Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
metal spraying
تزریق فلزی
Other Matches
hypodermic injection
تزریق زیر جلدی تزریق پوستی
ball bearings
چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearing
چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
transitory shelter
پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
birdcage
چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
birdcages
چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
BNC connector
متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
plate
: روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plates
: روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
low level injection
تزریق کم
intinction
تزریق
shots
تزریق
shot
تزریق
transfusions
تزریق
infusions
تزریق
injection
تزریق
spray
تزریق
sprayed
تزریق
spraying
تزریق
sprays
تزریق
infusion
تزریق
injections
تزریق ها
mud grouting
تزریق گل
injective function
تزریق
jab
[colloquial]
تزریق
jab
[British]
[colloquial]
تزریق
mud injection
تزریق گل
transfusion
تزریق
chemical grouting
تزریق شیمیایی
grout hole
سوراخ تزریق
spray
تزریق کردن
drilled grout hole
چاه تزریق
blanket grouting
تزریق سطحی
blast injection engine
موتور تزریق دم
drilled grout hole
سوراخ تزریق
clay grouting
تزریق خاک رس
chemical injection
تزریق شیمیایی
inject
تزریق کردن
chemical consolidation
تزریق شیمیایی
cement grouting
تزریق سیمان
sprayed
تزریق کردن
syringe
تزریق کردن
injects
تزریق کردن
gun
دستگاه تزریق
guns
دستگاه تزریق
injected
تزریق کردن
sprays
تزریق کردن
spraying
تزریق کردن
syringes
تزریق کردن
grout hole
چاه تزریق
injection of money
تزریق پول
injection point
نقطه تزریق
injector
تزریق کننده
injector
الت تزریق
injector valve
سوپاپ تزریق
inspirator
تزریق کننده
intake well
چاه تزریق
spary gun
تلمبه تزریق
perfuse
تزریق کردن
perfusion
تزریق وریدی
pilot injection
تزریق مقدماتی
spartter
تزریق کننده
spartter loss
تلف تزریق
spary gun
پیستوله تزریق
vaccinophobia
تزریق هراسی
injection level
سطح تزریق
injection efficiency
بازده تزریق
injection grid
شبکه تزریق
injecting
تزریق کردن
gas injection
تزریق بنزین
grout curtain
پرده تزریق
fule injection
تزریق سوخت
grouting gallery
دالان تزریق
grouting galleries
مجاری تزریق
injection capacity
فرفیت تزریق
immit
تزریق کردن
fuel injection system
سیستم تزریق سوخت
grease injector
تزریق کننده گریس
petrol injection motor
موتور تزریق بنزینی
petrol injection pump
پمپ تزریق بنزین
gas injection method
روش تزریق گاز
concrete gun
دستگاه تزریق بتن
metal spray gun
تلمبه تزریق فلز
injection timing
تنظیم مقدار تزریق
hypo
تزریق زیر جلدی
airless solid injection
تزریق بدون کمپرسور
injector pump
پمپ تزریق سوخت
hypodermics
تزریق زیر جلدی
hypodermic
تزریق زیر جلدی
flame spray
تزریق کردن شعلهای
grouting
تزریق دوغاب سیمان
grouted alluvium
ابرفت تزریق شده
iodize
یود تزریق کردن
transfusions
رسوخ تزریق خون
jetting tube
لوله تزریق در حفاری
transfusion
رسوخ تزریق خون
needle
با سوزن تزریق کردن
injection
داروی تزریق کردنی
needles
با سوزن تزریق کردن
needling
با سوزن تزریق کردن
needled
با سوزن تزریق کردن
transfusible
قابل تزریق در جسم دیگری
transfuse
رسوخ یافتن در تزریق کردن در
grout stop
اب بندی بوسیله تزریق دوغاب
transfusable
قابل تزریق در جسم دیگری
throwin
در دنده انداختن تزریق کردن
hypo
سوزن تزریق زیر جلدی
blast furnace gun
وسیله تزریق کوره بلند
mainlining
مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
shoot up
<idiom>
مواد را از راه تزریق مصرف کردن
mainlines
مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
mainlined
مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
mainline
مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
low level injection efficiency
ضریب بهره تزریق در سطح پایین
hypodermic
سوزن مخصوص تزریق زیر جلد
wet take off
برخاستن از زمین با استفاده از مکانیزم تزریق اب
injector
وسیله تزریق افشانک سوخت پاش
hyodermic needle
سوزن امپول یا تزریق زیر جلدی
hypodermics
سوزن مخصوص تزریق زیر جلد
emulsion injection
تزریق مصنوعی شیره قیر به داخل خاک
injection engine
ماشینی که بوسیله تزریق اب سرد بخارانرامنقبض میکنند
contra injection
تزریق قطرات ریزسوخت درخلاف جهت جریان هوا
wet rating
توان یا تراست بااستفاده ازمکانیزم تزریق اب یا ترکیب اب و متانل
grout curtain
لایه سیمانی تزریق شدهای که در زیر پی سد مانع تراوشات میگردد
slow pill
ماده شیمیایی که بطورغیرمجاز به اسب برای کندکردن سرعتش تزریق میشود
alumetize
الومینیوم روی فولاد باپیستوله تزریق شده و سپس گداخته می گردد
scopolamine
ی که با تزریق این ماده وامثال ان گرفته شده باشدقابل ارائه به دادگاه نیست
metal rule
خط کش فلزی
bimetallic
دو فلزی
monometallism
یک فلزی
metalloid
فلزی
cladding
اب فلزی
metallic
فلزی
metallic conduction
رسانش فلزی
metallic circuit
مدار فلزی
carcase
اسکلت فلزی
metal ware
ضرف فلزی
metallic bond
پیوند فلزی
metallic arc
قوس فلزی
brummagem
مسکوک فلزی
metallic currency
پول فلزی
hard ware
فروف فلزی
minted money
پول فلزی
metal ware
آلات فلزی
metallizo
فلزی کردن
metallic soap
صابون فلزی
bimetalism
سیستم دو فلزی
metallic packing
پوشش فلزی
metallic packing
لایی فلزی
bimetallic wire
سیم دو فلزی
metallic filament
افروزه فلزی
metallic electrode
الکترود فلزی
metallic luster
جلای فلزی
clasps
گره فلزی
metal coat
روکش فلزی
marlinspike
پاروی فلزی
buckled
تسمه فلزی
buckles
تسمه فلزی
ribbon
نوار فلزی
strap
تسمه فلزی
straps
تسمه فلزی
lapping head
سمبه فلزی
hollow ware
ادوات فلزی
flitter
پولک فلزی
gratling
نرده فلزی
ribbons
نوار فلزی
metals
فلزی کردن
metal
جسم فلزی
clasping
گره فلزی
metal
فلزی کردن
clasped
گره فلزی
metal ornament
پولک فلزی
clasp
گره فلزی
metals
جسم فلزی
metal lath
شبکه فلزی
metal lamp
لامپ فلزی
metal industries
صنایع فلزی
ladder scaffold
داربست فلزی
lockers
کابینت فلزی
elephant shelter
پناهگاه فلزی
tip staff
عصای سر فلزی
thimble eye
چشمی فلزی
cable
طناب فلزی
cleat
تسمه فلزی
thimbles
چشمی فلزی
strategic concentration by rail
نشرمسکوکات فلزی
galvanised
اب فلزی دادن
metallic paints
رنگهای فلزی
cabled
طناب فلزی
stave
نوار فلزی
cladding
روکش فلزی
wire mesh
شبکه فلزی
thimble
چشمی فلزی
scaffolds
داربست فلزی
scaffold
داربست فلزی
try square
گونیای فلزی
metal rod
میله فلزی
truss bridge
پل اسکلت فلزی
locker
کابینت فلزی
galvanises
اب فلزی دادن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com