English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 158 (8 milliseconds)
English Persian
propagation sequence تسلسل انتشار
Other Matches
dissemination انتشار اخبار انتشار اطلاعات
tracked تسلسل
track تسلسل
serialization تسلسل
tracks تسلسل
enchainment تسلسل
concatenation تسلسل
progression توالی تسلسل
timeline تسلسل زمانی
communication link تسلسل مخابراتی
the vicious circle دور تسلسل
sequences ترادف تسلسل
continuity استمرار تسلسل
vicious circle دور و تسلسل
sequence ترادف تسلسل
progressions توالی تسلسل
serializability قابلیت تسلسل
sorites تسلسل منطقی
suits تسلسل نوع
suit تسلسل نوع
suited تسلسل نوع
continuity of operations تسلسل عملیات
coneatenation تسلسل سلسله
stream of consciousness تسلسل روانی
chronological دارای تسلسل تاریخ
wage price spiral دور تسلسل دستمزد
chronologic دارای تسلسل تاریخی
continuum رشته مسلسل تسلسل
seriate دارای تسلسل یاشماره ترتیب مسلسل
dissemination انتشار
dispersion انتشار
omissions انتشار
omission انتشار
currency انتشار
currencies انتشار
pervasion انتشار
reports انتشار
reported انتشار
report انتشار
issues انتشار
effluxion انتشار
irradiation انتشار
proclamations انتشار
proclamation انتشار
publications انتشار
publication انتشار
effluence انتشار
newsreader انتشار
promulgation انتشار
emissions انتشار
propagation انتشار
incidence انتشار
emission انتشار
progation انتشار
broadcasts انتشار
publicity انتشار
spreading انتشار
issued انتشار
issue انتشار
publishment انتشار
issuance انتشار
diffusion انتشار
broadcast انتشار
propagation sequence مرحله انتشار
propagation delay تاخیر انتشار
propagation constant ثابت انتشار
diffusible قابل انتشار
wave motion انتشار موج
emissivity قابلیت انتشار
image speard انتشار تصویر
immission انتشار خارجی
light emission انتشار نور
thought broadcasting انتشار فکر
load spread انتشار نیرو
velocity of propagation سرعت انتشار
money creation انتشار پول
electronic emission انتشار الکترونها
electron emmission انتشار الکترون
wave propagation انتشار موج
promulgation of the laws انتشار قوانین
diffusion coefficient ضریب انتشار
propagandize انتشار دادن
to bruit abroad انتشار دادن
publishes انتشار دادن
newsworthy قابل انتشار
antenna pattern انتشار انتن
issues انتشار دادن
republication انتشار مجدد
issued انتشار دادن
issue انتشار دادن
noises انتشار دادن
noise انتشار دادن
emissions انتشار امواج
emission انتشار امواج
publish انتشار دادن
published انتشار دادن
circulation انتشار جریان
circulations انتشار جریان
advertise انتشار دادن
diffusion انتشار پخش
diffusion انتشار نور
sound propagation انتشار صوت
sounding board عامل انتشار عقاید
sounding boards عامل انتشار عقاید
spread منتشر شدن انتشار
spreads منتشر شدن انتشار
error propagation انتشار خطا [ریاضی]
soundboard عامل انتشار عقاید
conductivity ضریب هدایت یا انتشار
conical scanning انتشار مخروطی امواج
efflux انتشار بخارج جریان
circulative انتشار دهنده یا یابنده
issue انتشار دادن صدور
issues انتشار دادن صدور
rate of flame propagation سرعت انتشار شعله
issued انتشار دادن صدور
issue [of something] [ID card or check] انتشار [اسکناس] [اوراق بهادار]
propagates انتشار دادن پخش کردن
propagated انتشار دادن پخش کردن
diasy chain انتشار سیگنالها در طول یک گذرگاه
propagate انتشار دادن پخش کردن
promulgating انتشار دادن ترویج کردن
promulgates انتشار دادن ترویج کردن
promulgated انتشار دادن ترویج کردن
promulgate انتشار دادن ترویج کردن
advertised اعلان کردن انتشار دادن
propagating انتشار دادن پخش کردن
issuable قابل صدور انتشار دادنی
advertises اعلان کردن انتشار دادن
capital stock سهام انتشار نیافته شرکت تضامنی
emissions انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
emission انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
whispering campaign انتشار مرتب شایعات علیه رجال و کاندیداها
histogram نمایش طرز انتشار وفواصل وارتفاع سلول ها از هم
electroluminescent قابل انتشار نور طبق روشنایی الکترونیکی
electroluminescing که نور را طبق روشنایی الکترونیکی انتشار میدهد
answer tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
answers tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
answering tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
answered tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
beta version گونهای از برنامه کاربردی نرم افزار که تقریباگ آماده انتشار است
copyright حق چاپ و انتشار انحصاری برای مولف اثر یا کسی که این حق را از او به انتقال گرفته است
copyrights حق چاپ و انتشار انحصاری برای مولف اثر یا کسی که این حق را از او به انتقال گرفته است
ultrasonic inspection متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
emitter coupled logic طرح مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از انتشار کنندههای ترانزیستور به عنوان خروجی به سایر مراحل
beta test گونه دوم از بررسی هایی که روی نرم افزار انجام میشود پیش از آنکه آماده انتشار شود
excitation انتشار امواج مخابراتی تغذیه لامپ دستگاههای مخابراتی پخش موج درفرستنده
tout بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
promulge انتشار دادن بعموم اگهی دادن
huygen's principle قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد
circulate انتشار دادن رواج دادن
circulates انتشار دادن رواج دادن
circulated انتشار دادن رواج دادن
guided propagation تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com