Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
toxin
ترکیب زهردار داروی سمی
toxins
ترکیب زهردار داروی سمی
Other Matches
exsiccant
داروی خشکاننده داروی خشکی اور
exsiccative
داروی خشکاننده داروی خشکی اوز
viperine
زهردار
viperous
زهردار
venomous
زهردار
poisonous
زهردار
viperish
زهردار
moccasins
مار زهردار
moccasin
مار زهردار
venomed
زهرالود زهردار
mocassin
مار زهردار
sarcastic
<adj.>
زهردار
[کنایه دار]
ironic
<adj.>
زهردار
[کنایه دار]
ironical
<adj.>
زهردار
[کنایه دار]
poisonously
بطور زهردار یا سمی
copperhead
نوعی مار زهردار
wry
<adj.>
زهردار
[کنایه دار]
snakeweed
علف مار شوکران زهردار
harmonic motion
اهنگ مرکبی که از ترکیب چند موج صوتی ساده تر ترکیب شده باشد
isomer
جسمی که ترکیب ان با ترکیب جسم دیگریکی است
isomerous
جسمی که ترکیب ان با ترکیب جسم دیگریکی است
antimalarial
داروی مربوط بدرمان مالاریا داروی ضد مالاریا
composition
ترکیب یکان ترکیب رزمی
compositions
ترکیب یکان ترکیب رزمی
pulmonic
داروی شش
febrifnge
داروی تب بر
antifebrine
داروی تب بر
antipyretic
داروی تب بر
pyretic
داروی تب بر
jalap
داروی مسهل
anorexic
داروی اشتها کم کن
liverwort
داروی جگر
wormseed
داروی ضد کرم
antihistamine
داروی ضد هیستامین
stimulant drug
داروی محرک
wormroot
داروی ضد کرم
downer
داروی مسکن
anesthetic
داروی بیهوشی
downers
داروی مسکن
pep pill
داروی انگیزان
rubella
داروی محمره
roborant
داروی نیروبخش
pep pills
داروی انگیزان
psychedelic
داروی توهم زا
vomitoryt
داروی قی اور
psychoactive drug
داروی روانگردان
psoric
داروی جرب
drugged
داروی مخدر
eyewash
داروی چشم
drug
داروی مخدر
narcitic
داروی مخدر
nepenthe
داروی غمزدا
nepenthes
داروی غمزدا
obstruent
داروی قابض
allheal
داروی هر درد
drugging
داروی مخدر
drugs
داروی مخدر
all heal
داروی هردرد
anesthetic
داروی بیحسی
depilatory
داروی ازاله مو
tickicide
داروی کنه کش
pain killer
داروی درد کش
antidepressant
داروی ضد افسردگی
antidepressive
داروی ضد افسردگی
relaxant
داروی بیحالی
miticide
داروی موش کش
toxicant
داروی سمی
patent medicine
داروی اختصاصی
sedative
داروی مسکن
galenical
داروی گیاهی
eye wash
داروی چشم
patent medicines
داروی اسپسیالیته
patent medicines
داروی اختصاصی
carminative
داروی ضد نفخ
ataraxic
داروی مسکن
anodyne
داروی دردزا
sedatives
داروی مسکن
bute
داروی ضد درد
cephalalgic
داروی سردرد
patent medicine
داروی اسپسیالیته
digestant
داروی گوارنده
ataractic
داروی مسکن
antimanic ru
داروی ضد شیدایی
gossypium
داروی فشار
corrobrant
داروی نیروبخش
haematogen
داروی خون زا
galactopoietic
داروی شیرزا
antiparalytic
داروی ضدفلج
aperient
داروی ملین
anticonvulsive
داروی ضد تشنج
cholagogue
داروی زرداب کش
anaesthetic
بی حسی داروی بیهوشی
permissible dosage
میزان داروی مجاز
anaesthesia
بی حسی داروی بیهوشی
parturifacient
داروی درد تند کن
aphrodisiacs
داروی مقوی غرایزجنسی
injection
داروی تزریق کردنی
aphrodisiac
داروی مقوی غرایزجنسی
detergent
داروی پاک کننده
patent medicine
داروی ثبت شده
detergents
داروی پاک کننده
patent medicines
داروی ثبت شده
anaesthetics
بی حسی داروی بیهوشی
emetic
داروی استفراغ اور
ataractic
داروی ارام کننده
emetics
داروی استفراغ اور
overdoses
داروی بیش از حد لزوم
overdose
داروی بیش از حد لزوم
haemostatic
داروی خون بند
antiphlogistic
داروی اماس نشان
dope
اگاهی داروی مخدر
cure-all
داروی همه درد
soporific
داروی خواب اور
escharotic
داروی سوزاننده یا خشکاننده
odontalgic
داروی دندان درد
elixir of life
داروی زندگی بخش
anesthetics
بی حسی داروی بیهوشی
narcotize
داروی مسکن دادن
narcotism
اثر داروی مخدر
narcitic
داروی خواب اور
salve
داروی تسکین دهنده
dopes
اگاهی داروی مخدر
ataraxic
داروی ارام کننده
cure-alls
داروی همه درد
astringent
سفت داروی قابض
panaceas
داروی همه درد
psychedelic
داروی روان گردان
tranquilizer
داروی تسکین دهنده
downer
داروی خواب آور
antihistamines
داروی ضد حساسیت یا آلرژی
alleviative
داروی تسکین دهنده
anti-histamines
داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-histamine
داروی ضد حساسیت یا آلرژی
acopon
داروی نیرو بخش
vomitive
برگرداننده داروی قی اور
ophthalmic
داروی چشم درد
panacea
داروی همه درد
restrictive
داروی پیش گیر
downers
داروی خواب آور
sudatory
داروی عرق اور
truth drug
داروی کشف حقیقت
splenetic
اسپرزی داروی اسپرز
calefacient
داروی گرم کننده گرمی ده
agglutinant
چسب داروی جوش دهنده
suppressant
داروی جلوگیر
[مثال اشتها]
arcanum
راز کیمیاگری داروی سری
to drug somebody
به کسی داروی مخدر دادن
galenical
دوای نباتی داروی جالینوسی
elaterium
داروی مسهل که ازشیره خرخیارمیسازند
mercurochrome
داروی ضدعفونی قرمز رنگ
hydragogue
داروی پیشاب اور یادافع اب
psychomotor stimulant
داروی محرک روانی- حرکتی
psychoactive drug
داروی فعال کننده روان
styptic
داروی بند اور خون
anesthetic
داروی بی هوشی بی هوش کننده
sternutator
داروی عطسه واشک اور
vulnerary
بهبود دهنده داروی زخم
sympathomimetic drug
داروی برانگیزنده دستگاه سمپاتیک
tonic medicine
داروی نیرو بخش یامقوی
disinfectant
داروی ضد عفونی ماده گندزدا
tetanic
داروی ایجاد کننده تشنجات کزازی
herb doctor
پزشکی که با داروی گیاهی به مداوا میپردازد
kaoline
داروی اسهال بفرمول 9O 2Si 2Al4H
patent medicines
داروی دارای جواز وزارت بهداری
under the counter
داروی بدون نسخه وغیر مجاز
patent medicine
داروی دارای جواز وزارت بهداری
methadon
داروی ارام بخش ومخدرومسکن درد
to overdose a patient
داروی زیادی به بیمار دادن یاخوراندن
fly agaric
یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
fly bane
یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
fly amanita
یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
helleborism
معالجه دیوانگی یاخربق داروی کارکن که ازخربق میسازند
dispensary
محلی که به تهی دستان داروی رایگان داده میشود
totaquine
داروی ضد مالاریا مرکب ازگنه گنه وترکیبات دیگران
dispensaries
محلی که به تهی دستان داروی رایگان داده میشود
totaquina
داروی ضد مالاریا مرکب ازگنه گنه وترکیبات دیگران
kaolin
خاک چینی داروی اسهال بفرمول 9O2Si 2Al 4H
quassia
یکجور درخت که ازچوب ان داروی تلخی درست میشود
lupulin
خاکه تلخه که بعنوان داروی مسکن استعمال میشود
placebo
دوای مریض راضی کن داروی دل خوش کنک و بی اثر
placebos
دوای مریض راضی کن داروی دل خوش کنک و بی اثر
to spray a tree
داروی ویژه بردرختی افشاندن تا انکه میکربهای ان کشته شود
benzocaine
ماده متبلورسفیدی بفرمول 2NO11H9C که بعنوان داروی بیحس کننده موضعی مصرف میشود
conformation
ترکیب
contexture
ترکیب
syntax
ترکیب
compounds
ترکیب
get-up
ترکیب
constellation
ترکیب
arrangement
ترکیب
set-up
ترکیب
composition of compo
ترکیب
forms
ترکیب
concoction
ترکیب
built
ترکیب
make-up
ترکیب
art direction
ترکیب
making
ترکیب
accoutrement
[British]
ترکیب
color
ترکیب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com