Dictiornary-Farsi | تسویه پذیری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
liquidity	تسویه پذیری


Other Matches

cold working	شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
settlement	تسویه
liquidation	تسویه
clearing	تسویه
clearings	تسویه
settles	تسویه
settle	تسویه
adjustments	تسویه
adjustment	تسویه
settlements	تسویه
liquidising	تسویه کردن
liquidating	تسویه کردن
compromises	تسویه کردن
liquidates	تسویه کردن
liquidated	تسویه کردن
liquidate	تسویه کردن
solutions	تادیه تسویه
solution	تادیه تسویه
compromising	تسویه کردن
arrangement	حل و فصل تسویه
liquidised	تسویه کردن
automatic treatment	تسویه خودکار
amicable settlement	تسویه دوستانه
judicial settlement	تسویه قضایی
settlement day	روز تسویه
settlement of credit	تسویه اعتبار
settlement of disputes	تسویه منازعات
settlement terms	شرایط تسویه
defrays	تسویه کردن
defraying	تسویه کردن
defrayed	تسویه کردن
defray	تسویه کردن
liquidizing	تسویه کردن
liquidizes	تسویه کردن
liquidized	تسویه کردن
liquidize	تسویه کردن
realization account	حساب تسویه
liquidises	تسویه کردن
biological treatment	تسویه زیستی
compromise	تسویه کردن
offsetting	تسویه کردن
arrangements	حل و فصل تسویه
offset	تسویه کردن
effective treatment	تسویه کارا
effective treatment	تسویه موثر
clearings	تسویه تسطیح
clearing	تسویه تسطیح
checking out	تسویه حساب
settlement	تسویه پرداخت
adjust	تسویه نمودن
settlements	تسویه پرداخت
clearing houses	دفتر تسویه حساب
clearing house	دفتر تسویه حساب
offscouring	چیز تسویه شده
full and final settlement	تسویه تمام و کمال
liquidator	سرپرست تسویه حساب
liquidators	سرپرست تسویه حساب
date of change of acountability	تاریخ تسویه حساب
retiring a bill	براتی را تسویه کردن
pay off	تسویه کردن پرداخت
poney	ریز تسویه حساب کردن
pony	ریز تسویه حساب کردن
adjusting	تسویه نمودن مطابق کردن
ponies	ریز تسویه حساب کردن
pay up	حسابهای معوقه را تسویه کردن
chemotrophic treatment	تسویه خوراک ساخت شیمیایی
wind up <idiom>	به پایان رساندن ،تسویه کردن
adjusts	تسویه نمودن مطابق کردن
settlement by abandonment	تسویه در نتیجه صرفنظر شدن از مطالبات
Bank for International Settlements [BIS]	بانک تسویه پرداخت بین المللی
We will be checking out around noon.	ما حدود ظهر تسویه حساب میکنیم.
pacific settlement	تسویه نزاع یا مسئلهای به صورت مسالمت امیز
water absorption	آب پذیری
pliability	خم پذیری
bass response	بم پذیری
deliquescence	نم پذیری
magnetization curve	خم مغناطیس پذیری
modifiability	تغییر پذیری
penetrance	نفوذ پذیری
magnetization	مغناطیس پذیری
maintainability	نگهداشت پذیری
penetrability	نفوذ پذیری
movableness	جنبش پذیری
pardonableness	امرزش پذیری
opposability	مقابله پذیری
passibility	تالم پذیری
mensurability	پیمایش پذیری
observability	مشاهده پذیری
transferability	انتقال پذیری
negotiability	انتقال پذیری
mutabilty	تغییر پذیری
mutability	تغییر پذیری
paramagnetic susceptibility	پارامغناطیس پذیری
miscibility	امتزاج پذیری
magnetic susceptibility	مغناطیس پذیری
livability	زیست پذیری
flexibtlity	انعطاف پذیری
flammability	اشتعال پذیری
finitude	پایان پذیری
feasibilty	امکان پذیری
fatigueability	خستگی پذیری
excitability	تحریک پذیری
expandability	بسط پذیری
fabllibility	لغزش پذیری
extensibility	گسترش پذیری
expansiveness	انبساط پذیری
extenibility	کشش پذیری
fusibility	گداز پذیری
generalizability	تعمیم پذیری
hereditability	وراثت پذیری
lability	تغییر پذیری
justifiability	توجیه پذیری
intolerableness	تحمل نا پذیری
insatiability	سیری نا پذیری
infusibility	گداز نا پذیری
inflammability	اشتعال پذیری
inexhaustibility	پایان نا پذیری
indocility	تعلیم نا پذیری
indefeasibility	فسخ نا پذیری
incontrovertibility	بحث نا پذیری
impressionability	تاثیر پذیری
improvability	بهبود پذیری
extensibility	توسعه پذیری
perceptibility	ادراک پذیری
solubility	انحلال پذیری
serviceability	تعمیر پذیری
separability	تفکیک پذیری
self acceptance	خویشتن پذیری
selectivity	گزینش پذیری
scalability	مقیاس پذیری
reversibility	برگشت پذیری
reversibility	بازگشت پذیری
removability	عزل پذیری
reflexivity	انعکاس پذیری
submissiveness	سلطه پذیری
suggestibility	تلقین پذیری
suspensive	اندروا پذیری
westernization	غرب پذیری
versatility	تطبیق پذیری
verifiability	اثبات پذیری
transmissivity	فرافرست پذیری
transitivity	سرایت پذیری
transitivity	انتقال پذیری
tenability	دفاع پذیری
tangib	لمس پذیری
reflexivity	بازتاب پذیری
reflexibility	انعکاس پذیری
reflectivity	بازتاب پذیری
plasticity	اندام پذیری
pi accepting	قدرت پی پذیری
perviousness	تراوش پذیری
persuasibility	ترغیب پذیری
permeance	نفوذ پذیری
permeability curve	خم نفوذ پذیری
permeability curve	خم مغناطیس پذیری
permeability	تراوش پذیری
permeability	نفوذ پذیری
permeability	نشت پذیری
perishableness	فساد پذیری
perishableness	فنا پذیری
plasticity	شکل پذیری
plasticity	قالب پذیری
plasticity	انعطاف پذیری
reflectability	بازتاب پذیری
reconcilability	اصلاح پذیری
reactivity	واکنش پذیری
ponderability	سنجش پذیری
polarizability	قطبش پذیری
pliancy	انحناء پذیری
pliability	خمش پذیری
plastisity	اندام پذیری
perfectibility	کمال پذیری
compressibility factor	تراکم پذیری
cleavages	شکافت پذیری
chromaticity	رنگ پذیری
capacitance	برق پذیری
c	برق پذیری
belongingness	تعلق پذیری
b h cure	خم مغناطیس پذیری
availablity	دسترس پذیری
autia	هنجار پذیری
associativity	شرکت پذیری
sociability	جامعه پذیری
sociability	معاشرت پذیری
cleavage	شکافت پذیری
variability	تغییر پذیری
combinability	ترکیب پذیری
compressibility	تراکم پذیری
submission	سلطه پذیری
commutativity	جابجایی پذیری
commutability	تخفیف پذیری
commutability	تبدیل پذیری
communicability	ارتباط پذیری
comention	هنجار پذیری
applicability	کاربرد پذیری
applicability	کاربست پذیری
absorbency	جذب پذیری
absorbability	دراشام پذیری
adaptability	وفق پذیری
adaptability	انطباق پذیری