" ترسیم شود تا چشمک نزند میزان دوباره سازی
check plot یک ترسیم قلمی که به طورخودکار توسط سیستم CADقبل از ایجاد خروجی نهایی برای اصلاح و ویرایش تصویری تولید شود
demodulation ترسیم سیگنال اصلی از موج تقسیم شده دریافت شده
dropping دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drop دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
epicycloid منحنی ترسیم شده بر نقطهای درمحیط دایره ثابتی که درخارج دایره بچرخد
drops دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
dropped دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
soft clip area محدودیتهای ناحیهای که در ان داده میتواند روی دستگاه ترسیم کننده نمایش داده شود
cartographer ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
cartographers ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
trace رسم کردن ترسیم کردن
traced رسم کردن ترسیم کردن
traces رسم کردن ترسیم کردن
quick format که تمام داده موجود روی فلاپی دیسک را در حین فرآیند فرمت پاک نمیکند, از فرمت کامل سریع تر است و امکان ترسیم داده را میدهد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com