English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 72 (8 milliseconds)
English Persian
resonant تشدید شده
Search result with all words
exasperation تشدید
resonance تشدید
resonance تشدید صدا
resonances تشدید
resonances تشدید صدا
contravention تشدید
accent تاکید تشدید
accented تاکید تشدید
accenting تاکید تشدید
accents تاکید تشدید
resonate تشدید کردن
resonated تشدید کردن
resonates تشدید کردن
resonating تشدید کردن
exacerbate تشدید کردن برانگیختن
exacerbated تشدید کردن برانگیختن
exacerbates تشدید کردن برانگیختن
exacerbating تشدید کردن برانگیختن
intensified تشدید کردن
intensified افزایش دادن تشدید کردن
intensifies تشدید کردن
intensifies افزایش دادن تشدید کردن
intensify تشدید کردن
intensify افزایش دادن تشدید کردن
intensifying تشدید کردن
intensifying افزایش دادن تشدید کردن
remand اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remanded اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remanding اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remands اخذ تامین مجدد تشدید تامین
tense تشدید یافتن
tensed تشدید یافتن
tenser تشدید یافتن
tenses تشدید یافتن
tensest تشدید یافتن
tensing تشدید یافتن
aggravation تشدید
aggravation مایه تشدید جرم
aggravative مایه تشدید
agravation of punishment تشدید مجازات
divine legislation تشدید مجازات
cynergy پدیده تشدید یا تخفیف اثر
design stress resultant تلاشی که در محاسبات بکار میرود وبرابر است با حاصلضرب تلاش در ضریب تشدید یادرصورت لزوم ضریب تصغیر
enhancement factor ضریب تشدید
exacerbation تشدید
helmzhold resonator محفظه توخالی که تنها با یک سوراخ کوچک به محیط خارج مرتبط است و در ازای فرکانس معینی به تشدید درمی اید
impact factor ضریب تشدید
ingravescence افزایش تشدید
intensification تشدید
magnetic nuclear resonance تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
magnetic resonance تشدید مغناطیسی
n.m.r تشدید مغناطیسی هسته
nuclear magnetic resonance تشدید مغناطیس هسته رزونانس مغناطیس هسته
optical resonator تشدید کننده نوری
partial enhancement factor ضریب تشدید جزئی
phototransistor نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود
resonanse تشدید
resonating cavity محفظه تشدید
rhumbatron نوع متداول محفظه تشدید
salted weapon جنگ افزار اتمی که قدرت رادیواکتیو ان تشدید شده باشد
schwa حرف صدا دار میان کلمه بدون تشدید
shwa حرف صدا دار میان کلمه بدون تشدید
supercharge دستگاه تشدید
synergy پدیده تشدید یا تخفیف اثر
tickler پیچک تشدید
escalate تشدید کردن
escalated تشدید کردن
escalates تشدید کردن
escalating تشدید کردن
Electron paramagnetic resonance [EPR] تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
electron spin resonance [ESR] تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com