Dictiornary-Farsi | ترک دعوی ابراء کسی از دین | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (9 milliseconds)

English	Persian
release	ترک دعوی ابراء کسی از دین
released	ترک دعوی ابراء کسی از دین
releases	ترک دعوی ابراء کسی از دین


Other Matches

releases	ابراء
released	ابراء
discharge	ابراء
discharges	ابراء
release	ابراء
acquit	ابراء
acquits	ابراء
acquitting	ابراء
discharging from an obligation or a debt	ابراء ذمه
release from the obligation	ابراء دین
release from the obligation	ابراء ذمه متعهد
restitution of conjugal rights	دعوی الزام شوهر به مراجعت به خانه دعوی الزام به ایفاء وفایف زناشویی
pretending	دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretend	دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretends	دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
trover	دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
pleadings	افهارات طرفین دعوی صورت افهارات طرفین دعوی
suit at law	دعوی
quarreling	دعوی
professions	دعوی
profession	دعوی
quarrels	دعوی
quarrelling	دعوی
quarrelled	دعوی
pretension	دعوی
quarreled	دعوی
pretensions	دعوی
strife	دعوی
quarrel	دعوی
lawsuit	دعوی
lawsuits	دعوی
case	دعوی
claim	دعوی
claims	دعوی
claimed	دعوی
claiming	دعوی
cases	دعوی
claimants	اصحاب دعوی
ancillary suit	دعوی طاری
pretension	دعوی خودفروشی
parties	اصحاب دعوی
parties to a dispute	اصحاب دعوی
prime impression	دعوی ابتدایی
prime impression	دعوی بدوی
counter claim	دعوی متقابل
post litem motam	پس از طرح دعوی
criminal action	دعوی جزایی
cross action	دعوی متقابل
possessory action	دعوی مالکیت
mertis of the case	ماهیت دعوی
personal action	دعوی منقول
party to a suit	طرف دعوی
litigants	اصحاب دعوی
personal action	دعوی شخصی
pretensions	دعوی خودفروشی
initiating proceedings	اقامه دعوی
bringing an action	اقامه دعوی
litigant	طرف دعوی
lis mota	شروع دعوی
desistement	ترک دعوی
jactation	دعوی دروغ
acquittance	ترک دعوی
acquittance	سندترک دعوی
hypothetical case	دعوی فرضی
hearings	استماع دعوی
hearing	استماع دعوی
cause of claim	منشاء دعوی
jactitation	دعوی دروغ
parties of dispute	اصحاب دعوی
object of claim	خواسته دعوی
counterclaim	دعوی متقابل
nullity proceeding	دعوی بطلان
claim for restitution	دعوی استرداد
civil action	دعوی مدنی
opponent	طرف دعوی
opponents	طرف دعوی
desistement	انصراف از دعوی
admissible case	دعوی مسموع
vexatious action	دعوی ایذائی
disclaimers	ترک دعوی
set up claim to	دعوی کردن
set off	دعوی متقابل
plea	پاسخ دعوی
pleas	پاسخ دعوی
sue	دعوی کردن
sued	دعوی کردن
sues	دعوی کردن
suing	دعوی کردن
s.c	همان دعوی
splitting a cause of action	تجزیه دعوی
case	دعوی مرافعه
the litigants	طرفین دعوی
cases	دعوی مورد
issue	موضوع دعوی
issued	موضوع دعوی
cases	دعوی مرافعه
waiving a claim	اسقاط دعوی
case	دعوی مورد
issues	موضوع دعوی
substituted service	اوراق دعوی
subject of debate	موضوع دعوی
right of action	حق اقامه دعوی
disclaimer	ترک دعوی
relinquishment of a claim	اسقاط دعوی
relinquishment of a claim	ترک دعوی
withdrawal of a case	استرداد دعوی
quarreled	دعوی کردن
suits	خواستگاری دعوی
suited	خواستگاری دعوی
suit	خواستگاری دعوی
quitclaim	ترک دعوی
quarrels	دعوی کردن
remedy sought by plaintiff	خواسته دعوی
quarrelling	دعوی کردن
quarrel	دعوی کردن
litigation	ترافع دعوی
retraxit	استرداد دعوی
quarreling	دعوی کردن
restitution of conjugal rights	دعوی تمکین
quarrelled	دعوی کردن
litigation	دعوی قضایی
proceeding for damage	دعوی خسارت
evidance in substanttiation of claims	ادله اثبات دعوی
to go [fall] together by the ears [outdated] <idiom>	شروع به دعوی کردن
disaffirm	ترک دعوی کردن
obiter dictum	خارج از موضوع دعوی
judge advocate	اقامه کننده دعوی
pleas in bar	مدافعات مسقط دعوی
relinquish a claim	ترک دعوی کردن
possessory action	دعوی اعاده مالکیت
real action	دعوی غیر منقول
pretend to	دعوی یا ادعا کردن
prima facie case	دعوی قابل استماع
prima facie case	دعوی قابل طرح
quitclaim	سند ترک دعوی
replevin	دعوی اعاده مالکیت
right of action	حق طرح دعوی دردادگاه
taxation of costs	ارزیابی هزینههای دعوی
litigable	قابل طرح دعوی
lodge a complaint	اقامه دعوی کردن
lose the case	محکوم شدن در دعوی
subduct	ترک دعوی کردن
sounding in damages	دعوی خسارت مستدل
secta	ادله خواهان دعوی
right of action	حق طرح دعوی در دادگاه
querela	دعوی مطروح در محکمه
quarrel	دعوی کردن منازعه
relinquished	ترک دعوی کردن
traverses	تکذیب کردن دعوی
relinquish	ترک دعوی کردن
litigating	طرح دعوی کردن
disclaims	ترک دعوی کردن
security for costs	تامین هزینه دعوی
traversing	تکذیب کردن دعوی
traversed	تکذیب کردن دعوی
traverse	تکذیب کردن دعوی
seduction	دعوی فریب و اغوا
disclaimed	ترک دعوی کردن
quarreling	دعوی کردن منازعه
parties	متداعیین اطراف دعوی
bill	گزارش جریان دعوی
bills	گزارش جریان دعوی
relinquishes	ترک دعوی کردن
action in personam	دعوی بر علیه شخص
quarreled	دعوی کردن منازعه
quarrelled	دعوی کردن منازعه
litigate	طرح دعوی کردن
civil action	دعوی مدنی یا حقوقی
quarrelling	دعوی کردن منازعه
disclaiming	ترک دعوی کردن
quarrels	دعوی کردن منازعه
litigates	طرح دعوی کردن
litigated	طرح دعوی کردن
disclaim	ترک دعوی کردن
dismissal	عزل مختومه کردن دعوی
suppliant	خواهان دعوی اعاده تصرف
pretend	بخود بستن دعوی کردن
pretending	بخود بستن دعوی کردن
pretends	بخود بستن دعوی کردن
dismissals	عزل مختومه کردن دعوی
sounding in damages	دعوی خسارت صحیح و محکم
to pretend to wisdom	دعوی عقل یا حکمت کردن
lawsuit	دادخواهی طرح دعوی در دادگاه
counter charge	دعوی متقابل در امر جزایی
venues	محل وقوع جرم یا دعوی
action in rem	دعوی بر علیه عین مال
extrajudicial	بدون ارتباط به موضوع دعوی
forclosure	سلب حق اقامه دعوی ممانعت
venue	محل وقوع جرم یا دعوی
libllant	خواهان یا شاکی دعوی افترا
jactitation of marriage	دعوی دروغ نسبت به زناشویی
non suit	ترک دعوی به وسیله خواهان
lawsuits	دادخواهی طرح دعوی در دادگاه
real action	دعوی راجع به اموال غیر منقول
renunciative	مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
relicta verificatione	تسلیم خوانده در مقابل دعوی خواهان
renunciatory	مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
replication	جواب خواهان به دادخواست مدعی در دعوی
litigate	دعوی کردن مورد اعتراض قراردادن
join issue with a person	با کسی وارد مرافعه یا دعوی شدن