English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (16 milliseconds)
English Persian
anatomist تشریح کننده
dissector تشریح کننده
Search result with all words
hypotyposis تشریح مجسم کننده
prosector تشریح کننده بدن مرده
vivisector تشریح کننده جانور زنده
Other Matches
vivisect موجود زنده را تشریح کردن تشریح زنده
surgeries تشریح
surgery تشریح
illustrations تشریح
illustration تشریح
analysis تشریح
anatomies تشریح
anatomy تشریح
dissection تشریح
dissects تشریح کردن
discussions تشریح مطالب
discussion تشریح مطالب
analyze تشریح کردن
autopsy تشریح مرده
innuendos یعنی تشریح
anatomize تشریح کردن
innuendoes یعنی تشریح
dissecting تشریح کردن
anatomy مبحث تشریح
non descript تشریح ناپذیر
description توصیف تشریح
neurotomy تشریح اعصاب
zootomy تشریح حیوانات
dissecting knife چاقوی تشریح
descriptions توصیف تشریح
entomotomy تشریح حشرات
problem description تشریح مسئله
anatomically از روی تشریح
dissect تشریح کردن
dissected تشریح کردن
anatomies مبحث تشریح
autopsies تشریح مرده
innuendo یعنی تشریح
embryotomy تشریح جنین درزهدان
tree surgery تشریح علمی درخت
anatomist متخصص علم تشریح
syntax language زبان تشریح نحو
anatomically مطابق علم تشریح
page description language زبان تشریح صفحه
phytotomy برش و تشریح گیاه
pdl زبان تشریح صفحه
d. anatomy تشریح مشاهدهای یا تبصیری
catling چاقوی تشریح یاجراحی
autopsies تشریح نسج مرده
aerography علم تشریح هوا
autopsy تشریح نسج مرده
gnosticize ازراه عرفان تشریح کردن
kinesiology تشریح حرکات بدنی انسان
body snatcher کسی که برای تشریح نبش قبرمیکند
White Papers کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
White Paper کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
ethnography تشریح علمی نژادهای بشراز نظر اداب ورسوم و اختلافاتی که ازاین نقطه نظر با هم دارند
explained variance واریانس تشریح شده تغییرات بیان شده
vivisectional زنده شکافی تشریح جانور زنده
vivisection زنده شکافی تشریح جانور زنده
karyology هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
charges عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
analyzing پاره پاره کردن تشریح کردن
analyzes پاره پاره کردن تشریح کردن
analyzed پاره پاره کردن تشریح کردن
analysed پاره پاره کردن تشریح کردن
analyse پاره پاره کردن تشریح کردن
analyses پاره پاره کردن تشریح کردن
analysing پاره پاره کردن تشریح کردن
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
renunciant کننده
deflective کج کننده
fillet پر کننده
bender خم کننده
filleted پر کننده
filleting پر کننده
fillets پر کننده
renunciant رد کننده
mitigatory کم کننده
fizzy کف کننده
hopper لی لی کننده
repudiationist رد کننده
thinner کم کننده
hoppers لی لی کننده
swooner غش کننده
abjurer or abjuror کننده
crepitant خش خش کننده
mumbler من من کننده
syncopator غش کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com