English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
English Persian
anaglyph تزئینات برجسته
Search result with all words
triglyphic وابسته به تزئینات برجسته سه ترک
agrafe سنگ سر طاق [دارای تزئینات برجسته کاری شده]
agraffe سنگ سر طاق [دارای تزئینات برجسته کاری شده]
disc [تزئینات به شکل ستون صاف، مدور و برجسته]
Other Matches
alto-rilievo [ویژگی های نقش برجسته ای که در آن شکل ها به اندازه ای بیش از نصف ضخامت خود برجسته اند.]
embossing طرح برجسته [برجسته کردن زمینه فرش]
perspective spatial model مدل برجسته زمین زیر برجسته بین
supereminent برجسته فوق العاده برجسته
salience نکته برجسته موضوع برجسته
embossment نقوش برجسته برجسته کاری
saliency نکته برجسته موضوع برجسته
bas relif حجاری ونقوش برجسته برجسته
stereoscope جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته
stereograph نوشته یاتصویر برجسته نما برجسته نما کردن
repousse برجسته نمایاحکاکی برجسته
dressed تزئینات
passementerie تزئینات
bijouterie تزئینات
frill زواید تزئینات
wall hanging تزئینات دیواری
frills زواید تزئینات
flourish تزئینات نگارشی
foliated [تزئینات با برگ گل]
drop-ornament تزئینات آویزان
draperies تزئینات پردهای
brattishing تزئینات سنگر
drapery تزئینات پردهای
flourishes تزئینات نگارشی
interlace [تزئینات در هم بافته]
flourished تزئینات نگارشی
anaglyph عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
redecorating تزئینات تازه کردن
parament تزئینات اویختنی کلیسا
acompaniment تزئینات اضافی در ساختمان
curlicue تزئینات خطاطی وغیره
redecorated تزئینات تازه کردن
scrollwork تزئینات طوماری شکل
redecorates تزئینات تازه کردن
flush bead moulding [تزئینات گچ بری دوتایی]
Fleur-de-lis [تزئینات گل زنبق یا سوسن]
drop-tracery تزئینات مشبک کاری
fleur-de-lys [تزئینات گل زنبق یا سوسن]
redecorate تزئینات تازه کردن
shellwork تزئینات صدف مانند
lacertine [تزئینات پیچکی در دوره سلتیکی]
bed molding گچ بری و تزئینات نزدیک سقف
with all the frills با همه تزئینات که باهاش می آید
languet [تزئینات زبانه ای شکل] [معماری]
quirk تزئینات یا خصوصیات خط نویسی شخص
quirks تزئینات یا خصوصیات خط نویسی شخص
husk [تزئینات کلاسیک شبیه حلقه گل]
corbeille [معماری شبیه سبدی با تزئینات گل و میوه]
ambiance نقوش و تزئینات اطراف یک تابلو نقاشی
corbeil [معماری شبیه سبدی با تزئینات گل و میوه]
feathering [تزئینات با نگین تراشیده شده کوچک]
tracery تزئینات ونقش ونگار پنجرههای گوتیک
modillion تزئینات معماری روی قرنیس ساختمان
ambience نقوش و تزئینات اطراف یک تابلو نقاشی
gutta تزئینات مخروطی شکل سردیوار ساختمانهای قدیم
Frigi darium [تزئینات زیبا و بزرگ در حمام های رومی]
C-scroll [پیچک هایی به شکل سی و اس بویژه در تزئینات روکوکو]
sgraffito تزئینات هنری روی فروف سفالین وغیره
guilloche [تزئینات کلاسیک با نوار یا قیان به هم تابیده شده] [معماری]
drop [تزئینات مخروطی شکل سر دیوار ساختمان های قدیمی]
ornament [تزئینات و اجسامی که برای تزئین به فرش دوخته می شوند.]
Floreale [سبک تزئینات منزل در معماری هنر نوی ایتالیا]
Ditterling [تزئینات خارق العاده شمال اروپا به سبک گروتسکو بی تناسب]
egg-and-dart [تزئینات کلاسیک با ابزار محدب به شکل تخم مرغ و نیش]
accessorize اضافه کردن وسایل جانبی و تزئینات به لباس و اتاق و غیره
fusarole [حلقه ای به شکل نیم دایره در تزئینات میله استوانه ای ستون ها]
strigil برس یاماهوت پاکن مخصوص بدن یکرشته تزئینات موجی ساختمان
bay-leaf [تزئینات کلاسیک بر طبق برگ خشک کرده ی برگ بو]
stereometric برجسته
in relief برجسته
outstanding برجسته
rilievo برجسته
eminent برجسته
stereometric خط برجسته
illustrous برجسته
outstandingly برجسته
prosilient برجسته
of d. برجسته
relievo برجسته
relief emboss برجسته
masterwork برجسته
raised برجسته
noted برجسته
dominant برجسته
laureate برجسته
kenspeckle برجسته
pre eminent برجسته
striking برجسته
torose برجسته
cordon bleu برجسته
mainlining برجسته
conspicuous برجسته
mainline برجسته
mainlined برجسته
mainlines برجسته
par excellence برجسته
pre-eminent برجسته
convex برجسته
overriding برجسته
illustrious برجسته
predominant برجسته
prominent برجسته
salient برجسته
distinguished برجسته
strikingly برجسته
primes برجسته
primed برجسته
prime برجسته
staring برجسته
ridged برجسته
starring برجسته
illustrated برجسته
crowned برجسته
Alhambra تزئینات الحمرا [در ساختمان غربی اسپانیا استفاده می شود که شامل مجموعه ای از غرفه های به هم متصل شده با دو حیاط بزرگ در هر گوشه می شود.]
emboss برجسته کردن
bas-relief برجسته کاری
egregious برجسته نمایان
laureatel شاعر برجسته
magnific معروف برجسته
in relief بطور برجسته
affigy تصویر برجسته
embossed alphabet الفبای برجسته
half relief نیم برجسته
high relief نقوش برجسته
drop shadow سایه برجسته
signally بطور برجسته
front face سطح برجسته
mezzo relief نیم برجسته
illustriously برجسته وار
fash butt welding جوش برجسته
exaggerated stereoscopy برجسته بین
bas relif نقوش برجسته
mezzo rillievo نیم برجسته
premier هنرپیشه برجسته
tyupical نوبهای برجسته
topographic map نقشه برجسته
salient pole قطب برجسته
signalize برجسته کردن
smatt برجسته زیرکانه
stand out برجسته بودن
stand out برجسته عالی
to stand out برجسته بودن
to put forward برجسته نمودارکردن
to make one's mark برجسته شدن
stucco relief گچبریهای برجسته
stereoscopic برجسته بینی
stereoscopic برجسته بین
saleintiant برجسته چشمگیر
saleint برجسته چشمگیر
cordon bleu آدم برجسته
notbility شخص برجسته
palmy برجسته کامیاب
aegicranium آذین برجسته سر
aegicrane آذین برجسته سر
to create an image for oneself as somebody برجسته شدن
piece de resistance فقره برجسته
projection welding جوش برجسته
raised figure طرح برجسته
raised shoulder شانه برجسته
relief emboss نقشه برجسته
relief map نقشه برجسته
relievo برجسته کاری
stereoscopics برجسته نمایی
topography برجسته نگاری
premieres هنرپیشه برجسته
premiered هنرپیشه برجسته
contour نقشه برجسته
bossing ارباب برجسته
bas-reliefs نقش کم برجسته
personages شخص برجسته
bas-reliefs برجسته کوتاه
personage شخص برجسته
bas-relief نقش کم برجسته
embossed برجسته شده
acrography گچ کاری برجسته
premiering هنرپیشه برجسته
humdinger تفوق برجسته
boss ارباب برجسته
premiers هنرپیشه برجسته
feat کار برجسته
effigy تصویر برجسته
bossed ارباب برجسته
eminently بطور برجسته
effigies تصویر برجسته
milestones مرحله برجسته
milestone مرحله برجسته
humdingers تفوق برجسته
bosses ارباب برجسته
bas-relief برجسته کوتاه
premiere هنرپیشه برجسته
projected برجسته بودن
basso relief برجسته کوتاه
poet laureate شاعر برجسته
project برجسته بودن
predominantly بطور برجسته
distinguished برجسته مهم
feats کار برجسته
swelled برجسته شیک
relief برجسته کاری
relief حجاری برجسته
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com