English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 88 (5 milliseconds)
English Persian
scatter plot ترسیم توزیعی
Other Matches
distributive توزیعی
distributary توزیعی
flattening test ازمایش توزیعی
distrubuted processing پردازش توزیعی
distributed practices تمرینهای توزیعی
distributed network شبکه توزیعی
distributed design طرح توزیعی
distributive sort مرتب کردن توزیعی
distributed data processing داده پردازی توزیعی
distributed data base پایگاه داده توزیعی
ddp پردازش داده توزیعی
dispersed data processing پردازش اطلاعات به صورت توزیعی
scatter read gather write خواندن توزیعی و نوشتن تجمعی
depiction ترسیم
plots ترسیم
depictions ترسیم
tracing ترسیم
tracings ترسیم
plot ترسیم
lineation ترسیم خط
plotted ترسیم
drawing ترسیم
drawings ترسیم
stipple ترسیم بانقطه
scatter plot ترسیم پراکنده
line drawing ترسیم خطی
line drawings ترسیم خطی
chartography ترسیم نقشه
computer drawing ترسیم کامپیوتری
planography فن ترسیم نقشه
mirror tracing ترسیم از ایینه
mechanical drawing ترسیم مکانیکی
draw program برنامه ترسیم
kluged ترسیم موقت
chart ترسیم اماری
map ترسیم کردن
maps ترسیم کردن
charting ترسیم اماری
charted ترسیم اماری
charts ترسیم اماری
plotters وسیله ترسیم مسیر
freehand method روش ترسیم ازاد
traces مقدار ناچیز ترسیم
plotter وسیله ترسیم مسیر
trace مقدار ناچیز ترسیم
art of drawing هنر ترسیم رسم
traced مقدار ناچیز ترسیم
delineated ترسیم نمودن معین کردن
aircraft plotter وسیله ترسیم مسیر هواپیما
macpaint یک برنامه ترسیم برای ریزکامپیوتر
rescale بمقیاس کوچکتری ترسیم کردن
automated flowchart ترسیم نمودار به صورت خودکار
trammel الت ترسیم بیضی تعدیل
delineates ترسیم نمودن معین کردن
delineating ترسیم نمودن معین کردن
delineate ترسیم نمودن معین کردن
whatman کاغذ اعلی مخصوص ترسیم وطراحی
To draw something in out line . شکل کلی چیزی را ترسیم کردن
t square خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
irretraceable که نتوان دوباره کشیدیا ترسیم کرد
reprographics ترسیم ها و فیلم ها و روشهای تولید انبوه مجدد
seismogram منحنیهای ترسیم شده بوسلیه زلزله نگار
bus network سیستمی که در ان تمام ایستگاهها یا دستگاههای کامپیوتری توسط بکارگیری یک کانال مشترک توزیعی یایک گذارگاه با هم دیگر ارتباط برقرار می کنند شبکه گذری شبکه خطی
absorption representation [حذف یا مختصر سازی جزییات در ترسیم ساختمان یا مناظر آن]
geodetic کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه در روی سطح
geodesic کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه درروی سطح
godroon اشکال محدب حاشیه بشقاب وفروف قدیمی که برای زینت ترسیم میشود
point set curve منحنی ایکه توسط یک سری ازپاره خطهای ترسیم شده میان نقاط تعریف میشود
simulation روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
simulations روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
kinematics فرایند مهندسی کامپیوتر برای ترسیم یا روح دادن اجزاماشین یا ساختار تحت طراحی سیستم
distributed processing system سیستم پردازش توزیعی سیستم پردازش غیر متمرکز
refresh rate تعداد دفعات در ثانیه که یک تصویر بر روی CRT بایدمجددا" ترسیم شود تا چشمک نزند میزان دوباره سازی
check plot یک ترسیم قلمی که به طورخودکار توسط سیستم CADقبل از ایجاد خروجی نهایی برای اصلاح و ویرایش تصویری تولید شود
demodulation ترسیم سیگنال اصلی از موج تقسیم شده دریافت شده
epicycloid منحنی ترسیم شده بر نقطهای درمحیط دایره ثابتی که درخارج دایره بچرخد
dropped دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
dropping دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drops دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drop دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
soft clip area محدودیتهای ناحیهای که در ان داده میتواند روی دستگاه ترسیم کننده نمایش داده شود
cartographers ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
cartographer ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
traces رسم کردن ترسیم کردن
traced رسم کردن ترسیم کردن
trace رسم کردن ترسیم کردن
quick format که تمام داده موجود روی فلاپی دیسک را در حین فرآیند فرمت پاک نمیکند, از فرمت کامل سریع تر است و امکان ترسیم داده را میدهد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com