Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
automated flowchart
ترسیم نمودار به صورت خودکار
Other Matches
automatic programming
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
automated data processing
پردازش داده به صورت خودکار
auto restart
شروع دوباره به صورت خودکار
graphs
نمودار نمایش رابط ه بین دو یا چند متغیر به صورت خط یا مجموعهای نقاط
graph
نمودار نمایش رابط ه بین دو یا چند متغیر به صورت خط یا مجموعهای نقاط
DDC
ماشینی که به صورت خودکار توسط یک ماشین کار میکند
fix
برنامه کامپیوتری که تغییر نمیکند و به صورت خودکار اجرا میشود
cuts
روشی که به صورت خودکار کاغذ را درون چاپگر قرار میدهد
cut
روشی که به صورت خودکار کاغذ را درون چاپگر قرار میدهد
fixes
برنامه کامپیوتری که تغییر نمیکند و به صورت خودکار اجرا میشود
automated
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automating
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automates
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automate
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
logs
مجموعهای از دستورات دستهای که به صورت خودکار اجرا می شوند وقتی که به شبکه وصل یا وارد می شوید
log
مجموعهای از دستورات دستهای که به صورت خودکار اجرا می شوند وقتی که به شبکه وصل یا وارد می شوید
default
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
defaulting
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
defaulted
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
sheets
وسیلهای که به چاپگر وصل میشود تا امکان وارد شدن ورقههای کاغذ به صورت خودکار برقرار شود
defaults
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
sheet
وسیلهای که به چاپگر وصل میشود تا امکان وارد شدن ورقههای کاغذ به صورت خودکار برقرار شود
automatic coding
برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه نویسی خودکار
tabulator
بخشی از ماشین تایپ یا کلمه پرداز که کلمات و اعداد رابه صورت خودکار در ستون هایی قرار میدهد
logs
کلمه رمز و شماره کاربر که در صورت نیاز سیستم راه دور برای وارد شدن خودکار ارسال می شوند
log
کلمه رمز و شماره کاربر که در صورت نیاز سیستم راه دور برای وارد شدن خودکار ارسال می شوند
loads
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
load
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
zones
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
zone
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
tabulates
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulate
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulated
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
inventory
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
block diagram
نمودار بلوکی نمودار کلی
synchroreceiver
دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
automatic error correction
تصحیح خودکار اشتباه اصلاح خودکار خطا
automatics
خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
automatic
خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
automatic check
کنترل خودکار بررسی خودکار
submachinegun
مسلسل خودکار یانیمه خودکار
autoloader
اسلحه خودکار یا نیمه خودکار
automatic pilots
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilot
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
drawings
ترسیم
plotted
ترسیم
plot
ترسیم
plots
ترسیم
lineation
ترسیم خط
drawing
ترسیم
depiction
ترسیم
tracings
ترسیم
tracing
ترسیم
depictions
ترسیم
aided tracking
سیستم ردیابی خودکار سیستم تعقیب خودکار هدفها
battery control central
مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
chart
ترسیم اماری
charts
ترسیم اماری
charting
ترسیم اماری
mirror tracing
ترسیم از ایینه
charted
ترسیم اماری
stipple
ترسیم بانقطه
chartography
ترسیم نقشه
scatter plot
ترسیم پراکنده
computer drawing
ترسیم کامپیوتری
scatter plot
ترسیم توزیعی
draw program
برنامه ترسیم
kluged
ترسیم موقت
map
ترسیم کردن
maps
ترسیم کردن
mechanical drawing
ترسیم مکانیکی
line drawing
ترسیم خطی
line drawings
ترسیم خطی
planography
فن ترسیم نقشه
art of drawing
هنر ترسیم رسم
traced
مقدار ناچیز ترسیم
plotter
وسیله ترسیم مسیر
freehand method
روش ترسیم ازاد
trace
مقدار ناچیز ترسیم
plotters
وسیله ترسیم مسیر
traces
مقدار ناچیز ترسیم
rescale
بمقیاس کوچکتری ترسیم کردن
macpaint
یک برنامه ترسیم برای ریزکامپیوتر
delineate
ترسیم نمودن معین کردن
delineated
ترسیم نمودن معین کردن
delineates
ترسیم نمودن معین کردن
delineating
ترسیم نمودن معین کردن
aircraft plotter
وسیله ترسیم مسیر هواپیما
trammel
الت ترسیم بیضی تعدیل
beach diagram
طرح نمودار بارانداز ساحلی طرح نمودار قسمت ساحلی
locals
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
automated teller machine
ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
t square
خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
whatman
کاغذ اعلی مخصوص ترسیم وطراحی
To draw something in out line .
شکل کلی چیزی را ترسیم کردن
irretraceable
که نتوان دوباره کشیدیا ترسیم کرد
printers
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
reprographics
ترسیم ها و فیلم ها و روشهای تولید انبوه مجدد
seismogram
منحنیهای ترسیم شده بوسلیه زلزله نگار
plastic bubble keyboard
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
absorption representation
[حذف یا مختصر سازی جزییات در ترسیم ساختمان یا مناظر آن]
packets
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packet
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
geodetic
کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه در روی سطح
geodesic
کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه درروی سطح
godroon
اشکال محدب حاشیه بشقاب وفروف قدیمی که برای زینت ترسیم میشود
barrage jamming
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
link encryption
خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
watt
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
point set curve
منحنی ایکه توسط یک سری ازپاره خطهای ترسیم شده میان نقاط تعریف میشود
simulation
روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
simulations
روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
kinematics
فرایند مهندسی کامپیوتر برای ترسیم یا روح دادن اجزاماشین یا ساختار تحت طراحی سیستم
discretionary
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
refresh rate
تعداد دفعات در ثانیه که یک تصویر بر روی CRT بایدمجددا" ترسیم شود تا چشمک نزند میزان دوباره سازی
check plot
یک ترسیم قلمی که به طورخودکار توسط سیستم CADقبل از ایجاد خروجی نهایی برای اصلاح و ویرایش تصویری تولید شود
demodulation
ترسیم سیگنال اصلی از موج تقسیم شده دریافت شده
gyro pilot
سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
dropped
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drops
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
dropping
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
epicycloid
منحنی ترسیم شده بر نقطهای درمحیط دایره ثابتی که درخارج دایره بچرخد
drop
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
soft clip area
محدودیتهای ناحیهای که در ان داده میتواند روی دستگاه ترسیم کننده نمایش داده شود
automatic toss
روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
rom
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
chargeable accessions
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
line astern
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
abac
نمودار
diagram
نمودار
diagrams
نمودار
network
نمودار
networks
نمودار
alignment chart
نمودار
graphs
نمودار
chart
نمودار
conspectus
نمودار
h r diagram
نمودار اچ . ار
nomogram
نمودار
charted
نمودار
x y graph
نمودار x-y
indicator
نمودار
graph
نمودار
venn diagram
نمودار ون
charts
نمودار
plotted
نمودار
plot
نمودار
charting
نمودار
plots
نمودار
cartographers
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
cartographer
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
histogram
نمودار ستونی
schematic diagram
نمودار اجمالی
pie graph
نمودار گرد
structure chart
نمودار ساختار
graphic
نمودار مقیاس
system chart
نمودار سیستم
logic diagram
نمودار منطقی
grid chart
نمودار شبکهای
to make a
نمودار کردن
scatterplot
نمودار پراکندگی
logarithmic graph
نمودار لگاریتمی
load diagram
نمودار بار
stress curve
نمودار تنش
expectancy chart
نمودار انتظار
field form
نمودار میدان
flow diagram
نمودار گردشی
flow diagram
نمودار جریان
frequency diagram
نمودار بسامد
line graph
نمودار خطی
flow sheet
نمودار جریان
line chart
نمودار خطی
interconnection of diagram
نمودار اتصال
set up digram
نمودار برپایی
frequency graph
نمودار بسامد
gantt chart
نمودار گانت
transition diagram
نمودار گذارها
area graph
نمودار ناحیهای
area chart
نمودار مساحت
tree diagram
نمودار درخت
state diagram
نمودار حالات
vector diagram
نمودار برداری
schemata
خلاصه نمودار
activity chart
نمودار فعالیت
schema
خلاصه نمودار
x y chart
نمودار مختصاتی
free body diagram
نمودار ایستایی
organization chart
نمودار سازمانی
elementary diagram
نمودار ابتدایی
electrical schematic
نمودار الکتریکی
dual y axis graph
نمودار با دو محور y
block diagram
نمودار کندهای
block diagram
نمودار بلوکی
block diagram
نمودار کلی
IHS
نمودار مسیح
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com