Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
heterocyclic compounds
ترکیبات ناجور حلقه
Other Matches
homocyclic compounds
ترکیبات جور حلقه
base ring
حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
loop
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
looped
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loops
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
write enable ring
حلقه پلاستیکی که باید قبل ازضبط اطلاعات روی حلقه نوارقرار گیرد
positioning band
حلقه تثبیت حلقه ثبات گلوله روی پوکه
compounds of iron
ترکیبات اهن
homologous series
ترکیبات همرده
coordination compounds
ترکیبات کوئوردیناسیون
trace compounds
ترکیبات کم مقدار
spiro compounds
ترکیبات اسپیرو
hydrocarbons
ترکیبات هیدروکربن
sandwich compounds
ترکیبات ساندویچی
hydrocarbon
ترکیبات هیدروکربن
saliniferous
ترکیبات نمک زا
intermetallic compounds
ترکیبات بین فلزی
ferric
دارای ترکیبات اهن
charge transfer compounds
ترکیبات انتقال بار
interhalogen compounds
ترکیبات بین هالوژنی
ferrous
دارای ترکیبات اهن
clathrate compounds
ترکیبات اندرون گیر
nests
حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
nest
حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
ferrule
حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
ferrules
حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
stannous
دارای ترکیبات قلع دو فرفیتی
fusion principle
اصل ترکیبات جوش خورده
dispensatory
کتاب ترکیبات دارویی داروخانه
heteromerous
دارای ترکیبات غیر مربوط ونامتجانس
carbohydrate
ترکیبات خنثی کربن واکسیژن وهیدرژن
carbohydrates
ترکیبات خنثی کربن واکسیژن وهیدرژن
platinize
با پلاتین و ترکیبات ان مخلوط کردن یا اندودن
continuous tone image
تصویر تشکیل شده از ترکیبات نواحی مجزا
turborocket
ترکیبات گوناگونی از توربین گاز و راکت در یک موتور
loops
حلقه درون حلقه دیگر
crispest
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crisps
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crisper
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
loop
حلقه درون حلقه دیگر
crisp
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
looped
حلقه درون حلقه دیگر
rimeless or rhyme
ناجور
dissonant
ناجور
immusical
ناجور
dissimilar
ناجور
cock eyed
ناجور
away
ناجور
inconvenient
ناجور
disparate
ناجور
uneven
ناجور
ill matched
ناجور
inapplicable
ناجور
heterogeneous
ناجور
incorrect
ناجور
inconsistent
ناجور
ill mated
ناجور
inconsonant
ناجور
out of keeping
ناجور
micronutrient
ترکیبات اصلی ومغذی که بمقدار خیلی کمی برای زندگی لازمست
heteronuclear
ناجور هسته
piebald
رنگارنگ ناجور
squally
پر اشوب ناجور
ill sorted
نامناسب ناجور
sorry
ناجور بدبخت
heteropolymer
ناجور بسپار
disharmonize
ناجور کردن
hassling
وضع ناجور
sorrier
ناجور بدبخت
mismarriage
عروسی ناجور
heterolytic cleavage
کافت ناجور
hassle
وضع ناجور
hassled
وضع ناجور
hassles
وضع ناجور
mismatch
ازدواج ناجور
helerolysis
کافت ناجور
misalliance
وصلت ناجور
sorriest
ناجور بدبخت
inappropriate
نامناسب ناجور
foreign
بیرونی ناجور
mesalliance
پیوند ناجور
misfit
ناجور نخاله
incompatible
ناجور نامناسب
inept
ناجور بی معنی
misfits
ناجور نخاله
purpurin
رنگ ارغوان یا قرمز
[که از تلفیق روناس با ترکیبات فلزی دیگر بدست می آید.]
color code
روشی برای مشخص کردن یک جسم یا خواص ان با استفاده از ترکیبات مختلف رنگها
helerolysis
گسسته شدن ناجور
gypsy moth
کرم ابریشم ناجور
heterolytic cleavage
گسسته شدن ناجور
heteropolyatomic
چند اتمی ناجور
heteroatomic chain
زنجیر ناجور اتمی
off color
دارای رنگ ناجور
heteroatomic molecule
مولکول ناجور اتم
hetero organic polymer
ناجور بسپار الی
heteropolar bond
پیوند ناجور قطبی
nohow
بهر حال ناجور
inconsonantly
بطور ناجور یا ناموزون
heteropoly acid
پلی اسید ناجور
mismatch
متناسب نبودن ناجور بودن
bight
حلقه طناب مضاعف قایق حلقه طناب دوبل
dissimilate
ناجور و بی شباهت کردن سبب اختلاف شدن
hybridism
جفت سازی یا پیوند زنی دوجنس ناجور با هم
this shope has a well assorted(I'll-assorted)stock.
اجناس این مغازه جور ( ناجور )است
eye bolt
حلقه حلقه اتصال
purl
حلقه حلقه شدن
purled
حلقه حلقه شدن
wreathy
حلقه حلقه شده
quoit
حلقه پرتاب حلقه
purling
حلقه حلقه شدن
convolute
حلقه حلقه کردن
purls
حلقه حلقه شدن
semantics
1-بخشی از زبان که مربوط به معنای کلمات بخشهای کلمات یا ترکیبات آنهاست . 2-
adjusting ring
حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
patches
وصله ناجور وصله کردن
patch
وصله ناجور وصله کردن
discord
ناجور بودن ناسازگار بودن
wisps
حلقه
wisp
حلقه
earring
حلقه
anadem
حلقه گل
volute
حلقه
coils
حلقه
whorls
حلقه
whorl
حلقه
volution
حلقه
hank
حلقه
hanks
حلقه
fascia
حلقه
fascias
حلقه
eyeing
حلقه
ring aperture
حلقه
eye
حلقه
verticil
حلقه
coiled
حلقه
flower cup
حلقه گل
meshes
حلقه
mesh
حلقه
cycled
حلقه
grummet
حلقه
metamere
حلقه
cycles
حلقه
bell-flower
حلقه گل
hoops
حلقه
wreaths
حلقه گل
wreath
حلقه گل
lunette
حلقه
curls
حلقه
collar
حلقه
collars
حلقه
curled
حلقه
cycle
حلقه
meshing
حلقه
coil
حلقه
gird
حلقه
for/next loop
حلقه NEXT/FOR
hoop
حلقه
vortex
حلقه
vortexes
حلقه
vortices
حلقه
ran
حلقه
curly
حلقه حلقه
link
حلقه
convolutions
حلقه
convolution
حلقه
gyre
حلقه
curl
حلقه
ring
حلقه
do while loop
حلقه WHILE/DO
reel
حلقه
looped
حلقه
reels
حلقه
strap
حلقه
straps
حلقه
reeling
حلقه
eying
حلقه
strop
حلقه
loop
حلقه
ear ring
حلقه
eyes
حلقه
loops
حلقه
reeled
حلقه
counting loop
حلقه شمارش
curled
حلقه بردار
current loop
حلقه جاری
cringle
حلقه طنابی
gloria
حلقه نور
hysteresis curve
حلقه پسماند
hysteresis cycle
حلقه پسماند
cycles per second
حلقه درثانیه
dial collar
حلقه مدرج
cycle stealing
حلقه ربایی
loop checking
مقابله حلقه
loop counter
شمارنده حلقه
looping
ایجاد حلقه
looping
حلقه زنی
end of reel
انتهای حلقه
curls
حلقه شدن
end link
حلقه پایانی
drip loop
حلقه ریزش اب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com