Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English
Persian
optical resonator
تشدید کننده نوری
Other Matches
dye polymer recording
در دیسکهای نوری روش ضبط که تغییرات در دیسک نوری پلاستیکی در لایه باریک توکار ایجاد میکند یک مزیت بزرگ این روش : داده ذخیره شده روی دیسک نوری قاب پاک شدن است
magneto optical disc
دیسک نوری که در وسیله ضبط مغناطیسی- نوری به کار می رود
wands
دستگاه ورودی خواندن برچسبهای رمزی شمش نوری به وسیله حس کردن الگوهای نوری فضاهای تیره و روشن
wand
دستگاه ورودی خواندن برچسبهای رمزی شمش نوری به وسیله حس کردن الگوهای نوری فضاهای تیره و روشن
fibre optics
لایه شیشهای یا پلاستیکی نازک که قادر به ارسال سیگنالهای نوری است . سیگنال نوری یا لیزری برای نمایش داده ارسالی تقسیم میشود
optical character recognition
تشخیص نوری دخشه تشخیص کاراکتر نوری شناسایی نوری دخشه بازشناسی نوری دخشه بازشناسی کاراکتر نوری
cladding
واسطه شفافی که هسته یک فیبر نوری را احاطه میکند دومین لایه واحد فیبر نوری
ocr
فرآیندی که امکان تشخیص حروف چاپ شده یا نوشته شده را به صورت نوری و تبدل آن به کد قابل خواندن توسط ماشین که ورودی کامپیوتر ست دارد با استفاده از حرف خان نوری
optical
فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری
exacerbation
تشدید
contravention
تشدید
exasperation
تشدید
intensification
تشدید
resonances
تشدید
resonance
تشدید
aggravation
تشدید
resonanse
تشدید
resonance
تشدید صدا
enhancement factor
ضریب تشدید
escalates
تشدید کردن
resonances
تشدید صدا
supercharge
دستگاه تشدید
resonated
تشدید کردن
intensifying
تشدید کردن
resonate
تشدید کردن
resonating
تشدید کردن
resonating cavity
محفظه تشدید
escalate
تشدید کردن
escalated
تشدید کردن
divine legislation
تشدید مجازات
escalating
تشدید کردن
agravation of punishment
تشدید مجازات
intensified
تشدید کردن
aggravative
مایه تشدید
resonates
تشدید کردن
intensifies
تشدید کردن
tensing
تشدید یافتن
tensest
تشدید یافتن
tense
تشدید یافتن
magnetic resonance
تشدید مغناطیسی
ingravescence
افزایش تشدید
accent
تاکید تشدید
accenting
تاکید تشدید
impact factor
ضریب تشدید
accents
تاکید تشدید
accented
تاکید تشدید
resonant
تشدید شده
tenser
تشدید یافتن
tickler
پیچک تشدید
tenses
تشدید یافتن
tensed
تشدید یافتن
intensify
تشدید کردن
exacerbating
تشدید کردن برانگیختن
aggravation
مایه تشدید جرم
exacerbate
تشدید کردن برانگیختن
exacerbated
تشدید کردن برانگیختن
n.m.r
تشدید مغناطیسی هسته
partial enhancement factor
ضریب تشدید جزئی
exacerbates
تشدید کردن برانگیختن
intensified
افزایش دادن تشدید کردن
synergy
پدیده تشدید یا تخفیف اثر
rhumbatron
نوع متداول محفظه تشدید
electron spin resonance
[ESR]
تشدید پارامغناطیس الکترون
[فیزیک]
Electron paramagnetic resonance
[EPR]
تشدید پارامغناطیس الکترون
[فیزیک]
cynergy
پدیده تشدید یا تخفیف اثر
intensifies
افزایش دادن تشدید کردن
intensify
افزایش دادن تشدید کردن
intensifying
افزایش دادن تشدید کردن
shwa
حرف صدا دار میان کلمه بدون تشدید
schwa
حرف صدا دار میان کلمه بدون تشدید
salted weapon
جنگ افزار اتمی که قدرت رادیواکتیو ان تشدید شده باشد
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
optical
نوری
dimness
کم نوری
optic
نوری
photic
نوری
light pens
قلم نوری
luminous flux
شار نوری
photic zone
نوار نوری
photodecomposition
تجزیه نوری
fiber optics
فیبر نوری
photoelectric
نوری وبرقی
light pen
قلم نوری
fiber optics
الیاف نوری
photopolymer
بسپار نوری
luminous sensitivity
حساسیت نوری
photoperiodism
واکنش نوری
photophone
تلفن نوری
wand
قلم نوری
light switch
گزینه نوری
light output ratio of a fitting
راندمان نوری
light ralay
رله نوری
photo plotter
رسام نوری
light year
سال نوری
light-year
سال نوری
light sensitive
با حساسیت نوری
light wave
موج نوری
light microscopy
میکروسکپ نوری
electric arc
قوس نوری
photism
توهم نوری
photo electron
الکترون نوری
light-years
سال نوری
photo excitation
برانگیختگی نوری
wands
قلم نوری
light gun
تفنگ نوری
optical
دیسکهای نوری
photo luminescence
لومینسانس نوری
optical rotation
چرخش نوری
optic fibre
فیبر نوری
optical activity
فعالیت نوری
optical character
دخشه نوری
optical character
کاراکتر نوری
photostatic
ایستا نوری
optical communications
ارتباطات نوری
optical density
چگالی نوری
optical disk
دیسک نوری
optical memory
حافظه نوری
optical resonance
همنوایی نوری
photodissociation
تفکیک نوری
optical resolution
تفکیک نوری
optical pyrometry
تف سنجی نوری
optical printer
چاپگر نوری
optical scanner
پوینده نوری
photo optic memory
حافظه نوری
optical scanner
پیمایشگر نوری
optical isomer
ایزومر نوری
optical stability
پایداری نوری
optical scanning
پیمایش نوری
optical isomer
همپار نوری
optical antipode
همپار نوری
optical lens
عدسی نوری
optical fiber
فیبر نوری
optical mark reader
علامتخوان نوری
spectral line
خط طیف نوری
optical isomerism
همپاری نوری
optical isomerism
ایزومری نوری
optically active
فعال نوری
optical page reader
صفحه نوری خوان
arc machining
جوشکاری قوس نوری
optical purity
درجه خلوص نوری
optical recognition device
دستگاه تشخیص نوری
static luminous sensitivity
حساسیت نوری استاتیک
photovoltaic
قدرت زای نوری
optical gonimeter
زاویه یاب نوری
optical measuring system
سیستم سنجش نوری
optical mark reader
نشان خوان نوری
flash ranging
مسافت یابی نوری
fiber
فیبر نوری با قط ر بسیار کم
go to school
خواننده میله نوری
fibre
فیبر نوری با قط ر بسیار کم
optical character reader
دخشه خوان نوری
fibres
فیبر نوری با قط ر بسیار کم
macrometer
مسافت یاب نوری
fibre optic cable
کابل فیبر نوری
optical laser disk
دیسک لیزری نوری
light induction
القاء تحریک نوری
light emitting diode
دیود ناشر نوری
photokymograph
جنبش نگار نوری
optical mark reader
علامت نوری خوان
optical rotatory dispersion
پاشندگی چرخش نوری
optical
استفاده از کابل نوری
dynamic luminous sensitivity
حساسیت نوری دینامیک
ocr
شناخت کاراکتر نوری
mutarotation
تغییر چرخش نوری
spectral line
نوار طیف نوری
optical rotatory power
قدرت چرخش نوری
optical
خواننده میله نوری
ocr
تشخیص کاراکترهای نوری
optical mark reader
علامت خوان نوری
fully
از قبیل هر قطعه نوری یا نهانی
low voltage arc
قوس نوری فشار ضعیف
high field emmission arc
قوس نوری فشار قوی
resistance arc furnace
کوره مقاومتی قوس نوری
welding arc voltage
ولتاژ قوس نوری جوشکاری
image arc furnace
کوره قوس نوری غیرمستقیم
open arc welding
جوشکاری قوس نوری باز
CSM
سیستم تشخیص حرف نوری کارا
bar graphics
وسیله نوری ای که داده را از بار کد می خواند
eraseble optical disk drive
دیسک گردان نوری پاک شدنی
cable
اتصال الکتریکی یا نوری انعط اف پذیر
bar code
وسیله نوری ای که داده را از بار کد می خواند
ocr
Recognition OpticalCharacter تشخیص نوری دخشه
bar codes
وسیله نوری ای که داده را از بار کد می خواند
cabled
اتصال الکتریکی یا نوری انعط اف پذیر
optical
سیستم ارتباطی با استفاده از فیبر نوری
combine
سیستم تشخیص حروف نوری کارا
twinkle box
دستگاه ورودی شامل حس کنندههای نوری
omr
تشخیص علامت نوری Recognition ark
combines
سیستم تشخیص حروف نوری کارا
optical
وسیله نوری که از بار کد داده را می خواند
combining
سیستم تشخیص حروف نوری کارا
helmzhold resonator
محفظه توخالی که تنها با یک سوراخ کوچک به محیط خارج مرتبط است و در ازای فرکانس معینی به تشدید درمی اید
high frequency stabilized arc
قوس نوری تثبیت شده ی فرکانس بالا
recognition
فرآیند تشخیص خط وط یا نشانه ها یا الگو ها به صورت نوری
flash ranging location
تعیین محل هدفها با مسافت یابی نوری
speed
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
phototypesetter
حروف چینی نوری حروفچین تصویری تصویرپرداز
houselights
نوری که در تماشاخانه بالای سر تماشاچیان را روشن میکند
speeds
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
speeding
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com