Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 160 (8 milliseconds)
English
Persian
garniture
تزیین چاشنی
Other Matches
fuze
ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
flash tube
لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
adorning
تزیین
decorations
تزیین
decoration
تزیین
decorations
ارایش تزیین
dressing ship
تزیین کشتی
sopraporta
تزیین سر درگاه
decoration
ارایش تزیین
first fire mixture
خرج انفجاری یا چاشنی انفجاری سریع العمل چاشنی اولیه
The room was tastefully decorated with flowers .
اتاق خیلی با مزه با گه تزیین شده بود
fuzing
چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
chain stitch
گره یا کوک زنجیره ای جهت جلوگیری از باز شدن گلیم بافت و تزیین و یا کناره بافی و شیرازه بافی مورد استفاده قرار می گیرد
detonating charge
چاشنی
stuffing
چاشنی
capsule
چاشنی
fuze
چاشنی
igniter
چاشنی
sauces
چاشنی
sauce
چاشنی
destructor
چاشنی
amorce
چاشنی
capped
چاشنی
cap
چاشنی
dressings
چاشنی
dressing
چاشنی
detonators
چاشنی
detonator
چاشنی
device
چاشنی
devices
چاشنی
percussion cap
چاشنی
seasoning
چاشنی
percussion caps
چاشنی
ignitor
چاشنی
salmagundi
چاشنی
primers
چاشنی
flavourings
چاشنی
flavouring
چاشنی
flavoring
چاشنی
primer
چاشنی
flavorings
چاشنی
safety fuze
چاشنی
lure
چاشنی
luring
چاشنی
lured
چاشنی
capsules
چاشنی
lures
چاشنی
primer pouch
محفظه چاشنی
percussion caps
چاشنی ضربتی
detonating cord
مدار چاشنی
adapter booster
چاشنی خوران
ignition cap
کلاهک چاشنی
igniting powder
خرج چاشنی
igniter train
مجموعه چاشنی
seasoner
چاشنی زننده
sauce
چاشنی زدن به
defuse
چاشنی کشیدن
defused
چاشنی کشیدن
defuses
چاشنی کشیدن
flash fuze
چاشنی الکتریکی
defusing
چاشنی کشیدن
electric primer
چاشنی الکتریکی
tutti frutti
چاشنی میوهدار
detonation cord
فتیله چاشنی
detonation cap
کلاهک چاشنی
cannon primer
چاشنی توپ
blasting cap
کلاهک چاشنی
primer seat
مقر چاشنی
destructor
چاشنی انفجاری
spices
چاشنی غذا
garnishes
چاشنی زدن
spiced
چاشنی غذا
spice
چاشنی غذا
sauces
چاشنی زدن به
garnish
چاشنی زدن
garnished
چاشنی زدن
ketchup
چاشنی غذا
spicing
چاشنی غذا
primed
چاشنی گذاشتن
prime
چاشنی گذاشتن
primes
چاشنی گذاشتن
relish
چاشنی ذوق
percussion cap
چاشنی ضربتی
relished
چاشنی ذوق
relishes
چاشنی ذوق
relishing
چاشنی ذوق
primer leak
نشد کردن چاشنی
melinite
مخصوص تهیه چاشنی
precussion detonator
چاشنی ضربتی یا دنگی
initiator
چاشنی مشتعل کننده
igniting primer
چاشنی مشتعل کننده
condiment
چاشنی ادویه زدن
flavored
چاشنی زدن به معطرکردن
condiments
چاشنی ادویه زدن
primer leak
خروج گازاز ته چاشنی
uncharged
چاشنی گذاری نشده
activate
چاشنی مین را کشیدن
season
دوران چاشنی زدن
seasoned
دوران چاشنی زدن
safing
چاشنی برداری کردن
seasons
دوران چاشنی زدن
primming
چاشنی گذاری کردن
primer setback
عقب نشستن چاشنی
primer pouch
کیف یافانوسقه چاشنی
flavors
چاشنی زدن به معطرکردن
garnished
چاشنی زدن به ارایش
garnishes
چاشنی زدن به ارایش
garnish
چاشنی زدن به ارایش
French dressing
چاشنی سالاد فرانسوی
cannon primer
چاشنی خرج توپ
chutney
یکنوع چاشنی غذا
au naturel
ساده و بدون چاشنی
flavours
چاشنی زدن به معطرکردن
adhesion agent
چاشنی چسب افزا
flavour
چاشنی زدن به معطرکردن
flavor
چاشنی زدن به معطرکردن
sauce boat
فرف چاشنی خوری
sauce-boat
فرف چاشنی خوری
sauce-boats
فرف چاشنی خوری
hung striker
چاشنی عمل نکرده نارنجک
coupling base
اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
salad dressing
چاشنی وادویه مخصوص سالاد
squib
چاشنی خرج راکتهای دریایی
squibs
چاشنی خرج راکتهای دریایی
salad dressings
چاشنی وادویه مخصوص سالاد
flavored
چاشنی مزه دار کردن
firing mechanism
چاشنی مین مکانیسم تیراندازی
hung striker
ضارب چاشنی معیوب نارنجک
gamey
چاشنی زده افتضاح اور
flavors
چاشنی مزه دار کردن
electric squib
نوعی چاشنی با فتیله الکتریکی
flavour
چاشنی مزه دار کردن
initiator
چاشنی اولیه خرج ابتدایی
flavor
چاشنی مزه دار کردن
gamy
چاشنی زده افتضاح اور
flavours
چاشنی مزه دار کردن
squib
یک نوع چاشنی مخصوص در مداراتش موشک
squibs
یک نوع چاشنی مخصوص در مداراتش موشک
to dress
[salad]
چاشنی زدن
[آرایش دادن ]
[سالاد]
cock
چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
cocking
چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
cocks
چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
mayonnaise
نوعی چاشنی غذا وسالاد مایونز
arm
مسلح کردن چاشنی کشیدن اماده انفجارکردن
coupling base
وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
activates
به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
activating
به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
soy
سبوس یا چاشنی چینی یاژاپونی مرکب از لوبیای جوشانده وشیر وغیره
activated
به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
delayed contact
چاشنی با تماس تاخیری سیستم پیش تنظیم تاخیری
dormant
عامل تاخیری مین دریایی چاشنی تاخیری
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
duplexes
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplex
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
firing circuit
مدار چاشنی مدار انفجار
mine casemate
بدنه ماسوره و چاشنی مین بدنه کلاهک مین
percussion
ضربتی چاشنی ضربتی
gradient circuit
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com