English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
marqueterie تزئین باچوب وگوش ماهی
marquetry تزئین باچوب وگوش ماهی
Other Matches
To glean information . To nose around . سر وگوش آب دادن
To open somebodys eyes to something. چشم وگوش کسی را باز کردن
swabs پنبه برای پاک کردن زخم وگوش وغیره
swab پنبه برای پاک کردن زخم وگوش وغیره
wainscot باچوب
wainscots باچوب
lammed باچوب زدن
caning باچوب زدن
canes باچوب زدن
caned باچوب زدن
cane باچوب زدن
stilts باچوب پا راه رفتن
cues باچوب بیلیارد زدن
stilt باچوب پا راه رفتن
stoppers باچوب پنبه بستن
cue باچوب بیلیارد زدن
ferule گرز تنبیه باچوب
stopper باچوب پنبه بستن
parquet باچوب فرش کردن
pomfret یکجور ماهی خوراکی دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهی سیم دریایی
sea horse موجود افسانهای که نصف بدنش اسب ونصف دیگرش ماهی بوده گراز ماهی
heck ماهی بند:بندی که ماهی رادررودخانه نگاه میدارد
crutches باچوب زیربغل راه رفتن
thwacked باچوب پهن کتک زدن
thwacking باچوب پهن کتک زدن
thwacks باچوب پهن کتک زدن
thwack باچوب پهن کتک زدن
crutch باچوب زیربغل راه رفتن
hooking سد کردن غیرمجاز حریف باچوب
escolar نوعی ماهی فلس دارخشن بنام لاتین ruvettuspretiosus که شبیه ماهی خال مخالی است
poler کسیکه باچوب یا دیرک کار یاحرکت کند
stickside سمتی از بدن دروازه بان باچوب هاکی
fished ماهی صید کردن ماهی گرفتن
guppy ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
haddock ماهی روغن کوچک قسمی ماهی
fishes ماهی صید کردن ماهی گرفتن
mackerel ماهی خال مخالی ماهی اسقومری
guppies ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
fish ماهی صید کردن ماهی گرفتن
scores نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
scored نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
score نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
grayfish نوعی ماهی روغن سگ ماهی
garnishment تزئین
embellishment تزئین
embellishments تزئین
adornments تزئین
adornment تزئین
ornamentation تزئین
bedight تزئین کردن
anconis حاشیه تزئین
ancon حاشیه تزئین
ornament تزئین کردن
coquillage تزئین صدفی
astreated تزئین شده با ستاره ها
knull [تزئین محدب شکل]
emblazonment تزئین با نشان و علائم
floriated تزئین شده باگل
wallpapers با کاغذ دیواری تزئین کردن
make up <idiom> استقرار وسایل تزئین وآرایش
redid دوباره اتاق را تزئین کرد
japanize بسبک ژاپونی تزئین نمودن
wallpaper با کاغذ دیواری تزئین کردن
ornamentallyr از لحاظ تزئین میناب زینت
spots باخال تزئین کردن درنظرگرفتن
spot باخال تزئین کردن درنظرگرفتن
redoing دوباره اتاق را تزئین کرد
pranks شوخی زننده تزئین کردن
prank شوخی زننده تزئین کردن
cul-de-lame تزئین آویخته [به مانند اهرام]
redone دوباره اتاق را تزئین کرد
prince's feather تزئین برجسته پشت صندلی
redo دوباره اتاق را تزئین کرد
ornamentally از لحاظ تزئین منباب زینت
redoes دوباره اتاق را تزئین کرد
confetti کاغذ رنگی برای تزئین درجشنها
enrichment [هر تزئین شبیه زوار تخم مرغ]
green roof [سقف ساختمان تزئین شده با گیاهان]
landscaping چشم انداز بامنظره تزئین کردن
caul [ساقه اصلی تزئین برگ کنگره ای]
landscaped چشم انداز بامنظره تزئین کردن
caulcole [ساقه اصلی تزئین برگ کنگره ای]
rock garden باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
landscapes چشم انداز بامنظره تزئین کردن
rock gardens باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
caulicole [ساقه اصلی تزئین برگ کنگره ای]
cauliculus [ساقه اصلی تزئین برگ کنگره ای]
boulle تزئین اطاق بصورت مرصع کاری
landscape چشم انداز بامنظره تزئین کردن
cellure [قسمت تزئین شده و رنگی سقف کلیسا]
celure [قسمت تزئین شده و رنگی سقف کلیسا]
ceilure [قسمت تزئین شده و رنگی سقف کلیسا]
sea calf گوساله ماهی سگ ماهی
landscape gardener متخصص تزئین باغ وگلکاری وزیبا سازی منافر
landscape gardeners متخصص تزئین باغ وگلکاری وزیبا سازی منافر
intarsia منبت کاری و تزئین گل و بوته و اشکال بر روی چوب
ornament [تزئینات و اجسامی که برای تزئین به فرش دوخته می شوند.]
needle work سوزن دوزی [برای تزئین حاشیه و یا طرح فرش]
tulip design طرح گل لاله [گاه اطراف ترنج مرکزی را با آن تزئین می کنند.]
willowware بشقاب دارای نقاشی بید وغیره برای تزئین اطاق
pickerel اردک ماهی کوچک گوشت اردک ماهی
Dizlyk [نوعی قالیچه تزئینی کوچک که برای تزئین به زانوی شتر می بندند.]
filling out [پر کردن زمینه فرش با گل ها و یا اشکال مختلف جهت تزئین بیشتر متن]
arabesque منبت کاری [تزئین شده با شاخه ها، برگ ها و میوه ها یا صورتک های انسان و حیوان]
overcasting شیرازه بافی [جهت افزایش استحکام لبه های فرش و تزئین تارهای انتهائی]
tossle منگوله [در این حالت دسته ای از نخ ها جهت تزئین فرش یا خورجین و زین اسب بکار می روند.]
jewelled [هر نوع تزئین تشکیل شده از نوارهای باریک و مهره های نیمه دایره و لوزی شکل]
ajaraca [تزئین اسپانیایی دیوارهای آجری که از نقش هایی به اندازه یک نیم آجر تشکیل شده است.]
silver thread نخ های زربفت یا نقره ای [این نوع نخ در بعضی قالیچه ها جهت تزئین در بافت فرش بکار می رود.]
teleost ماهی استخوانی وابسته به ماهی استخوانی
S-border حاشیه های اس [در بعضی از فرش ها، خصوصا قفقازی و آناتولی از نگاره هایی به شکل حرف اس یا زد لاتین جهت تزئین استفاده می کنند.]
Composite Order [شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
metallic thread نخ زربفت [اینگونه نخ ها که از تابیده شدن ورقه های نازک طلا، نقره و یا دیگر فلزات بدور نخ تهیه می شوند، جهت تزئین فرش بکار رفته.]
rosette border حاشیه گل و بوته [اینگونه حاشیه ها هم بوصرت کاملا متقارن با استفاده از گل های باز شده بزرگ و کوچک و هم بصورت پیچشی قسمت حاشیه را تزئین می کند.]
selvage شیرازه فرش [اتمام لبه های طولی فرش با اضافه مخ پود به روش های مختلف جهت محکم شدن و تزئین]
Millefleurs design طرح هزاران گل [در این طرح که نمونه قدیمی موجود آن مربوط به قرن هجدهم میلادی است در کشمیر بصورت محرابی بافته شده و در محراب را با انواع شکوفه ها و گل ها تزئین کرده اند.]
turret motife طرح شیروان [این طرح بعنوان ترنج اصلی به تعداد یک یا سه عدد در متن فرش بکار رفته و حالتی هندسی و هشت وجهی داشته که با خطوط هندسی تزئین می شود.]
fish ماهی
fished ماهی
gar سگ ماهی
fishes ماهی
dogfish سگ ماهی
haberdine ماهی
lunar ماهی
fumade ماهی
piscium ماهی
pisces ماهی
per mensem ماهی
mermaid زن ماهی
tuna fish ماهی تن
mermaids زن ماهی
caudal fin دم ماهی
tartar sauce سس ماهی
tuna ماهی تن
sturgeon سگ ماهی
ram's horn طرح شاخ قوچ [در طرح های ایلیاتی و قشقایی و گاه در طرح های دیگر از این طرح برای تزئین فرش استفاده می شود.]
false selvage شیرازه تقلبی [هر نوع نخ اضافی که جزء پودهای اصلی نبوده و بدلیل تزئین و یا پوشاندن پارگی ها در محل شیرازه بدور تار پیچیده شود از این دسته محسوب شده و کاهش اصالت فرش را به همراه دارد.]
saddle cover رو زینی [اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
gar نیزه ماهی
green bone نیزه ماهی
grampus گاو ماهی
goggle eye نوعی ماهی
frog fish ماهی کوسه
sea devil ماهی کوسه
fryer ماهی تابه
game fish ماهی موردنظر
needle fish نیزه ماهی
sea needle نیزه ماهی
ichthyocentaur ادم ماهی
ichthyocentaur ماهی ادم
ichthyocolla سریشم ماهی
ichthyography شرح ماهی
ichthyoid ماهی وار
ichthyoid شبیه ماهی
ichthyolater ماهی پرست
gurnet سرخ ماهی
ichthyic ماهی وار
ground gudgeon ماهی تیان
guitarfish ماهی گیتار
gurnet ماهی سرگنده
halieutics ماهی گیری
horse mackerel ماهی برگ
i went to fish ماهی بگیرم
ichthyic وابسته به ماهی
cramp fish ماهی رعاد
doradus ماهی زرین
dragger ماهی گیر
ear shell گوشک ماهی
electric eal ماهی برقدار
eulachon نوعی ماهی
fingerling ماهی ازاد
doradus طلا ماهی
dorado ماهی زرین
numbfish ماهی برق
numbfish ماهی رعاد
cuttle ماهی مرکب
tin fish ماهی کنسرو
cuttle fish ماهی مرکب
dace ماهی ریزقنات
darter ماهی جهنده
dorado طلا ماهی
fish backed گرده ماهی
fish bone استخوان ماهی
fish culture ماهی پروری
fish spawn تخم ماهی
fish tail مانند دم ماهی
fishiness خوی ماهی
fishway گذرگاه ماهی
flat fish ماهی پهن
fomalhaut دهان ماهی
fish sound بادکنک ماهی
fish like ماهی مانند
fish culture تربیت ماهی
fish fag زن ماهی فروش
fish farm پرورشگاه ماهی
fish glue سریش ماهی
frier ماهی تابه
pisciform ماهی مانند
Brit بچه ماهی
barracudas نیزه ماهی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com