English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 65 (1 milliseconds)
English Persian
equality تساوی یکسانی
Other Matches
flatness یکسانی
equability یکسانی
assimilation یکسانی
uniformity یکسانی
parity یکسانی
identity یکسانی یگانگی
identities یکسانی یگانگی
identity element عنصر یکسانی
introduced شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introduce شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
monospaced font نوشتاری که در آن هر حرف پهنای یکسانی دارد و تنظیم جدولها و ستون ها ساده میشود
introduces شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introducing شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
equality تساوی
equalization تساوی
equations تساوی
euality تساوی
equalness تساوی
equation تساوی
parity تساوی
owelty تساوی
equivalence تساوی
par تساوی
tie vote تساوی اراء
equities تساوی حقوق
equalitarian تساوی گرای
equal sign علامت تساوی
tolerance <adj.> تساوی نیازمندانه
likes متمایل به تساوی
liked متمایل به تساوی
like متمایل به تساوی
ties تساوی بستن
equity تساوی حقوق
egalitarian تساوی گرای
egalitarian تساوی طلب
tie تساوی بستن
inequalities عدم تساوی
inequality عدم تساوی
isometropia تساوی دید دو چشم
isogony تعادل و تساوی دررشد
inequality عدم تساوی نامساوی
egalitarianism مکتب تساوی طلب
mass energy equation تساوی جرم و انرژی
iso cost curve منحنی تساوی هزینه
inequalities عدم تساوی اختلاف
equalitarian طرفدار تساوی انسان
inequalities عدم تساوی نامساوی
inequality عدم تساوی اختلاف
egalitarian society جامعه تساوی طلب
isonomy تساوی سیاسی و حقوقی
book draw تساوی کتابی یا تئوریک شطرنج
pinned قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
pinning قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
pin قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
neck and neck <idiom> درمسابقه مساوی ویا نزدیک به تساوی بودن
charge neutrality تساوی تقریبی ذرات مثبت ومنفی در شارههای متراکم
feminism عقیده به برابری زن و مرد ومبارزه در راه وصول به این تساوی
agrarianism تساوی در پخش زمین طرفداری از تقسیم اراضی بتساوی بین مردم
current asset cycle زمانی که برای تساوی حجم فروش با سرمایه جاری لازم است
rule of law قانون تساوی افراد در برابرقانون و قابل رسیدگی بودن اعمال مامورین دولت درمحاکم عمومی
Mandlebrot set تساوی ریاضی که به صورت بازگشتی برای تنظیم مقادیر به کار می رود. هنگام رسم آنرا در تصویر بخش شده
overtime وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
isotopy دارای تساوی در اعداد اتمی برابری عددی اتمی
wild cord تیم انتخاب شده برای مسابقه اضافی در وضع تساوی طرفین براساس سوابق ان تیم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com