English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 167 (8 milliseconds)
English Persian
problem description تشریح مسئله
Other Matches
vivisect موجود زنده را تشریح کردن تشریح زنده
illustrations تشریح
dissection تشریح
anatomies تشریح
analysis تشریح
surgery تشریح
surgeries تشریح
illustration تشریح
anatomy تشریح
analyze تشریح کردن
dissect تشریح کردن
anatomically از روی تشریح
dissects تشریح کردن
anatomist تشریح کننده
anatomize تشریح کردن
dissected تشریح کردن
description توصیف تشریح
autopsies تشریح مرده
anatomy مبحث تشریح
anatomies مبحث تشریح
autopsy تشریح مرده
innuendos یعنی تشریح
innuendoes یعنی تشریح
innuendo یعنی تشریح
descriptions توصیف تشریح
dissecting knife چاقوی تشریح
dissector تشریح کننده
discussion تشریح مطالب
non descript تشریح ناپذیر
neurotomy تشریح اعصاب
zootomy تشریح حیوانات
dissecting تشریح کردن
entomotomy تشریح حشرات
discussions تشریح مطالب
tree surgery تشریح علمی درخت
syntax language زبان تشریح نحو
autopsies تشریح نسج مرده
phytotomy برش و تشریح گیاه
pdl زبان تشریح صفحه
autopsy تشریح نسج مرده
page description language زبان تشریح صفحه
d. anatomy تشریح مشاهدهای یا تبصیری
catling چاقوی تشریح یاجراحی
anatomist متخصص علم تشریح
embryotomy تشریح جنین درزهدان
anatomically مطابق علم تشریح
hypotyposis تشریح مجسم کننده
aerography علم تشریح هوا
kinesiology تشریح حرکات بدنی انسان
prosector تشریح کننده بدن مرده
vivisector تشریح کننده جانور زنده
gnosticize ازراه عرفان تشریح کردن
resolvent حل حل مسئله
problem solving حل مسئله
solution of a problem حل یک مسئله
catechist مسئله گو
cases مسئله
problem مسئله
case مسئله
problems مسئله
issue مسئله
issued مسئله
issues مسئله
example مسئله
examples مسئله
theorems مسئله
theorem مسئله
body snatcher کسی که برای تشریح نبش قبرمیکند
dilemmas مسئله غامض
solves حل کردن مسئله
problem definition تعریف مسئله
identification problem مسئله شناسائی
toss-up مسئله مشکوک
solved حل کردن مسئله
solve حل کردن مسئله
problem state وضعیت مسئله
dilemma مسئله غامض
problem description شرح مسئله
problematic <adj.> مسئله آفرین
crux مسئله دشوار
troublemaker مسئله آفرین
toughy مسئله بغرنج
toughie مسئله بغرنج
toss up مسئله مشکوک
the eastern question مسئله خاور
test problem مسئله ازمابنده
solution to a problem راه حل یک مسئله
problem oriented مسئله گرا
problem identification شناسایی مسئله
solving حل کردن مسئله
check problem مسئله مقابلهای
check problem مسئله ازمایشی
chess problem مسئله شطرنج
benchmark problem مسئله محک
benchmark problebm مسئله محک
question استفهام مسئله
questioned استفهام مسئله
questions استفهام مسئله
jeopardy مسئله بغرنج
side issues مسئله فرعی
side issue مسئله فرعی
three mover مسئله مات با سه حرکت
buring question مسئله هیجان اور
to revisit an issue مسئله ای را بازدید کردن
problem oriented language زبان مسئله گرا
problem oriented language زبان باگرایش مسئله
question in dispute مسئله متنازع فیه
conundrums مسئله بغرنج وپیچیده
two mover مسئله مات در دو حرکت
conundrum مسئله بغرنج وپیچیده
problem child فرزند مسئله دار
problem analysis تجزیه و تحلیل مسئله
identification problem مسئله تعیین هویت
that is not the proposition مسئله چیز دیگر است
issue مسئله قضیه تحویل جنس
issues مسئله قضیه تحویل جنس
primary cognizance تحقیقات اولیه روی یک مسئله
issued مسئله قضیه تحویل جنس
on line problem solving حل مسئله بطور درون خطی
eight queens problem مسئله هشت وزیر شطرنج
to crack a problem مسئله ای را حل کردن [ریاضی یا فیزیک]
combinatorial explosion موقعیتی که به هنگام حل مسئله اتفاق میافتد
determinate problem مسئله ایی که یک یا چندراه حل معین دارد
More money is not the answer to this problem. پول بیشتر حل این مسئله نیست.
White Papers کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
White Paper کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
imbroglio قطعه موسیقی درهم امیخته و نامرتب مسئله غامض
stressing یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
stresses یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
context sensitive help key کلید فهور مطالب کمکی درمورد مسئله معین
stress یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
catechetics فن اموزش اصول دین بوسیله پرسش مسئله گویی
imbroglios قطعه موسیقی درهم امیخته و نامرتب مسئله غامض
cogo یک زبان برنامه نویسی مسئله گرابرای حل مسائل هندسی
porism قضیهای که از راه حلهای بیشماربرای یک مسئله نشان میدهد
demarche عمل سیاسی اقدامی است که دولتی درمورد مسئله خاصی
rhetorical question مسئله مربوط بمعانی بیان سوالی که برای تسجیل موضوعی بشود
the German question مسئله آلمان [تاریخ] [بحث یکی سازی بین ۳۷ دولت آلمانی زبان در قرن ۱۹]
the German issue مسئله آلمان [تاریخ] [بحث یکی سازی بین ۳۷ دولت آلمانی زبان در قرن ۱۹]
problem program برنامهای که به هنگام قرارگرفتن واحد پردازش مرکزی در حالت مسئله اجرا میشودبرنامه مسئلهای
gpss زبان برنامه نویسی مسئله گرا برای توسعه سیستمهای شبیه سازی بکار می رود
assistance کمک یک جانبه کشوری به کشور دیگر بدون اینکه مسئله مقابله به مثل مطرح باشد
collectivism اعتقاد به این مسئله که جامعه باید به وسیله مساعی جمعی وهمکاری همه احاد ان اداره شود
Life in not a problem to be solved, but a reality to be experienced. زندگی مسئله ای نیست، که نیاز به حل کردن داشته باشد، بلکه حقیقتی است که باید تجربه کرد.
ethnography تشریح علمی نژادهای بشراز نظر اداب ورسوم و اختلافاتی که ازاین نقطه نظر با هم دارند
design heuristics راهنمایی هایی که به هنگام تقسیم یک مسئله یا برنامه بزرگ به قسمتهای کوچک وکنترل شدنی می توان از انهااستفاده کرد
explained variance واریانس تشریح شده تغییرات بیان شده
vivisection زنده شکافی تشریح جانور زنده
vivisectional زنده شکافی تشریح جانور زنده
background noise در پیمایش نوری این مسئله نوعی تداخل الکتریکی است که توسط لکههای جوهر و یاذرههای مرکب چاپ بر روی زمینه تصویر فاهر میشود
race condition حالت نامعینی که به هنگام عملکرد همزمان ددستورالعملهای دو کامپیوتربوجود می اید و امکان شناخت این مسئله که کدام یک از انها ابتدا تمام خواهند شدوجود ندارد
karyology هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
approval by acclamation تصویب به وسیله کف زدن وابراز احساسات این گونه تصویب زمانی مصداق پیدامیکند که مخالف جدی وجودنداشته باشد و طبعا" مسئله شمردن صاحبان اصوات تحسین امیز منتفی است
social contract اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
notification عملی است که دولتی برای اگاه ساختن دولت دیگر برای اطلاع از مسئله مهمی انجام میدهد و هدف از این عمل ان است که طرف از مسیله مذکور قانونا"مطلع تلقی شود
charge عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
bolshevism مکتبی متفرع از مارکسیسم که مبدع ان لنین بوده است و مبتنی است بر تاکید این مسئله که طبقه پرولتاریا باید با جنبش و اعمال قوه و بدون اینکه منتظر فرسودگی خودبخودی سیستم کاپیتالیستی باشد قدرت سیاسی را به دست گیرد.
analyses پاره پاره کردن تشریح کردن
analyzed پاره پاره کردن تشریح کردن
analyzes پاره پاره کردن تشریح کردن
analyzing پاره پاره کردن تشریح کردن
analysed پاره پاره کردن تشریح کردن
analyse پاره پاره کردن تشریح کردن
analysing پاره پاره کردن تشریح کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com