Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
goose flesh	ترکیدگی پوست بدن در اثرسرما
Other Matches
goose skin	ترکیدگی پوست ازسرمایابیم
gooseflesh	دانه دانه شدن یا ترکیدگی پوست در اثر سرما یا ترس
windchill	خنک شدن بدن در اثرسرما
busting	انفجار ترکیدگی
busted	انفجار ترکیدگی
bust	انفجار ترکیدگی
busts	انفجار ترکیدگی
wreckage locator	دستگاه تشخیص محل ترکیدگی لولههای اب
endermic	انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma	مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
dermatological	مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
skins	پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning	پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned	پوست کندن با پوست پوشاندن
skin	پوست کندن با پوست پوشاندن
slough	پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
peel	پوست انداختن پوست
tegumnentum	پوست طبیعی پوست
peels	پوست انداختن پوست
xanthochroid	شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
strippers	پوست کن
skinless	بی پوست
skinner	پوست کن
glume	پوست
stripper	پوست کن
rind	پوست
swanskin	پوست قو
rinds	پوست
tegmen	پوست
tegmentum	پوست
tunc	پوست
goatskin	پوست بز
goatskins	پوست بز
flayer	پوست کن
peels	پوست
peel	پوست
integument	پوست
dermis	پوست
neurilemma or lema	پوست پی
husk	پوست
cortex	پوست
hide	پوست
dermatalgia	پوست
parer	پوست کن
hides	پوست
peltry	پوست
cuticle	پوست
crustal	پوست
cortices	پوست
peeling	پوست
goats	پوست بز
hulls	پوست
hull	پوست
bark	پوست
shelling	پوست
barked	پوست
goat	پوست بز
shale	پوست
skin	پوست
skinned	پوست
shells	پوست
skinning	پوست
barks	پوست
encrustations	پوست
husks	پوست
encrustation	پوست
scalp	پوست سر
skins	پوست
barking	پوست
shell	پوست
ecdysis	پوست ریختن
dermoid	پوست مانند
dermotropic	پوست گرای
crusted	پوست دار
endoderm	درون پوست
dermoid	شبیه پوست
entoderm	درون پوست
dermatozoa	انگلهای پوست
dry bones	پوست واستخوان
dermatosis	اماس پوست
dermoidal	شبیه پوست
scalps	پوست سر بامو
desquamate	پوست ریختن
scalps	پوست کندن از سر
apple peel	پوست سیب
ecdysis	پوست اندازی
ectorderm	برون پوست
drum head	پوست طبل
peeled	پوست کنده
desquamate	پوست انداختن
dermotropic	متمایل به پوست
drumhead	پوست طبل
dermoidal	پوست مانند
egg shell	پوست تخم
dermatopathy	ناخوشی پوست
dermatology	پوست شناسی
skinned	پوست پوستی
bast	پوست درخت
corticated	پوست دار
corticate	پوست دار
barky	پوست دار
chafe	پوست رفتگی
beaver	پوست سگ ابی
alphosis	بیرنگی پوست
skinning	پوست پوستی
albinism	سفیدی پوست
aboveboard	پوست کنده
picked	پوست کنده
taxidermy	پوست ارایی
chafing	پوست رفتگی
chafes	پوست رفتگی
blach hulled	سیاه پوست
broadtail	پوست بره
hypodermis	پوست زیرین
parchmenty	پوست مانند
beavers	پوست سگ ابی
dermatoid	پوست مانند
dermatography	شرح پوست
dermatographia	پوست نگاری
skin	پوست پوستی
derm	زیر پوست
decorticate	پوست کندن از
debark	پوست کندن از
cutis	پوست زیرین
cuticular	پوست مانند
cuticular	وابسته به پوست
calfskin	پوست گوساله
calf skin	پوست گوساله
skins	پوست پوستی
shuck	پوست نخودوغیره
Afrikaner	سفید پوست
Afrikaners	سفید پوست
encrustation	پوست زخم
encrustations	پوست زخم
whity	سفید پوست
whitey	سفید پوست
skin and bone	پوست واستخوان
skin effect	اثر پوست
skinner	پوست فروش
skiver	پوست تراش
slipe	پوست کندن از
taxidermist	پوست ارا
tegmentum	پوست طبیعی
thick skinned	پوست کلفت
thin skinned	پوست نازک
transcutaneal	عبورکننده از پوست
sheep skin	پوست گوسفند
chap	ترک [در پوست]
chap	شکاف [در پوست]
chap	خشگی پوست
to strip something off	کندن [پوست]
onion skin	پوست پیاز
erythema	التهاب پوست
hard shell	سخت پوست
hardshell	سخت پوست
hulled	پوست کنده
husked	پوست کنده
impassiveness	پوست کلفتی
in plain english	پوست کنده
kid skin	پوست بزغاله
kipskin	دسته پوست
malacodermous	نرم پوست
malicorium	پوست انار
glumaceous	پوست دار
flense	پوست کندن
ethiope	سیاه پوست
ethiopian	سیاه پوست
excoriate	پوست کندن از
excoriation	پوست رفتگی
excorticate	پوست کندن
unhusk	پوست کندن
exuviate	پوست انداختن
fellmonger	پوست فروش
fellmonger	دلال پوست
flench	پوست کندن
melanic	سیاه پوست
melanotic	سیاه پوست
mesoderm	میان پوست
percutaneous	از راه پوست
periderm	پوست برونی
periderm	پوست اطراف
phyma	برامدگی پوست
pityriasis	شوره پوست
rhytidome	پوست درخت
ross	پوست درخت
ross	پوست کندن
scalable	پوست کندنی
scarf skin	پوست برونی
peltmonger	پوست فروش
parer	پوست تراش
moleskin	پوست کورموش
molt	پوست اندازی
negress	زن سیاه پوست
onionskin	پوست پیاز
oxhide	پوست گاو
pachydermatous	ستبر پوست
pachydermatous	پوست کلفت
pachydrmatous	پوست کلفت
papillose	مانندبرامدگی پوست
parachroma	بیرنگی پوست

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com