Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 155 (8 milliseconds)
English
Persian
egalitarian
تساوی گرای
equalitarian
تساوی گرای
Other Matches
transit bearing
گرای انتقالی گرای عبور کشتی یا هواپیما
equation
تساوی
equality
تساوی
parity
تساوی
equivalence
تساوی
owelty
تساوی
euality
تساوی
par
تساوی
equalization
تساوی
equations
تساوی
equalness
تساوی
like
متمایل به تساوی
tie vote
تساوی اراء
liked
متمایل به تساوی
ties
تساوی بستن
tolerance
<adj.>
تساوی نیازمندانه
likes
متمایل به تساوی
equities
تساوی حقوق
tie
تساوی بستن
equality
تساوی یکسانی
equal sign
علامت تساوی
egalitarian
تساوی طلب
inequality
عدم تساوی
equity
تساوی حقوق
inequalities
عدم تساوی
isometropia
تساوی دید دو چشم
isonomy
تساوی سیاسی و حقوقی
mass energy equation
تساوی جرم و انرژی
inequalities
عدم تساوی نامساوی
inequality
عدم تساوی اختلاف
inequality
عدم تساوی نامساوی
isogony
تعادل و تساوی دررشد
egalitarian society
جامعه تساوی طلب
iso cost curve
منحنی تساوی هزینه
inequalities
عدم تساوی اختلاف
equalitarian
طرفدار تساوی انسان
egalitarianism
مکتب تساوی طلب
book draw
تساوی کتابی یا تئوریک شطرنج
neck and neck
<idiom>
درمسابقه مساوی ویا نزدیک به تساوی بودن
charge neutrality
تساوی تقریبی ذرات مثبت ومنفی در شارههای متراکم
feminism
عقیده به برابری زن و مرد ومبارزه در راه وصول به این تساوی
skeptic
شک گرای
current asset cycle
زمانی که برای تساوی حجم فروش با سرمایه جاری لازم است
agrarianism
تساوی در پخش زمین طرفداری از تقسیم اراضی بتساوی بین مردم
supremacists
برتری گرای
compass azimuth
گرای مغناطیسی
evolutionist
فرگشت گرای
heliotrope
افتاب گرای
halophile
ابشور گرای
compass direction
گرای مغناطیسی
magnetic azimuth
گرای مغناطیسی
grid bearing
گرای شبکه
dermotropic
پوست گرای
grid azimuth
گرای شبکه
lipophilic
چربی گرای
incalescent
گرما گرای
solipsist
نفس گرای
true azimuth
گرای حقیقی
ultramodernist
فرانو گرای
unitarian
توحید گرای
escapist
گریز گرای
escapists
گریز گرای
impressionist
برداشت گرای
impressionists
برداشت گرای
structuralist
ساخت گرای
structuralists
ساخت گرای
supremacist
برتری گرای
theocentric
خدا گرای
theist
یزدان گرای
separatist
جدا گرای
meliorist
بهبود گرای
oxyphil
اسید گرای
oxyphile
اسید گرای
photophilic
نور گرای
pneumotropic
ریه گرای
pragmatist
مصلحت گرای
progressivist
پیشرفت گرای
relative bearing
گرای نسبی
ruralist
روستا گرای
saprophytic
پوده گرای
segregationist
جدایی گرای
nationalists
ملت گرای
militarists
جنگ گرای
materialist
ماده گرای
materialists
ماده گرای
realist
تحقق گرای
realist
راستین گرای
realists
تحقق گرای
realists
راستین گرای
realistic
راستین گرای
realistically
تحقق گرای
militarist
جنگ گرای
extroverts
برون گرای
extrovert
برون گرای
doctrinaire
ایین گرای
capitalist
سرمایه گرای
capitalists
سرمایه گرای
centralist
مرکز گرای
centralists
مرکز گرای
nationalist
ملت گرای
feudal
تیول گرای
socialist
جامعه گرای
socialists
جامعه گرای
realistically
راستین گرای
nudist
برهنگی گرای
sectarian
فرقه گرای
unitary
توحید گرای
individualists
فرد گرای
individualist
فرد گرای
communalist
اشتراکی گرای
assumed azimuth
گرای فرضی
realistic
تحقق گرای
back azimuth method
گرای وارونه
reactionaries
مخالفت گرای بی منطق
reactionary
مخالفت گرای بی منطق
regionalistic
منطقهای ناحیه گرای
corrected azimuth
گرای تصحیح شده
regionalist
منطقهای ناحیه گرای
visionary
الهامی رویا گرای
visionaries
الهامی رویا گرای
hygrophyte
گیاه رطوبت گرای
back azimuth method
گرای معکوس در اخراج اشعه
compass azimuth
گرای قطب نمای کشتی
azimuth angle
زاویه گرای نجومی هواپیما
azimuth
گرای نجومی راس القدم
closing azimuth error
اشتباه گرای بستن پیمایش
true azimuth
سمت حقیقی گرای جغرافیایی
imperialistic
استعمار گرای بهره جویانه
rule of law
قانون تساوی افراد در برابرقانون و قابل رسیدگی بودن اعمال مامورین دولت درمحاکم عمومی
conversion angle
زاویه تبدیل گرای مسیر ناو
layihg azimuth
گرای روانه کردن لوله توپ
traditionalist
پیرو روایات وسنن سنت گرای
traditionalists
پیرو روایات وسنن سنت گرای
quixotic
ارمان گرای وابسته به دان کیشوت
militarist
ارتش گرای هواخواه توسعه یا سیاست نظامی
gyroscope
وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
gyroscopes
وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
militarists
ارتش گرای هواخواه توسعه یا سیاست نظامی
introverts
شخصی که متوجه بباطن خود است خویشتن گرای
introvert
شخصی که متوجه بباطن خود است خویشتن گرای
ozone
نوعی اکسیژن ابی کمرنگ گازی و تغییر گرای
Mandlebrot set
تساوی ریاضی که به صورت بازگشتی برای تنظیم مقادیر به کار می رود. هنگام رسم آنرا در تصویر بخش شده
overtime
وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
isotopy
دارای تساوی در اعداد اتمی برابری عددی اتمی
wild cord
تیم انتخاب شده برای مسابقه اضافی در وضع تساوی طرفین براساس سوابق ان تیم
steers
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steer
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeons
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeon
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
azimuth deviation
اختلاف گرای نجومی اختلاف سمت هواپیما
ascendant
فراز جو فراز گرای
apl
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com