English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
contraction parry ترکیبی ازدفاع ساده وچرخشی
Other Matches
simple design طرف کف ساده [هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
basics یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basic یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
mirror carpet طرح آینه [در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
structures با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structuring با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structure با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
combinatorial ترکیبی
combinative ترکیبی
combinational ترکیبی
synthetical ترکیبی
agglutinative ترکیبی
combinatory ترکیبی
trivalence سه ترکیبی
trivalency سه ترکیبی
synthetic ترکیبی
synthesic ترکیبی
composite casting ترکیبی
ingradient جز جز ترکیبی
combination tone صوت ترکیبی
elective affinity میل ترکیبی
combinational circuit مدار ترکیبی
affinities میل ترکیبی
synthetic method روش ترکیبی
mixes مخلوط ترکیبی
mixed cell refernce ارجاع سل ترکیبی
turboramjet ترکیبی از توربوجت و رم جت
mixed strategy استراتژی ترکیبی
composite video تصویر ترکیبی
affinity میل ترکیبی
composite symbol علامت ترکیبی
composite metal فلز ترکیبی
mixed glue چسب ترکیبی
combination influence عامل ترکیبی
ingredients جزء ترکیبی
parathesis ترکیبی بی تغییر
ingredient جزء ترکیبی
sequential storage انباره ترکیبی
shapeliness خوش ترکیبی
mix مخلوط ترکیبی
ordinal number عدد ترکیبی
semisynthetic نیمه ترکیبی
diphthongs صدای ترکیبی
diphthong صدای ترکیبی
combination bands نوارهای ترکیبی
syntax error اشتباه ترکیبی
syntactical analysis تحلیل ترکیبی
multiplex تسهیم مخابره ترکیبی
combined transport حمل و نقل ترکیبی
hydrogen bombs بمب ترکیبی اتمی
combined transport document اسناد حمل ترکیبی
feasion بمب ترکیبی اتمی
ct حمل و نقل ترکیبی
histamine ترکیبی بفرمول 3N9H5C
chemical affinity میل ترکیبی شیمیایی
hemiterpene ترکیبی بفرمول 8H5C
diatessaron ترکیبی ازچهار دارو
Borromini capital [نوعی سر ستون ترکیبی]
ctd سند حمل ترکیبی
hydrogen bomb بمب ترکیبی اتمی
compound leverage floor jack اهرم بالابر ترکیبی
latten ترکیبی مانند فلز برنج
lattin ترکیبی مانند فلز برنج
cto عامل حمل ونقل ترکیبی
fiata combined transport bill of lading بارنامه حمل ترکیبی "فیاتا"
ketol ترکیبی مرکب ازالکل و استون
deoxidize از صورت ترکیبی با اکسیژن دراوردن
basophile میل ترکیبی شدیدبا موادقلیایی
carbide ترکیبی از کربن و چند عنصرفلزی
hexahydrate ترکیبی که دارای شش ذره اب باشد
mixed column line chart نمودار ستونی- خطی ترکیبی
mixed column line graph نمودار ستونی- خطی ترکیبی
basophil میل ترکیبی شدید با موادقلیایی
cob [ترکیبی از خاک رس، ریگ، شن و کاه و آب]
combined transport operator عامل حمل و نقل ترکیبی
syntactic طبق قواعد صرف ونحوی ترکیبی
BPP چهار بیت برای ترکیبی از رنگها
BPP هشت بیت برای ترکیبی از رنگها
soft return فرمان ترکیبی رد کردن خط ورفتن به خط بعدی
syntactical طبق قواعد صرف ونحوی ترکیبی
iodoform ترکیبی از ید که برای گندزدایی و مانند انهابکارمیبرند
consolute ترکیبی از دو یا چند مایع که بر هر نسبتی در یکدیگر حل شوند
polyene ترکیبی الی که دارای پیوستگی مضاعف است
protoxide ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
monad ذره بسیط که نیروی ترکیبی یک هیدروژن است
silicone ترکیبی الی بفرمول Sio2R شبیه کتون
to orient compound نسبت اجزای ترکیبی را بایکدیگر تعیین کردن
cannon [ترکیبی از سبک های امپراتوری ناپلئون و فدرال]
chloramine هرنوع ترکیبی که دارای ازت و کلر باشد
She has long and shapely legs . ساق پاهای کشیده وخوش ترکیبی دارد
hypotaxis رابطه ترکیبی یا صرف ونحوی کلمه اصلی بامشتقاتش
octad جسم بسیط یا ذرهای که قوه ترکیبی ان برابر است با8واحد
fbl lading of bill combinedtransport FIATA بارنامه حمل ترکیبی "فیاتا"
distemper ترکیبی از گچ اب چسب و موادرنگی که در رنگ کردن داخل اطاقها بکار میرود
character یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
characters یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
dual دادههای ترکیبی هر مجموعهای از داده در پاس یا لبه ساعت مختلف آماده و معتبر است
opalite ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
large model مدل حافظه که کد و داده تا کلید بایت جریان دارند ولی اندازه ترکیبی باید از مگابایت کمتر باشد
Composite Order [شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
cards ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است
card ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است
polyamide پلی امید ترکیبی شامل چند گروه امید
acid diluent ترکیبی که با قلم زنی سطح فلز باعث اتصال بهتر لایه های پرداخت با سطح فلزمیشود
simpleminded ساده دل
baldly ساده
balder ساده
baldest ساده
idiots ساده
idiot ساده
simple hearted ساده دل
simpler ساده دل
simplex ساده
clodhoppers ساده
simpler ساده
clodhopper ساده
bald ساده
plain hearted ساده دل
simplest ساده
incomplex ساده
slick ساده
simple ساده دل
artless ساده
slickest ساده
simple ساده
semplice ساده
incomposite ساده
unaffected ساده
positive ساده
inexpensive ساده
unsophisticated ساده
downright ساده
homespun ساده
unassuming ساده
frugal ساده
sheepishly ساده دل
sheepish ساده دل
simplistic ساده
simple minded ساده دل
simplest ساده دل
daff ساده دل
fanciless ساده
unaadorned ساده
fraudless ساده
free spoken ساده گو
plains ساده
plain ساده
plainer ساده
unceremoniously ساده
plainest ساده
naive ساده
cleans ساده
conversable <adj.> ساده دل
expansive <adj.> ساده دل
good-humored ساده دل
seemly <adj.> ساده دل
innocent <adj.> ساده دل
simple-hearted <adj.> ساده دل
naif ساده
charmless ساده
untutored ساده
cleanest ساده
cleaned ساده
explicit ساده
taffetized ساده
freestanding ساده
fructose ساده
unceremonious ساده
unmeaning ساده
clean ساده
musicom یک زبان برنامه نویسی تصنیفی که روش هایی برای تولید تصنیفهای موسیقی اصیل بعلاوه موسیقی ترکیبی ارائه میدهد
combination device ماسوره ترکیبی مین ماسوره مرکب
unskilled worker کارگر ساده
plain clothes ساده پوش
plain-clothes ساده پوش
simplification ساده سازی
simplifications ساده سازی
candid صاف و ساده
naive ساده لوح
two time دو حرکت ساده
naivete ساده لوحی
unfigured بی صورت ساده
underhand service سرویس ساده
natively بطور ساده
noddy ساده لوح
simple-minded ساده لوح
soft headed ساده لوح
oaf ساده لوح
oafs ساده لوح
clean collection وصولی ساده
book keeping by single e. دفترداری ساده
booby ساده لوح
perfect gazes گازهای ساده
ingenuous صاف و ساده
reduction ساده سازی
phoneme صدای ساده
basic circuit مدار ساده
phonemes صداهای ساده
reductions ساده سازی
soft eye چشمی ساده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com