English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
psychodiagnosis تشخیص روانی
Search result with all words
psychodiagnostics ابزارهای تشخیص روانی
Other Matches
micr سیستمی که حروف را با تشخیص الگوهای جوهر مغناطیسی تشخیص میدهد.
recognition 1-توانایی تشخیص چیزی . 2-فرایند تشخیص چیزی- مثل حرف روی متن چاپ شده یا میلههای کد میلهای ..
exception روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
exceptions روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
identification تشخیص تشخیص دادن
identification friendly or foe سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
subversives روانی
psychological روانی
subversive روانی
flow روانی
freedoms روانی
liquid limit حد روانی
facility روانی
freedom روانی
mellifluence روانی
fluidity روانی
flowed روانی
psychic روانی
volubility روانی
fluency روانی
mental روانی
psychical روانی
yield point حد روانی
flows روانی
neurasthenia خسته روانی
psychic secretion تراوش روانی
psychological test ازمون روانی
psychiatric nurse پرستار روانی
psychic energy نیروی روانی
psychiatric social work مددکاری روانی
psychiatric hospital بیمارستان روانی
psychic apparatus دستگاه روانی
psychasthenia ضعف روانی
playing the man بازی روانی
physical psychological جسمی- روانی
psychic blindness نابینایی روانی
physical psychological تنی- روانی
psychic deafness ناشنوایی روانی
psychotic بیمار روانی
psychosis بیماری روانی
psychic trauma اسیب روانی
psychological space فضای روانی
psychomotor روانی- حرکتی
mental health سلامت روانی
psychopathy معالجه روانی
psychopathy اختلالات روانی
psychopaysical روانی- فیزیکی
psychopharmacology داروشناسی روانی
psychosocial روانی- اجتماعی
psychological scale مقیاس روانی
psychological operations عملیات روانی
psychological field میدان روانی
psychognosis شناخت روانی
psychogenesis پدیدایی روانی
psychosexual روانی- جنسی
psychograph نمودار روانی
psycholepsis افت روانی
psycholepsy افت روانی
psychological environment محیط روانی
psychological factors عوامل روانی
psychosurgery جراحی روانی
analeptic نیروبخش روانی
cathexis نیروگذاری روانی
psychotherapy درمان روانی
fluidity روانی بیان
psychiatry پزشکی روانی
psychoanalysis تحلیل روانی
ease of style روانی انشا
endopsychic درون روانی
exopsychic برون روانی
cathexis تمرکز روانی
sanity سلامت روانی
mentally از نظر روانی
cathexis انرژی روانی
nervous breakdowns بحران روانی
nervous breakdowns فروباشی روانی
nervous breakdown بحران روانی
nervous breakdown فروباشی روانی
moods وضع روانی
psychological warfare جنگ روانی
gift of the gab روانی زبان
intrapsychic درون روانی
mental disturbance اختلال روانی
psychiatric disorder اختلال روانی
mental economy اقتصاد روانی
mental examination معاینه روانی
mental health بهداشت روانی
mental hygiene بهداشت روانی
mental status وضع روانی
mental disorder بیماری روانی
mood وضع روانی
mental disorder اختلال روانی
liquid limit مرز روانی
liquid limit test ازمون حد روانی
mental conflict تعارض روانی
complexes عقده روانی
complex عقده روانی
mental derangement اشفتگی روانی
mental disease بیماری روانی
mental illness بیماری روانی
mental test ازمون روانی
psyho بیمار روانی
stresses فشار روانی
stream of consciousness تسلسل روانی
psychopath بیمار روانی
supersensible روحی روانی
neurosis اختلال روانی
neuroses اختلال روانی
stress فشار روانی
psychopaths بیمار روانی
stressing فشار روانی
flow روانی سلاست
sociopsychological اجتماعی- روانی
versatility روانی مهارت
flows روانی سلاست
flowed روانی سلاست
nervous breakdown ناتوانی روانی [پزشکی]
mental measurement اندازه گیری روانی
psychodrama نقش گزاری روانی
psychodynamics پویش شناسی روانی
psychogalvanic response پاسخ گالوانیکی- روانی
psychognosis مطالعه عمیق روانی
viscosity ناروانی کند روانی
psi ability توانایی فرا روانی
psychasthenia خستگی روانی بی تصیمی
to speak with f. به روانی سخن گفتن
psychogalvanic reflex بازتاب گالوانیکی- روانی
pgr بازتاب گالوانیکی- روانی
nervous breakdown واماندگی روانی [پزشکی]
psychic determinism علیت گرایی روانی
organic mental disorder اختلال روانی عضوی
stress tolerance تحمل فشار روانی
neuropsychiatric مرض روانی و عصبی
neuropsychiatric درمان روانی عصبی
depth psychology تجزیه و تحلیل روانی
psychological warfare عملیات جنگ روانی
psychognosy مطالعه عمیق روانی
mental element of crime عنصر روانی جرم
reflux column ستون باز روانی
psychonomics محیط شناسی روانی
psychopathologist اسیب شناس روانی
facility وسیله تسهیل روانی
psychopathology اسیب شناسی روانی
reagent موضوع ازمایش روانی
stress تنش جسمانی- روانی
psychotherapeutic وابسته بدرمان روانی
stresses تنش جسمانی- روانی
california psychological inventory پرسشنامه روانی کالیفرنیا
psychosomatic disease بیماری روانی- تنی
intrapsychic conflict تعارض درون روانی
psychomotor tests ازمونهای روانی- حرکتی
stressing تنش جسمانی- روانی
reflux condenser چگالنده باز روانی
psychopath مبتلا بامراض روانی
psychopaths مبتلا بامراض روانی
phrenology جمجمه شناسی روانی
psychologism پیروی از اصول روانی
psychomotor agitation بیقراری روانی- حرکتی
nervous breakdown درماندگی روانی [پزشکی]
psychomotor retardation کندی روانی- حرکتی
stressable <adj.> فشار روانی پذیر
post traumatic stress disorder اختلال فشار روانی پس اسیبی
psychoneural parallelism توازی نگری روانی- عصبی
mental deficiency عقب ماندگی روانی وفکری
acute stress reaction واکنش حاد فشار روانی
psychopathology علم اسیب شناسی روانی
psychognosis تحقیقات روانی روان پژوهش
psychomotor stimulant داروی محرک روانی- حرکتی
psychognosy تحقیقات روانی روان پژوهش
cathectic وابسته به تمرکز روانی شهوانی شده
psychoneurosis ناراحتی روانی در اثر حالت عصبی
dsm راهنمای تشخیصی و اماری اختلالهای روانی
psychergograph دستگاه اندازه گیری کار روانی
illinois test of psycholinguistic ازمون تواناییهای زبانی- روانی ایلینوی
depressions کسادی بازار تجاری واقتصادی افسردگی روانی
depression کسادی بازار تجاری واقتصادی افسردگی روانی
psychanalyze بوسیله تجزیه وتحلیل روانی معالجه کردن
How does he [she] tick? او [مرد ] [زن] چطور [از نظر روانی] عمل میکند؟
schizoid مبتلا به اختلال روانی وجنون گوشه گیری
psychosurgery جراحی مغز جهت درمان بیماری روانی
consolidation psychological operation عملیات روانی برای جلب همکاری مردم
strategic استراتژیکی مربوط به خط مشیهای سیاسی واقتصادی و نظامی و روانی وجغرافیایی یا ملی کشور
subversion نابود کردن قدرت یک حکومت ازنظرنظامی اقتصادی روانی فرهنگی سیاسی و اجتماعی
specification تشخیص
diagnoses تشخیص
diagnostics تشخیص ها
In my judgement. As I see it. به تشخیص من
diagnostic تشخیص
discernment تشخیص
diagnosis تشخیص
indistinctively بی تشخیص
percipience حس تشخیص
distinction تشخیص
distinctions تشخیص
denotation تشخیص
discretion تشخیص
assessment تشخیص
contradistinction تشخیص
assessments تشخیص
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com