English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3 milliseconds)
English Persian
renege ترک تابعیت کشور یا دین خود راکردن
reneged ترک تابعیت کشور یا دین خود راکردن
reneges ترک تابعیت کشور یا دین خود راکردن
reneging ترک تابعیت کشور یا دین خود راکردن
Other Matches
stateless person شخصی که تابعیت کشور راندارد شخص فاقد اوراق تابعیت
jus sanguinis قانونی که بموجب ان تابعیت فرزند از روی تابعیت والدینش معین میگردد
naturalize اعطای تابعیت قبول تابعیت کردن
naturalising اعطای تابعیت قبول تابعیت کردن
naturalises اعطای تابعیت قبول تابعیت کردن
naturalizing اعطای تابعیت قبول تابعیت کردن
naturalizes اعطای تابعیت قبول تابعیت کردن
republics حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republic حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
Burundi کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
secession تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
extraditing مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradite مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradited مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradites مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
to go it blind بی پرواکاری راکردن
to break fresh ground کارنکردهای راکردن
provincialism اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
to go bail for any one ضمانت کسی راکردن
To do something perfunctorily. سر سری کاری راکردن
disproves اثبات کذب چیزی راکردن
conceptualize تصور یا اندیشه چیزی راکردن
disproving اثبات کذب چیزی راکردن
To do something surreptitiously. زیر زیرکی کاری راکردن
disparage انکار فضیلت چیزی راکردن
disparaged انکار فضیلت چیزی راکردن
disprove اثبات کذب چیزی راکردن
disparages انکار فضیلت چیزی راکردن
disproved اثبات کذب چیزی راکردن
to play the game رعایت قانون راکردن باشرافت رفتارکردن
innocent passage مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
to be wary of saying something در گفتن سخن ملاحظه اطراف کار راکردن
dabble سرسری کارکردن بطور تفریحی کاری راکردن
dabbled سرسری کارکردن بطور تفریحی کاری راکردن
dabbles سرسری کارکردن بطور تفریحی کاری راکردن
dabbling سرسری کارکردن بطور تفریحی کاری راکردن
sequence تابعیت
sequences تابعیت
allegiance تابعیت
allegiances تابعیت
citizenship تابعیت
nationalities تابعیت
nationality تابعیت
missed از دست دادن احساس فقدان چیزی راکردن گم کردن
miss از دست دادن احساس فقدان چیزی راکردن گم کردن
misses از دست دادن احساس فقدان چیزی راکردن گم کردن
naturalizing حق تابعیت دادن
naturalizes حق تابعیت دادن
document of nationality سند تابعیت
diversity of citizenship اختلاف تابعیت
denaturalize از تابعیت در اوردن
declaration of intention درخواست تابعیت
naturalize حق تابعیت دادن
naturalises حق تابعیت دادن
naturalising حق تابعیت دادن
dual nationality تابعیت مضاعف
repatriations اعطاء تابعیت
stateless بدون تابعیت
repatriation اعطاء تابعیت
renouncement of citizenship ترک تابعیت
naturalization اعطای تابعیت
nationality law قانون تابعیت
naturalization قبول تابعیت
letter of recall نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
naturalization اعطا یا قبول تابعیت
expotriate someone ترک تابعیت کردن
adherently هواخواهانه ازروی تابعیت
to expatriate oneself ترک تابعیت کردن
declaration of intention افهاریه تمایل به پذیرش تابعیت
nonaligned کشور غیر متعهد از نظرسیاسی کشور غیر وابسته
to wish for something ارزوی چیزی راکردن چیزی را خواستن
country cover diagram دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
soils کشور
countries کشور
realms کشور
territory کشور
territories کشور
state کشور
state- کشور
stated کشور
states کشور
fatherland کشور
fatherlands کشور
stating کشور
land n کشور
nations کشور
realm کشور
nation کشور
soil کشور
soiling کشور
common wealth کشور
country کشور
Guyana کشور گیانا
Honduras کشور هندوراس
Botswana کشور بوتسوانا
Burma کشور برمه
Indonesia کشور اندونزی
Jamaica کشور جامائیکا
Bhutan کشور بوتان
Fiji کشور فیجی
Belize کشور بلیز
Kenya کشور کنیا
Kiribati کشور کیریباتی
Cameroon کشور کامرون
cloud-cuckoo-land کشور پریون
Finland کشور فنلاند
Eire کشور ایرلند
host country کشور میزبان
Gabon کشور گابن
Ghana کشور غنا
Hungary کشور مجارستان
Ecuador کشور اکوادر
Ghana کشور گانا
Djibouti کشور جی بوتی
Cuba کشور کوبا
Costa Rica کشور کاستاریکا
Great Britain کشور انگلیس
Guatemala کشور گواتمالا
Colombia کشور کلمبیا
Kuwait کشور کویت
ottoman کشور عثمانی
oversea خارج از کشور
per pais بوسیله کشور
Cambodia کشور کامبوج
respublica جمهوری کشور
theocrat خداوند کشور
respublica کشور جمهوری
sea power کشور دریایی
the youth of the country جوانان کشور
the superme court دیوانعالی کشور
the play of europe کشور سویس
secretary of state for home affairs وزیر کشور
sending state کشور فرستنده
southland کشور نیمروز
traitor to one's country خائن به کشور
Morocco کشور مغرب
midland داخله کشور
Bangladesh کشور بنگلادش
host nation کشور میزبان
Bahrain کشور بحرین
Bahamas کشور باهاما
Argentina کشور آرژانتین
Angola کشور انگولا
Andorra کشور آندورا
Albania کشور آلبانی
traitor to the countruy خائن کشور
independency کشور مستقل
kingdom کشور قلمروپادشاهی
Korea کشور کره
land of the rising sun کشور ژاپن
Liberia کشور لیبریا
Spain کشور اسپانیا
neighbouring country [British E] کشور همسایه
neighboring state [American E] کشور همسایه
bordering country کشور همسایه
in this country <adv.> در این کشور
interior ministry وزارت کشور
in these parts <adv.> در این کشور
Hungary مجارستان [کشور]
Laos کشور لائوس
Nepal کشور نپال
New Zealand کشور زلاندنو
Nicaragua کشور نیکاراگوا
Niger کشور نیجر
Nigeria کشور نیجریه
Oman کشور عمان
Pakistan کشور پاکستان
Paraguay کشور پاراگوئه
Peru کشور پرو
Namibia کشور نامیبیا
Namibia کشور نامیبی
Myanmar کشور میانمار
Lesotho کشور لسوتو
Libya کشور لیبی
Luxembourg کشور لوکزامبورگ
Malawi کشور مالاوی
Malaysia کشور مالزی
Maldives کشور مالدیو
Mali کشور مالی
Mexico کشور مکزیک
Mozambique کشور موزامبیک
Philippines کشور فیلیپین
Portugal کشور پرتغال
Tanzania کشور تانزانیا
Togo کشور توگو
Tunisia کشور تونس
Uganda کشور اوگاندا
Ukraine کشور اوکرانی
Uruguay کشور اوروگوئه
Venezuela کشور ونزوئلا
Vietnam کشور ویتنام
Zambia کشور زامبیا
Sweden کشور سوئد
Swaziland کشور سوازیلند
Suriname کشور سورینام
Qatar کشور قطر
Rwanda کشور رواندا
Senegal کشور سنگال
Sierra Leone کشور سیرالئون
Singapore کشور سنگاپور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com