Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
mechanical drawing
ترسیم مکانیکی
Other Matches
mechanising
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanised
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanises
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanize
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizes
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizing
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanicalism
عقیده به دخالت عمل مکانیکی در کیفیات فاهر و طبیعی عمل مکانیکی
drawings
ترسیم
tracings
ترسیم
drawing
ترسیم
plots
ترسیم
plot
ترسیم
lineation
ترسیم خط
depiction
ترسیم
tracing
ترسیم
depictions
ترسیم
plotted
ترسیم
charting
ترسیم اماری
kluged
ترسیم موقت
draw program
برنامه ترسیم
computer drawing
ترسیم کامپیوتری
chartography
ترسیم نقشه
chart
ترسیم اماری
charted
ترسیم اماری
charts
ترسیم اماری
line drawings
ترسیم خطی
line drawing
ترسیم خطی
scatter plot
ترسیم پراکنده
mirror tracing
ترسیم از ایینه
planography
فن ترسیم نقشه
scatter plot
ترسیم توزیعی
stipple
ترسیم بانقطه
maps
ترسیم کردن
map
ترسیم کردن
plotter
وسیله ترسیم مسیر
plotters
وسیله ترسیم مسیر
art of drawing
هنر ترسیم رسم
trace
مقدار ناچیز ترسیم
freehand method
روش ترسیم ازاد
traces
مقدار ناچیز ترسیم
traced
مقدار ناچیز ترسیم
trammel
الت ترسیم بیضی تعدیل
rescale
بمقیاس کوچکتری ترسیم کردن
delineates
ترسیم نمودن معین کردن
automated flowchart
ترسیم نمودار به صورت خودکار
delineating
ترسیم نمودن معین کردن
delineate
ترسیم نمودن معین کردن
delineated
ترسیم نمودن معین کردن
aircraft plotter
وسیله ترسیم مسیر هواپیما
macpaint
یک برنامه ترسیم برای ریزکامپیوتر
irretraceable
که نتوان دوباره کشیدیا ترسیم کرد
whatman
کاغذ اعلی مخصوص ترسیم وطراحی
t square
خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
To draw something in out line .
شکل کلی چیزی را ترسیم کردن
reprographics
ترسیم ها و فیلم ها و روشهای تولید انبوه مجدد
seismogram
منحنیهای ترسیم شده بوسلیه زلزله نگار
absorption representation
[حذف یا مختصر سازی جزییات در ترسیم ساختمان یا مناظر آن]
geodesic
کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه درروی سطح
geodetic
کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه در روی سطح
gadgets
مکانیکی
mechanical
مکانیکی
gadget
مکانیکی
mechnical
مکانیکی
godroon
اشکال محدب حاشیه بشقاب وفروف قدیمی که برای زینت ترسیم میشود
mechanical stabilization
استوارسازی مکانیکی
mechanical resolution
تراکم مکانیکی
mechanical properties
خواص مکانیکی
grab excavator
بیل مکانیکی
robots
ادم مکانیکی
robot
ادم مکانیکی
mechanical stabilization
تثبیت مکانیکی
actuator
عملگر مکانیکی
mechanical efficiency
کارایی مکانیکی
mechanical stimulation
تحریک مکانیکی
absolute viscosity
گرانروی مکانیکی
mechanic recepter
گیرنده مکانیکی
mechanical translation
ترجمه مکانیکی
mechanotherapy
معالجه مکانیکی
grab bucket
بیل مکانیکی
forklift track
بیل مکانیکی
dynamic viscosity
گرانروی مکانیکی
power shovel
بیل مکانیکی
dashpot
خفه کن مکانیکی
crane shovel
بیل مکانیکی
contact sweeping
روبیدن مکانیکی
contact mine
مین مکانیکی
mechanician
هنرور مکانیکی
mechanicalness
خاصیت مکانیکی
mechanical advantage
مزیت مکانیکی
mechanical de icing
یخ زدایی مکانیکی
mechanical efficiency
راندمان مکانیکی
mechanical efficiency
بازده مکانیکی
mechanical energy
انرژی مکانیکی
mechanical equipment
تجهیزات مکانیکی
grab crane
بیل مکانیکی
shovels
بیل مکانیکی
shovelling
بیل مکانیکی
ultrasonic
نوسانات مکانیکی
bucket
بیل مکانیکی
mechanically
بطور مکانیکی
automaton
ادم مکانیکی
mechanisms
اجزاء مکانیکی
buckets
بیل مکانیکی
shoveling
بیل مکانیکی
shoveled
بیل مکانیکی
shovelled
بیل مکانیکی
mechanism
اجزاء مکانیکی
automatons
ادم مکانیکی
mechanic
هنرور مکانیکی
shovel
بیل مکانیکی
mechanical data processing
پردازش داده مکانیکی
power rammer
زمین کوب مکانیکی
mechanical analysis
تجزیه مکانیکی خاک
fan blower
بادزن مکانیکی یاماشینی
fractional sampling
نمونه گیری مکانیکی
gadgetry
وسایل کوچک مکانیکی
motor-
منبع نیروی مکانیکی
elision
باقوه مکانیکی شکستن
mechanism
عوامل مکانیکی مکانیزم
grab bucket crane
جرثقیل با بیل مکانیکی
mechanisms
عوامل مکانیکی مکانیزم
motors
منبع نیروی مکانیکی
motor
منبع نیروی مکانیکی
motored
منبع نیروی مکانیکی
mechanical equivalent of heat
هم ارز مکانیکی گرما
simulation
روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
kinematics
فرایند مهندسی کامپیوتر برای ترسیم یا روح دادن اجزاماشین یا ساختار تحت طراحی سیستم
point set curve
منحنی ایکه توسط یک سری ازپاره خطهای ترسیم شده میان نقاط تعریف میشود
simulations
روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
mechanical move
حرکت مکانیکی یا فاهری شطرنج
shovelful
حجم و اندازه بیل مکانیکی
mechanical equilibrium
تعادل مکانیکی
[فیزیک]
[مهندسی]
electronic
یچ انتخاب شده و نه با روشهای مکانیکی
static equilibrium
تعادل مکانیکی
[فیزیک]
[مهندسی]
boom
بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
booming
بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
boomed
بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
booms
بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
mechanical powers
نیروها یا عوامل مکانیکی ماشینهای ساده
power
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
powered
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
powering
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
materiel
قسمت مادی یا مکانیکی هنر تکنیک
powers
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
rocker shovel
بیل مکانیکی مناسب تونی کنی
mechanical time fuze
ماسوره زمانی خودکار یا زمان مکانیکی
workbenches
میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
mechanical sweep
مین جمع کنی باوسایل مکانیکی
lever watch
سود مکانیکی اهرم دستگاه اهرمی
docking
ارتباط مکانیکی دو فضاپیما دریک مدار
workbench
میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
ascender
وسیله مکانیکی برای فرستادن بار
thermodynamics
مبحث فعالیت مکانیکی ورابطه ان باحرارت
refresh rate
تعداد دفعات در ثانیه که یک تصویر بر روی CRT بایدمجددا" ترسیم شود تا چشمک نزند میزان دوباره سازی
break down
توقف انجام کار به علت خطای مکانیکی
coupler
وسیله مکانیکی برای اتصال دو یا چند هادی
inductive coupling
شفت مکانیکی که توسط اتصالات مغناطیسی میچرخد
electromotion
جریان برق حرکت مکانیکی که ازالکتریک پیداشود
check plot
یک ترسیم قلمی که به طورخودکار توسط سیستم CADقبل از ایجاد خروجی نهایی برای اصلاح و ویرایش تصویری تولید شود
thermal shock
تنش مکانیکی شدید ناشی ازافزایش ناگهانی دما
android
نام یک ادم مکانیکی که شبیه انسان مذکر است
backplane
مدار و اعضای مکانیکی که بردهای یک سیستم را متصل می کنند
major cycle
کمترین زمان دستیابی به وسیله ذخیره سازی مکانیکی
demodulation
ترسیم سیگنال اصلی از موج تقسیم شده دریافت شده
dropping
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drops
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
dropped
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drop
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
epicycloid
منحنی ترسیم شده بر نقطهای درمحیط دایره ثابتی که درخارج دایره بچرخد
soft clip area
محدودیتهای ناحیهای که در ان داده میتواند روی دستگاه ترسیم کننده نمایش داده شود
burster
یک وسیله مکانیکی که خروجی کامپیوتری چند صفحهای راجدا میکند
stepped motor
دستگاه مکانیکی که بهنگام پالس دادن به ان مقدار ثابتی می چرخد
actuator
وسیله مکانیکی که توسط سیگنال خارجی قابل کنترل است
selector
وسیله مکانیکی که به کاربر امکان انتخاب تابع یا موضوعی را میدهد
selectors
وسیله مکانیکی که به کاربر امکان انتخاب تابع یا موضوعی را میدهد
cartographer
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
cartographers
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
cab
اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
cabs
اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
retraction lock
وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
stop
[Engineering]
توقف
[برخورد]
[محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای]
[مهندسی]
ganged
وسایل که به صورت مکانیکی متصل شده اند و با یک عمل انجام می شوند
end stop
[Engineering]
توقف
[برخورد]
[محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای]
[مهندسی]
airbrush
یک ابزار نقاشی که الگوهای نامنظم از نقاط را ایجاد میکند مانند اسپری مکانیکی
switched
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
switch
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
peripheral
وسیله جانبی مثل کارت خوان که حرکات مکانیکی سرعت را مشخص میکند
switches
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
vibrator
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
vibrators
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
CD
وسیله مکانیکی که با استفاده از اشعه لیزر باریک اطلاعاتی را از روی سطح دیسک می خواند
CDs
وسیله مکانیکی که با استفاده از اشعه لیزر باریک اطلاعاتی را از روی سطح دیسک می خواند
flutters
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
fluttering
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
fluttered
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
flutter
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
ultrasonic inspection
متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
clappers
بخش مکانیکی چاپگر dot matrix که سوزنهای چاپ را می چرخاند به سوی ریبون تا حرفی را روی صفحه بنویسد
clapper
بخش مکانیکی چاپگر dot matrix که سوزنهای چاپ را می چرخاند به سوی ریبون تا حرفی را روی صفحه بنویسد
traced
رسم کردن ترسیم کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com