Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
wattle
ترکه برای ساختن سبد ترکه
Other Matches
letters of administration
حکم انتصاب امین ترکه سندی است که به موجب ان سمت مدیر یامدیره ترکه بلاوارث احراز میشود و به وی اختیار قیام به امور راجع به اداره ترکه را میدهد
heirlooms
ترکه
spraying
ترکه
sprayed
ترکه
spray
ترکه
asthin as lath
<idiom>
ترکه ای
switch
ترکه
switched
ترکه
legacy
ترکه
legacies
ترکه
switches
ترکه
sprays
ترکه
scions
ترکه نو
twigs
ترکه
rod
ترکه
rods
ترکه
twig
ترکه
sprigs
ترکه
patrimonies
ترکه
sprig
ترکه
patrimony
ترکه
heirloom
ترکه
roof batten
ترکه
scion
ترکه نو
bequests
ترکه
bequest
ترکه
successions
ترکه
succession
ترکه
affshoot
ترکه
wand
ترکه
bough
ترکه
branchlet
ترکه
twing
ترکه
boughs
ترکه
estate of a deceased
ترکه
wands
ترکه
virga
ترکه
personal representative
امین ترکه
personal representative
مدیر ترکه
one third of estate
ثلث ترکه
one thrid of the estate
ثلث ترکه
residue of the state
مازاد ترکه
viminal
ترکه دهنده
residue of the state
باقیمانده ترکه
distribution of the estate
تقسیم ترکه
offshoots
ترکه فرع
offshoot
ترکه فرع
withy
ترکه بید
residuary account
حساب ترکه
renouncing probate
رد سمت ترکه
adminstrator of state
مدیر ترکه
administration of estate
اداره ترکه
legacy
ترکه موصی به
legacies
ترکه موصی به
twiggy
ترکه مانند
twigged
ترکه مانند
wicker
ترکه یا چوب کوتاه
distribution
تقسیم ترکه متوفی
distributions
تقسیم ترکه متوفی
fiducial
وابسته به امین ترکه
letters of administration
سند مدیریت ترکه
heritage
ماترک ترکه غیر منقول
pendent lite
حکم معلق امین ترکه
special administration
اداره قسمت خاصی از ترکه
wickerwork
ساخته شده از ترکه سبدسازی
the system of
رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
packing sheet
حوله ترکه بتن بیمار بپیچند
plene administravit
دفاع امین یا مدیر ترکه درمقابل دعاوی مطروحه علیه متوفی
real representative
قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
wicker work
سبد جگن بافته ترکه بافته دریچه در بچه
tenant by curtesy
عنوان شوهر است که بعد ازفوت زوجه اش در صورتی که از او فرزند مسلم الوراثتی داشته باشد که در زمان حیات زوجه متولد شده باشدمیتواند مادام العمر از ترکه غیر منقول مشارالیه استفاده کند
scareup
فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
notification
عملی است که دولتی برای اگاه ساختن دولت دیگر برای اطلاع از مسئله مهمی انجام میدهد و هدف از این عمل ان است که طرف از مسیله مذکور قانونا"مطلع تلقی شود
to set a poem to music
اهنگ برای شعری ساختن
barrier material
مواد لازم برای ساختن موانع
gasogene
مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
This is a perfect (an excellent) site for a cinema(theatre house).
این زمین برای ساختن یک سینما جان می دهد
buckhorn
استخوان گوزن که برای ساختن دسته چاقو بکارمیبرند
plantable lanceolata
استخوان گوزن که برای ساختن دسته چاقو بکارمی رود
wetting
مایعی که برای تر ساختن یاخمیر کردن چیزی بکار رود
shook
: مجموع تختههای لازم برای ساختن بشکه وچلیک وامثال ان
able
پسوندی برای ساختن صفت به معنی دارای قدرت شایسته
abler
پسوندی برای ساختن صفت به معنی دارای قدرت شایسته
wire roll
نوعی سیم خاردار تاشو برای ساختن موانع ضد مکانیزه
ablest
پسوندی برای ساختن صفت به معنی دارای قدرت شایسته
perfect participle
وجه وصفی معلوم که برای ساختن ماضی نقلی اغاز گردد
batcher
دستگاهی که شن ماسه سیمان و اب را برای ساختن بتن را اندازه گیری میکند
chromel
الیاژی شامل اهن نیکل کرم برای ساختن ترموکوپلهای با حرارت زیاد
bracket
رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ
wobble pump
پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
building block principle
طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
sennet
علف صاف یا حصیریا پوست درخت یا برگ خرماکه برای ساختن کلاه حصیری وخانههای حصیری بکارمیرود
sennit
علف صاف یا حصیریا پوست درخت یا برگ خرماکه برای ساختن کلاه حصیری وخانههای حصیری بکارمیرود
deceleration time
زمان لازم برای متوقف ساختن یک نوار مغناطیسی پس از خواندن یا ضبط اخرین قطعه داده از یک رکورد روی ان نوار
bridge
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridged
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridges
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
kiosks
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
shedding
خون جاری ساختن جاری ساختن
sheds
خون جاری ساختن جاری ساختن
shed
خون جاری ساختن جاری ساختن
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
drives
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
strategies
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
narratives
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
Ackerman's function
تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
recall
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
narrative
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
recalls
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalled
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
c
استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
revenue tax
مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
iil
دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
bin
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
no show
مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
bins
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
teacloths
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
teacloth
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
permanent
آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
cold thrust
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
personal
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
grammars
امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
grammar
امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
gather shot
ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
HTTP
دستوری که جستجوگر برای درخواست وب سرور اینترنت برای اطلاعات صفحه وب میدهد
cold test
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
cat
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
potatoes and point
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
autos
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
doubled
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
auto
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
feedback
اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
double
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
doubled up
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
liberal education
اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
opened
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
redundancy
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
FDDI
اختصاری برای استاندارد FDD1 برای ارسال داده آنالوگ به صورت دیجیتال
intubation
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
redundancies
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
scratch
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
bread and point
سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
open
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
cats
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
scratching
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratched
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
opens
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
scratches
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
executive information system
نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
diagnostics
اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
VidCap
برنامه کاربردی در ویدیوی ماکروسافت برای سیستم ویندوز برای نگهداری یک رشته ویدیویی
haze
تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
invitation
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
invitations
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
beta range
حدود تغییر گام ملخ در موتورتوربوپراپ برای تولید نیروی برای صفر یا منفی
pork barrel
برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
wiring
ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها
Kaleida Labs
شرکت فروش واسط بین Apple و IBM برای تولید از برای نوشتاری چندرسانهای
precision
استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت
straight line coding
برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر
turnaround time
زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
people who live in glass houses should not throw stones
<idiom>
هرچه را برای خود میپسندی برای دیگران هم ب"سند
labor of love
<idiom>
انجام کار برای خشنودی شخص نه برای پول
keystroke
برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است
compiler
اسمبلر یا کامپایلری که یک برنامه را برای یک کامپیوتر کامپایل و در همان زمان برای دیگری اجرا میکند
write
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
weight belt
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
phoneme
برای بررسی صدای ورودی برای تشخیص کلمات یا تولید صحبت با تکرار چندین صدا
multiple
استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت ممکن
hybrid circuit
ترکیب کامپیوترهای آنالوگ و دیجیتال و قط عات برای تامین سیستم بهینه برای کار مشخص
writes
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
cues
پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
cue
پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
billiard point
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
board
BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
conferencing
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
electronic
سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و...
literacy
اصط لاحات مربوطه و قادر بودن برای استفاده از کامپیوتر برای برنامه نویسی و برنامههای کاربردی
boarded
BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
z buffer
محل از حافظه برای ذخیره اطلاعات بردار Z برای شی گرافیکی نمایش داده شده روی صفحه
I am here for a language course
من برای برای یک دوره زبان به اینجا آمدم.
pc file iii
یک سیستم ارزان و همه منظوره برای مدیریت پایگاه داده که برای سهولت بکارگیری طراحی شده است
monitor
صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitors
صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
point of presence
شماره دستیابی تلفن برای تامین کننده سرویس که برای اتصال به اینترنت از طریق مودم به کار می رود
monitored
صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
dithering
ترکیب نقطههای رنگارنگ برای یک رنگ جدید یک روش گرافیکی کامپیوتر برای افزودن شدت نور نمایش
busies
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busier
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
rule
نرم افزاری که قوانین و دانش خبره را در یک موضوع مشخص برای داده کاربر برای حل مشکل اعمال میکند
busiest
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busy
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com